فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى
﴿۳۱﴾
انصاریان: [در آن حال فرشتگان می گویند: این به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛
خرمشاهی: [مدعى] نه [حق را] تصديق كرد، و نه نمازگزارد فولادوند: در آن روز گفته مى شود او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند قمشهای: پس (آن روز وای بر آن که چون ابو جهل) حق را تصدیق نکرد و نماز (و طاعتش) بجا نیاورد. مکارم شیرازی: او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند
وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى
﴿۳۲﴾
انصاریان: بلکه [در میان اجتماعات] تکذیب کرد و روی گرداند؛
خرمشاهی: بلكه دروغ انگاشت و رويگردان شد فولادوند: بلكه تكذيب كرد و روى گردان شد قمشهای: بلکه (خدا را) تکذیب کرد و (از حکمش) رو بگردانید. مکارم شیرازی: بلكه تكذيب كرد، و روي گردان شد.
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى
﴿۳۳﴾
انصاریان: سپس متکبرانه و خرامان به سوی کسانش رفت.
خرمشاهی: سپس تبختركنان به سوى خانوادهاش رفت فولادوند: سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى كه متكبرانه قدم برمى داشت قمشهای: و آن گاه با تکبر و نخوت به سوی اهل خویش روی آورد. مکارم شیرازی: سپس به سوي خانواده خود بازگشت در حالي كه متكبرانه قدم بر ميداشت.
أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى
﴿۳۴﴾
انصاریان: [و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر!
خرمشاهی: واى بر تو، باز هم واى بر تو فولادوند: با اين اعمال عذاب الهى براى تو شايسته تر است شايسته تر قمشهای: (به وی خطاب شود) وای (بر زندگی) و (صد) وای بر (مرگ) تو. مکارم شیرازی: عذاب الهي براي تو شايسته تر است، شايسته تر!
ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى
﴿۳۵﴾
انصاریان: باز هم شایسته تر است شایسته تر.
خرمشاهی: سپس واى بر تو، و باز هم واى بر تو فولادوند: سپس عذاب الهى براى تو شايسته تر است شايسته تر قمشهای: پس (از مرگ هم) وای (بر برزخ) و (صد) وای بر (روز محشر) تو. مکارم شیرازی: سپس عذاب الهي براي تو شايسته تر است، شايسته تر!
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى
﴿۳۶﴾
انصاریان: آیا انسان گمان می کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می شود؟!
خرمشاهی: آيا انسان مىپندارد كه به امان خود رها خواهد شد؟ فولادوند: آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود قمشهای: آیا آدمی میپندارد که او را مهمل (از تکلیف و ثواب و عقاب) گذارند (و غرضی در خلقتش منظور ندارند). مکارم شیرازی: آيا انسان گمان ميكند بيهوده و بيهدف رها ميشود؟
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى
﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟
خرمشاهی: آيا نطفهاى از منى كه [در رحم] ريخته شده بود، نبود؟ فولادوند: آيا او نطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود قمشهای: آیا آدمی قطره آب نطفه نبود که (در رحم) ریزند؟ مکارم شیرازی: آيا او نطفه اي از مني كه در رحم ريخته ميشود نبود؟
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى
﴿۳۸﴾
انصاریان: سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت،
خرمشاهی: سپس خون بستهاى بود كه [خداوندش] آفريد و به سامان كرد فولادوند: سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفريد و موزون ساخت قمشهای: و پس از نطفه خون بسته شد و آن گاه (خدایش به این صورت زیبای حیرت انگیز) آفرید و آراسته ساخت. مکارم شیرازی: سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفريد و موزون ساخت ؟
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى
﴿۳۹﴾
انصاریان: و از او دو زوج به وجود آورد یکی نر و دیگر ماده،
خرمشاهی: و از آن جفتى نرينه و مادينه پديد آورد فولادوند: و از او دو زوج مرد و زن آفريد قمشهای: پس آن گاه از او دو صنف نر و ماده پدید آورد. مکارم شیرازی: و از او دو زوج مذكر و مؤ نث آفريد.
أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى
﴿۴۰﴾
انصاریان: آیا چنین نیرومند آگاهی توانا نیست که مردگان را زنده کند؟
خرمشاهی: آيا آن [آفريدگار] توانا بر آن نيست كه مردگان را زنده كند؟ فولادوند: آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند قمشهای: آیا چنین خدای (با قدرت و حکمت) باز نتواند مردگان را زنده گرداند؟ مکارم شیرازی: آيا چنين كسي قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟! |
||