وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و تو چه می دانی سقر چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى كه دوزخ چيست فولادوند: و تو چه دانى كه آن سقر چيست قمشهای: و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟ مکارم شیرازی: و تو نميداني دوزخ چيست ؟
لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [آتشی است که] نه چیزی را باقی می گذارد و نه رها می کند؛
خرمشاهی: نه باقى مىگذارد، نه رها مىكند فولادوند: نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند قمشهای: شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند. مکارم شیرازی: (آتشي است كه) نه چيزي را باقي ميگذارد و نه چيزي را رها ميسازد!
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ
﴿۲۹﴾
انصاریان: پوست بدن را [همه جانبه] دگرگون می کند؛
خرمشاهی: گرداننده رنگ پوستهاست [با سوختن] فولادوند: پوستها را سياه مى گرداند قمشهای: آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد). مکارم شیرازی: پوست تن را به كلي دگرگون ميكند.
عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: بر آن نوزده نفر [موکّل] گمارده اند
خرمشاهی: بر آن نوزده [نگهبان] است فولادوند: [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است قمشهای: بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند. مکارم شیرازی: نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند!
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و ما موکّلان آتش را جز فرشتگان قرار نداده ایم، و شماره آنان را جز آزمایشی برای کافران مقرّر نکرده ایم تا اهل کتاب [به خاطر هماهنگی قرآن با کتابشان] یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان [در حقّانیّت قرآن] تردید نکنند، و تا بیماردلان و کافران بگویند: خدا از توصیف گماشتگان آتش به این [نوزده نفر] چه هدفی دارد؟ این گونه خدا هر که را بخواهد [پس از بیان حقیقت] گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می نماید، و سپاهیان پروردگارت را جز خود او کسی نمی داند، و این قرآن فقط مایه تذکر و پند برای بشر است.
خرمشاهی: و ما نگهبانان آتش دوزخ را جز از فرشتگان نگماشتهايم، و شماره آنان را جز آزمونى براى كافران نگرداندهايم، تا سرانجام اهل كتاب يقينى افزونتر يابند، و اهل ايمان، بر ايمان خود بيفزايند، و اهل كتاب و مؤمنان [/مسلمانان] شك و شبهه نورزند، و تا سرانجام بيماردلان و كافران بگويند، خداوند از اين توصيف چه مىخواهد؟ بدينسان خداوند هر كس را بخواهد بيراه مىگذارد، و هر كس را بخواهد به راه مىآورد، و سپاهيان پروردگارت را كسى جز خود او نمىشناسد، و اين جز پندآموزى براى بشر نيست فولادوند: و ما موكلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده اند قرار نداديم تا آنان كه اهل كتابند يقين به هم رسانند و ايمان كسانى كه ايمان آورده اند افزون گردد و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شك نيفتند و تا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و كافران بگويند خدا از اين وصفكردن چه چيزى را اراده كرده است اين گونه خدا هر كه را بخواهد بيراه مى گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى كند و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى داند و اين [آيات] جز تذكارى براى بشر نيست قمشهای: و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و عدد آنها را جز برای فتنه و محنت کفّار (نوزده) نگردانیدیم تا آنکه اهل کتاب هم یقین کنند (که ذکر این عدد مطابق تورات و انجیل است با آنکه صاحب قرآن به کتب آسمانی عالم نبوده و البته کلامش به وحی خداست و ایمان آرند) و آن بر یقین مؤمنان هم بیفزاید و دیگر در دل اهل کتاب و مؤمنان به اسلام هیچ شک و ریبی نماند و تا آنان که در دلهاشان مرض (شک و جهالت) است و کافران نیز (به طعنه) گویند که خدا از این مثل (که عدد فرشتگان عذاب را نوزده شمرده است نه بیش و کم) چه منظور داشت؟ بلی این چنین (قرار داد تا) هر که را خواهد به ضلالت بگذارد و هر که را خواهد هدایت نماید و هیچ کس از (عده بیحد) لشکرهای پروردگارت غیر او آگاه نیست و این (آیات ذکر دوزخ) جز برای پند و موعظه بشر نخواهد بود. مکارم شیرازی: ماءموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار نداديم، و تعداد آنها را جز براي آزمايش كافران معين نكرديم، تا اهل كتاب (يهود و نصاري) يقين پيدا كنند، و ايمان مؤ منان افزوده شود، و اهل كتاب و مؤ منان (در حقانيت اين كتاب آسماني) ترديد به خود راه ندهند، و كافران بگويند: خدا از اين توصيف چه منظوري دارد؟ (آري) اينگونه خداوند هر كس را بخواهد گمراه ميسازد و هر كس را بخواهد هدايت ميكند، و لشكريان پروردگارت را جز او كسي نميداند، و اين جز هشدار و تذكري براي انسانها نيست.
كَلَّا وَالْقَمَرِ
﴿۳۲﴾
انصاریان: این چنین نیست [که کافران می پندارند که این حقایق افسانه است،] سوگند به ماه
خرمشاهی: چنين نيست [كه گويند]، سوگند به ماه فولادوند: نه چنين است [كه مى پندارند] سوگند به ماه قمشهای: چنین (که کافران گویند) نیست، قسم به ماه تابان. مکارم شیرازی: اينچنين نيست كه آنها تصور ميكنند، سوگند به ماه.
وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: [و] سوگند به شب هنگامی که پشت می کند
خرمشاهی: و شب چون بگذرد فولادوند: و سوگند به شامگاه چون پشت كند قمشهای: و قسم به شب تار چون باز گردد. مکارم شیرازی: و به شب هنگامي كه (دامن برچيند و) پشت كند.
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: و سوگند به صبح زمانی که از پرده سیاه شب درآید و رخ نماید
خرمشاهی: [و] سوگند به صبح چون روشن شود فولادوند: و سوگند به بامداد چون آشكار شود قمشهای: و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد. مکارم شیرازی: و به صبح هنگامي كه چهره بگشايد.
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ
﴿۳۵﴾
انصاریان: که بی تردید این [قرآن] از بزرگ ترین پدیده هاست؛
خرمشاهی: آن يكى از سترگهاست فولادوند: كه آيات [قرآن] از پديده هاى بزرگ است قمشهای: که این (آیات قرآن) یکی از بزرگترین آیات خداست. مکارم شیرازی: كه آن (حوادث هولناك قيامت) از مسائل مهم است.
نَذِيرًا لِلْبَشَرِ
﴿۳۶﴾
انصاریان: هشدار دهنده به بشر است،
خرمشاهی: هشداردهنده بشر است فولادوند: بشر را هشداردهنده است قمشهای: در آن پند و اندرز آدمیان است. مکارم شیرازی: هشدار و انذاري است براي همه انسانها. |
||