ParsQuran
سوره 71: نوح - جزء 29

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱﴾
انصاریان: ما نوح را به سوی قومش فرستادیم که قوم خود را پیش از آنکه عذابی دردناکبه آنان رسد، بیم ده.
خرمشاهی: ما نوح را به سوى قومش فرستاده‏ايم كه قومت را پيش از آنكه عذابى دردناك بر سرشان بيايد، هشدار ده‏
فولادوند: ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه قومت را پيش از آنكه عذابى دردناك به آنان رسد هشدار ده
قمشه‌ای: ما نوح را به سوی قومش (به رسالت) فرستادیم که قوم خود را (از قهر خدا) به اندرز و پند بترسان از آنکه بر آنان عذاب دردناک فرا رسد.
مکارم شیرازی: ما نوح را به سوي قومش فرستاديم، و گفتيم: قوم خود را انذار كن پيش از آنكه عذاب دردناك به سراغشان آيد.
قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲﴾
انصاریان: گفت: ای قوم من! همانا من شما را بیم دهنده ایآشکارم،
خرمشاهی: گفت اى قوم من، من هشداردهنده آشكار شما هستم‏
فولادوند: [نوح] گفت اى قوم من من شما را هشدار دهنده‏ اى آشكارم
قمشه‌ای: نوح گفت: ای قوم، من برای شما رسولی هستم که شما را با بیانی روشن از عذاب قهر خدا می‌ترسانم.
مکارم شیرازی: گفت: اي قوم! من براي شما بيم دهنده آشكاري هستم.
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿۳﴾
انصاریان: که خدا را بپرستید و از او پروا کنید و از من اطاعت نمایید،
خرمشاهی: كه خداوند را بپرستيد و از او پروا و از من پيروى كنيد
فولادوند: كه خدا را بپرستيد و از او پروا داريد و مرا فرمان بريد
قمشه‌ای: (و از راه خیر خواهی به شما می‌گویم) که خدای را به یکتایی بپرستید و از او بترسید و پرهیزکار باشید و مرا پیروی کنید.
مکارم شیرازی: كه خدا را پرستش كنيد، و از مخالفت او بپرهيزيد، و مرا اطاعت نمائيد.
يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: تا خدا گناهانتان را بیامرزد و شما را تا زمانی معین مهلت دهد. اگر آگاهی داشته باشید [توجه خواهید کرد که] بی تردید هنگامی که اجل خدایی فرا رسد، تأخیر نخواهد داشت.
خرمشاهی: تا گناهانتان را براى شما بيامرزد و شما را تا سرآمدى معين واپس‏بدارد، چرا كه اگر بدانيد اجل الهى، چون فرا رسد، بازپس داشته نمى‏شود
فولادوند: [تا] برخى از گناهانتان را بر شما ببخشايد و [اجل] شما را تا وقتى معين به تاخير اندازد اگر بدانيد چون وقت مقرر خدا برسد تاخير بر نخواهد داشت
قمشه‌ای: تا خدا به لطف و کرم از گناهان شما در گذرد و اجلتان را تا وقت (عمر طبیعی) معیّن به تأخیر افکند، که اجل الهی چون وقتش فرا رسد اگر بدانید دگر هیچ تأخیر نیفتد.
مکارم شیرازی: اگر چنين كنيد خدا گناهانتان را مي‏آمرزد، و تا زمان معيني شما را عمر مي‏دهد، اما هنگامي كه اجل الهي فرا رسد تاخيري نخواهد داشت اگر مي‏دانستيد.
قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا ﴿۵﴾
انصاریان: گفت: پروردگارا! همانا قوم خود را شب و روز [به آیین توحید] دعوت کردم،
خرمشاهی: گفت پروردگارا من قومم را شب و روز [به خداپرستى‏] دعوت كردم‏
فولادوند: [نوح] گفت پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت كردم
قمشه‌ای: (و او به درگاه خدا نالید و) گفت: بارالها، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.
مکارم شیرازی: (نوح) گفت پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوي تو) دعوت كردم.
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا ﴿۶﴾
انصاریان: ولی دعوت من جز بر فرارشان نیفزود،
خرمشاهی: ولى دعوت من جز بر گريزشان نيفزود
فولادوند: و دعوت من جز بر گريزشان نيفزود
قمشه‌ای: اما دعوت و نصیحتم جز بر فرار و اعراض آنها نیفزود.
مکارم شیرازی: اما دعوت من چيزي جز فرار از حق بر آنها نيفزود!
وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ﴿۷﴾
انصاریان: و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بیامرزی، انگشتان خود را در گوش هایشان کردند و جامه هایشان را به سر کشیدند و بر انکار خود پافشاری ورزیدند و به شدت تکبّر کردند،
خرمشاهی: و من هرچه دعوتشان مى‏كنم تا سرانجام آنان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوشهايشان مى‏گذارند، و خود را در جامه‏هايشان مى‏پوشانند و [در كفر] پاى مى‏فشرند و سخت گردنكشى مى‏كنند
فولادوند: و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و رداى خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر كبر خود افزودند
قمشه‌ای: و هر چه آنان را به مغفرت و آمرزش تو خواندم انگشت بر گوش نهادند و جامه به رخسار افکندند (تا مرا نبینند و سخنم را نشنوند) و (بر کفر) اصرار و لجاج ورزیدند و سخت راه تکبر و نخوت پیمودند.
مکارم شیرازی: و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه ايمان بياورند و تو آنها را بيامرزي انگشتان خويش را در گوشها قرار داده، و لباسهايشان را بر خود (پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند، و شديدا استكبار كردند.
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾
انصاریان: آن گاه آنان را آشکارا دعوت کردم،
خرمشاهی: سپس باز ايشان را آشكارا دعوت كردم‏
فولادوند: سپس من آشكارا آنان را دعوت كردم
قمشه‌ای: باز هم آنها را به صدای بلند دعوت کردم.
مکارم شیرازی: سپس من آنها را آشكارا (به توحيد و بندگي تو) دعوت كردم.
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾
انصاریان: سپس آشکار و پنهان آنان را خواندم.
خرمشاهی: آنگاه آشكارا به ايشان گفتم و پنهانى به ايشان گفتم‏
فولادوند: باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشيده نيز به ايشان گفتم
قمشه‌ای: و آن گاه آشکار و علنی خواندم و در خلوت و پنهانی خواندم (به هیچ وجه اثری نکرد).
مکارم شیرازی: و پنهان آنها را به سوي تو خواندم.
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾
انصاریان: پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است.
خرمشاهی: سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد چرا كه او آمرزگار است‏
فولادوند: و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است
قمشه‌ای: باز گفتم: به درگاه خدای خود توبه کنید و آمرزش طلبید که او بسیار خدای آمرزنده‌ای است.
مکارم شیرازی: به آنها گفتم از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است.