حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ
﴿۴۷﴾
انصاریان: تا آنکه مرگ ما فرا رسید.
خرمشاهی: تا آنكه مرگ به سراغمان آمد فولادوند: تا مرگ ما در رسيد قمشهای: تا آنکه یقین (که ساعت مرگ است) بر ما فرا رسید. مکارم شیرازی: تا زماني كه مرگ ما فرا رسيد.
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ
﴿۴۸﴾
انصاریان: پس آنان را شفاعت شفیعان سودی نمی دهد؛
خرمشاهی: حال شفاعت شفيعان سودشان ندهد فولادوند: از اين رو شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودى نمى بخشد قمشهای: پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد. مکارم شیرازی: لذا شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودي نميبخشيد.
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: آنان را چه شده که از تذکر و هشدار روی گردانند؟
خرمشاهی: ايشان را چه مىشود كه از اندرز رويگردانند فولادوند: چرا آنها از تذكر روى گردانند قمشهای: اینک چرا از یاد آن روز سخت خود (و از ذکر و اندرز قرآن) اعراض میکنند؟ مکارم شیرازی: چرا آنها اينهمه از تذكر گريزانند؟
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
﴿۵۰﴾
انصاریان: گویی گورخرانی وحشی و رمیده اند
خرمشاهی: گويى درازگوشانى رمانند فولادوند: گويى گورخرانى رميده اند قمشهای: گویی گورخران گریزانی هستند. مکارم شیرازی: گوئي آنها گورخراني هستند رميده.
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ
﴿۵۱﴾
انصاریان: که از [چنگال] شیری گریخته اند؛
خرمشاهی: كه از شير مىگريزند فولادوند: كه از مقابل شيرى فرار كرده اند قمشهای: که از شیر درنده میگریزند. مکارم شیرازی: كه از شير فرار كرده اند!
بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً
﴿۵۲﴾
انصاریان: بلکه هر کدام از آنان توقع دارد نامه هایی سرگشاده [از سوی خدا] دریافت دارد!
خرمشاهی: بلكه هر يك از ايشان مىخواهد كه به او نامههايى سرگشاده دهند فولادوند: بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه اى از سوى خدا براى او فرستاده شود قمشهای: بلکه هر یک از آنها میخواهند که برایشان هم (مانند پیمبران) صحیفه وحی آسمانی باز آید (تا ایمان آرند). مکارم شیرازی: بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه اي (از سوي خدا) براي او فرستاده شود.
كَلَّا بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: این چنین نیست [که علت فرارشان از دین برای دریافت نکردن نامه باشد] بلکه [فرارشان برای این است که] از آخرت نمی ترسند؛
خرمشاهی: حاشا، حق اين است كه از آخرت نمىترسند فولادوند: چنين نيست كه آنان مى گويند بلكه آنها از آخرت نمى ترسند قمشهای: هرگز (چنین نیست که پنداشتند) بلکه از (عذاب) آخرت نمیترسند. مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها ميگويند، بلكه آنها از آخرت نميترسند.
كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ
﴿۵۴﴾
انصاریان: این چنین نیست [که نامه سرگشاده ای از سوی ما به آنان رسد]، بلکه بی تردید این قرآن تذکر و هشداری است [که برای جهانیان کافی است.]
خرمشاهی: حاشا، آن پندآموزى است فولادوند: چنين نيست كه آنها مى گويند آن قرآن يك تذكر و يادآورى است قمشهای: چنین نیست (که آنها پنداشتند) قرآن محققا همه پند و یادآوری است. مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها ميگويند، آن (قرآن) يك تذكر و يادآوري است.
فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ
﴿۵۵﴾
انصاریان: پس هرکه بخواهد از آن پند گیرد،
خرمشاهی: و هر كس خواهد از آن پندگيرد فولادوند: هر كس بخواهد از آن پند مى گيرد قمشهای: تا هر که خواهد متذکر آن شود. مکارم شیرازی: هر كس بخواهد از آن پند ميگيرد.
وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
﴿۵۶﴾
انصاریان: و از آن پند نمی گیرند مگر آنکه خدا بخواهد، او سزاوار است که از وی پروا کنند، و سزاوار است که به آمرزشش امید بندند.
خرمشاهی: و پند نگيرند مگر آنكه خدا خواهد، اوست كه سزاوار پرهيز ورزيدن است، و سزاوار آمرزگارى فولادوند: و هيچ كس پند نمى گيرد مگر اينكه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است قمشهای: و نخواهند متذکر شوند جز آنکه خدا بخواهد (یعنی بدون مشیّت و لطف الهی کسی بهشتی و سعادتمند نخواهد شد. از او رواست تقوا و ترس و بیم و شوق و امیدواری که) او اهل تقوا و اهل آمرزش و مغفرت است. مکارم شیرازی: و هيچكس پند نميگيرد مگر اينكه خدا بخواهد، او اهل تقوي و آمرزش است. |
||