ParsQuran
سوره 74: المدثر - جزء 29

ثُمَّ نَظَرَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: آن گاه نظر کرد،
خرمشاهی: سپس بازنگريست‏
فولادوند: آنگاه نظر انداخت
قمشه‌ای: پس باز اندیشه کرد.
مکارم شیرازی: سپس نگاهي افكند.
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: سپس چهره درهم کشید و قیافه نفرت آمیز به خود گرفت،
خرمشاهی: و آنگاه روى درهم كشيد و ترشرويى كرد
فولادوند: سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد
قمشه‌ای: و (به اظهار تنفّر از اسلام) رو ترش کرد و چهره در هم کشید.
مکارم شیرازی: بعد چهره درهم كشيد و عجولانه دست به كار شد.
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: آن گاه [از قرآن] روی گردانید و تکبّر ورزید؛
خرمشاهی: سپس روى برتافت و گردن كشيد
فولادوند: آنگاه پشت گردانيد و تكبر ورزيد
قمشه‌ای: آن‌گاه روی گردانید و تکبر و نخوت آغاز کرد.
مکارم شیرازی: سپس پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد.
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ ﴿۲۴﴾
انصاریان: پس گفت: این قرآن جز جادویی که از جادوگران پیشین حکایت شده چیزی نیست،
خرمشاهی: و گفت اين جز جادويى فرا گرفته [از ديگران‏] نيست‏
فولادوند: و گفت اين [قرآن] جز سحرى كه [به برخى] آموخته‏ اند نيست
قمشه‌ای: و گفت: این (قرآن) به جز سحر و بیان سحرانگیزی که (از ساحران گذشته) نقل می‌شود هیچ نیست.
مکارم شیرازی: و سرانجام گفت اين (قرآن) چيزي جز يك سحر جالب همچون سحرهاي پيشينيان نيست!
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿۲۵﴾
انصاریان: این جز سخن بشر نمی باشد.
خرمشاهی: اين جز گفتار آدمى نيست‏
فولادوند: اين غير از سخن بشر نيست
قمشه‌ای: این آیات گفتار بشری بیش نیست.
مکارم شیرازی: اين جز سخن انسان نمي‏باشد!
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: به زودی او را در سقر درآورم
خرمشاهی: زودا كه به دوزخش در آوريم‏
فولادوند: زودا كه او را به سقر در آورم
قمشه‌ای: من این (منکر و مکذّب قرآن) را به آتش دوزخ درافکنم.
مکارم شیرازی: (اما) به زودي او را وارد دوزخ مي‏كنيم.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و تو چه می دانی سقر چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى كه دوزخ چيست‏
فولادوند: و تو چه دانى كه آن سقر چيست
قمشه‌ای: و تو چگونه توانی یافت که سختی عذاب دوزخ تا چه حد است؟
مکارم شیرازی: و تو نمي‏داني دوزخ چيست ؟
لَا تُبْقِي وَلَا تَذَرُ ﴿۲۸﴾
انصاریان: [آتشی است که] نه چیزی را باقی می گذارد و نه رها می کند؛
خرمشاهی: نه باقى مى‏گذارد، نه رها مى‏كند
فولادوند: نه باقى مى‏ گذارد و نه رها مى ‏كند
قمشه‌ای: شراره آن دوزخ از دوزخیان هیچ باقی نگذارد و همه را بسوزاند و محو گرداند.
مکارم شیرازی: (آتشي است كه) نه چيزي را باقي مي‏گذارد و نه چيزي را رها مي‏سازد!
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿۲۹﴾
انصاریان: پوست بدن را [همه جانبه] دگرگون می کند؛
خرمشاهی: گرداننده رنگ پوستهاست [با سوختن‏]
فولادوند: پوستها را سياه مى‏ گرداند
قمشه‌ای: آن آتش بر آدمیان رو نماید (و خرمن گنهکاران را به باد دهد).
مکارم شیرازی: پوست تن را به كلي دگرگون مي‏كند.
عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: بر آن نوزده نفر [موکّل] گمارده اند
خرمشاهی: بر آن نوزده [نگهبان‏] است‏
فولادوند: [و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است
قمشه‌ای: بر آن آتش نوزده تن (فرشته عذاب) موکّلند.
مکارم شیرازی: نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‏ اند!