ثُمَّ نَظَرَ
﴿۲۱﴾
انصاریان: آن گاه نظر کرد،
خرمشاهی: سپس بازنگريست فولادوند: آنگاه نظر انداخت قمشهای: پس باز اندیشه کرد. مکارم شیرازی: سپس نگاهي افكند.
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
﴿۲۲﴾
انصاریان: سپس چهره درهم کشید و قیافه نفرت آمیز به خود گرفت،
خرمشاهی: و آنگاه روى درهم كشيد و ترشرويى كرد فولادوند: سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد قمشهای: و (به اظهار تنفّر از اسلام) رو ترش کرد و چهره در هم کشید. مکارم شیرازی: بعد چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد.
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: آن گاه [از قرآن] روی گردانید و تکبّر ورزید؛
خرمشاهی: سپس روى برتافت و گردن كشيد فولادوند: آنگاه پشت گردانيد و تكبر ورزيد قمشهای: آنگاه روی گردانید و تکبر و نخوت آغاز کرد. مکارم شیرازی: سپس پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد.
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
﴿۲۴﴾
انصاریان: پس گفت: این قرآن جز جادویی که از جادوگران پیشین حکایت شده چیزی نیست،
خرمشاهی: و گفت اين جز جادويى فرا گرفته [از ديگران] نيست فولادوند: و گفت اين [قرآن] جز سحرى كه [به برخى] آموخته اند نيست قمشهای: و گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل میشود هیچ نیست. مکارم شیرازی: و سرانجام گفت اين (قرآن) چيزي جز يك سحر جالب همچون سحرهاي پيشينيان نيست!
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
﴿۲۵﴾
انصاریان: این جز سخن بشر نمی باشد.
خرمشاهی: اين جز گفتار آدمى نيست فولادوند: اين غير از سخن بشر نيست قمشهای: این آیات گفتار بشری بیش نیست. مکارم شیرازی: اين جز سخن انسان نميباشد!
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
﴿۲۶﴾
انصاریان: به زودی او را در سقر درآورم
خرمشاهی: زودا كه به دوزخش در آوريم فولادوند: زودا كه او را به سقر در آورم قمشهای: من این (منکر و مکذّب قرآن) را به آتش دوزخ درافکنم. مکارم شیرازی: (اما) به زودي او را وارد دوزخ ميكنيم.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و تو چه می دانی سقر چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى كه دوزخ چيست فولادوند: و تو چه دانى كه آن سقر چيست قمشهای: و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟ مکارم شیرازی: و تو نميداني دوزخ چيست ؟
لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [آتشی است که] نه چیزی را باقی می گذارد و نه رها می کند؛
خرمشاهی: نه باقى مىگذارد، نه رها مىكند فولادوند: نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند قمشهای: شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند. مکارم شیرازی: (آتشي است كه) نه چيزي را باقي ميگذارد و نه چيزي را رها ميسازد!
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ
﴿۲۹﴾
انصاریان: پوست بدن را [همه جانبه] دگرگون می کند؛
خرمشاهی: گرداننده رنگ پوستهاست [با سوختن] فولادوند: پوستها را سياه مى گرداند قمشهای: آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد). مکارم شیرازی: پوست تن را به كلي دگرگون ميكند.
عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: بر آن نوزده نفر [موکّل] گمارده اند
خرمشاهی: بر آن نوزده [نگهبان] است فولادوند: [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است قمشهای: بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند. مکارم شیرازی: نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند! |
||