ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: مرا با کسی که او را به تنهایی آفریدم واگذار،
خرمشاهی: مرا با كسى كه تنها آفريدهام واگذار فولادوند: مرا با آنكه [او را] تنها آفريدم واگذار قمشهای: به من واگذار کار انتقام آن کس را که من او را تنها آفریدم. مکارم شیرازی: مرا با كسي كه او را تنها آفريدم واگذار!
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: و برایش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم،
خرمشاهی: و براى او مالى روزافزون قرار دادم فولادوند: و دارايى بسيار به او بخشيدم قمشهای: و به او مال و ثروت فراوان بذل کردم. مکارم شیرازی: همان كس كه براي او مال گسترده اي قرار دادم.
وَبَنِينَ شُهُودًا
﴿۱۳﴾
انصاریان: و فرزندانی که نزدش حاضرند
خرمشاهی: و پسرانى حاضر و ناظر فولادوند: و پسرانى آماده [به خدمت دادم] قمشهای: و پسران بسیار حاضر به خدمت نصیب گردانیدم. مکارم شیرازی: و فرزنداني كه همواره نزد او (و در خدمت او) هستند.
وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيدًا
﴿۱۴﴾
انصاریان: و نعمت ها [ی مادی و وسایل زندگی] را به طور کامل برای او فراهم آوردم،
خرمشاهی: و به او [چه بسيار] ميدان [و امكان] دادم فولادوند: و برايش [عيش خوش] آماده كردم قمشهای: و اقتدار و مکنت و عزّت دادم. مکارم شیرازی: و وسائل زندگي را از هر نظر براي وي فراهم ساختم.
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
﴿۱۵﴾
انصاریان: باز هم طمع دارد که بیفزایم.
خرمشاهی: باز طمع دارد كه افزونتر كنم فولادوند: باز [هم] طمع دارد كه بيفزايم قمشهای: و (با کفران این نعمتها) باز هم از من طمع افزونی آن دارد. مکارم شیرازی: باز هم طمع دارد كه بر او بيفزايم!
كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: این چنین نیست؛ زیرا او همواره به آیات ما دشمنی می ورزد،
خرمشاهی: حاشا، كه او به آيات ما ستيزهجوست فولادوند: ولى نه زيرا او دشمن آيات ما بود قمشهای: هرگز (بر نعمتش نیفزایم) که او با آیات ما دشمنی و عناد ورزید. مکارم شیرازی: هرگز چنين نخواهد شد، چرا كه او نسبت به آيات ما دشمني ميورزد.
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: به زودی او را به بالا رفتن از گردنه عذابی بسیار سخت مجبور می کنم.
خرمشاهی: زودا كه مشقتى سنگين بر او تحميل كنم فولادوند: به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مى كنم قمشهای: به زودی او را به سختی و دشواری (آتش دوزخ) درافکنم. مکارم شیرازی: به زودي او را مجبور ميكنم كه از قله زندگي بالا رود (سپس او را به زير ميافكنم)
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: او [برای باطل کردن دعوت قرآن] اندیشید و [آن را] سنجید؛
خرمشاهی: چرا كه او انديشيد و سگاليد فولادوند: آرى [آن دشمن حق] انديشيد و سنجيد قمشهای: اوست که فکر و اندیشه بدی کرد (که رسول خدا را به سحر و ساحری نسبت داد). مکارم شیرازی: او (براي مبارزه با قرآن) انديشه كرد و مطلب را آماده ساخت.
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: پس مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟
خرمشاهی: پس مرگ بر او باد چگونه سگاليد فولادوند: كشته بادا چگونه [او] سنجيد قمشهای: و خدایش بکشد که چقدر اندیشه غلطی کرد. مکارم شیرازی: مرگ بر او باد چگونه (براي مبارزه با حق) مطلب را آماده كرد.
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: باز هم مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟
خرمشاهی: باز مرگ بر او باد چگونه سگاليد فولادوند: [آرى] كشته بادا چگونه [او] سنجيد قمشهای: باز هم خدایش بکشد که چه فکر خطایی نمود. مکارم شیرازی: باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شيطاني خود را) آماده نمود. |
||