يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ
﴿۱۱﴾
انصاریان: آنان را نشانشان می دهند [ولی به خاطر دل مشغولی خود هرگز به آنان توجه نکنند!] گنهکار آرزو می کند که ای کاش می توانست فرزندانش را در برابر عذاب آن روز فدیه و عوض دهد!
خرمشاهی: در حالى كه به همديگر نشان داده شوند، گناهكار آرزو كند كاش عذاب چنين روزى را، فولادوند: آنان را به ايشان نشان مى دهند گناهكار آرزو مى كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد قمشهای: چون حقیقت حالشان به آنها بنمایند آن روز کافر بدکار آرزو کند که کاش توانستی فرزندانش را فدای خود سازد و از عذاب برهد. مکارم شیرازی: آنان را به آنها نشان ميدهند (ولي هر كس گرفتار كار خويشتن است) چنان است كه گنهكار دوست ميدارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند.
وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و نیز همسر و برادرش را
خرمشاهی: با فدا كردن پسرانش و همسرش و برادرش باز خرد فولادوند: و [نيز] همسرش و برادرش را قمشهای: و هم زن و برادرش. مکارم شیرازی: و همسر و برادرش را.
وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ
﴿۱۳﴾
انصاریان: و قبیله و قومش را که [در دنیا] به او پناه می دادند،
خرمشاهی: همچنين خاندانش كه به او سر و سامان داده است فولادوند: و قبيله اش را كه به او پناه مى دهد قمشهای: و هم خویشان و قبیلهاش را که همیشه حمایتش میکردند. مکارم شیرازی: و قبيله اش كه هميشه از او حمايت ميكردند.
وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنْجِيهِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و نیز همه کسانی را که در روی زمین اند تا [این فدیه و عوض] او را [از عذاب آن روز] نجات دهد!
خرمشاهی: همچنين هر كس كه در روى زمين است، آنگاه باز رهاندش فولادوند: و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى داد] و آنگاه خود را رها میکرد قمشهای: و هر که را روی زمین است خواهد همه را فدای خویش گردند تا مگر او را (از آن عذاب) برهاند. مکارم شیرازی: و تمام مردم روي زمين را تا مايه نجاتش شود.
كَلَّا إِنَّهَا لَظَى
﴿۱۵﴾
انصاریان: این چنین نیست [که برایش راه نجاتی باشد] همانا آتش زبانه می کشد،
خرمشاهی: حاشا، آن آتشى زبانهزن است فولادوند: نه چنين است [آتش] زبانه مى كشد قمشهای: و هرگز نجات نیابد که آتش دوزخ بر او شعلهور است. مکارم شیرازی: اما هرگز چنين نيست شعله هاي سوزان آتش است.
نَزَّاعَةً لِلشَّوَى
﴿۱۶﴾
انصاریان: در حالی که دست و پا و پوست سر را بر می کند!!
خرمشاهی: بركننده پوست سر فولادوند: پوست سر و اندام را بركننده است قمشهای: تا سر و صورت و اندمش پاک بسوزد. مکارم شیرازی: دست و پا و پوست سر را ميكند و ميبرد.
تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى
﴿۱۷﴾
انصاریان: هر که را به حق پشت کرده واز دعوت حق روی گردانده، می طلبد،
خرمشاهی: كه هر كس را كه [به حق] پشت كرد و [از ايمان] روى گرداند، به خود مىخواند فولادوند: هر كه را پشت كرده و روى برتافته قمشهای: دوزخ کسی را میخواند که از خدا رو گردانیده و با حق مخالفت کرده. مکارم شیرازی: و كساني را كه به فرمان خدا پشت كردند صدا ميزند.
وَجَمَعَ فَأَوْعَى
﴿۱۸﴾
انصاریان: و آن را که ثروت جمع کرده و به ذخیره سازی و انباشتن پرداخته، می خواند؛
خرمشاهی: همان كسى كه مال اندوخت و جا به جا كرد فولادوند: و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته] فرا مى خواند قمشهای: و مال دنیا را جمع کرده و همه را ذخیره نموده است. مکارم شیرازی: و آنها كه اموال را جمع و ذخيره كردند.
إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا
﴿۱۹﴾
انصاریان: همانا انسان حریص و بی تاب آفریده شده است؛
خرمشاهی: بىگمان انسان ناشكيب آفريده شده است فولادوند: به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى تاب] خلق شده است قمشهای: که انسان مخلوقی طبعا سخت حریص و بیصبر است. مکارم شیرازی: انسان حريص و كم طاقت آفريده شده.
إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا
﴿۲۰﴾
انصاریان: چون آسیبی به او رسد، بی تاب است،
خرمشاهی: چون شر به او رسد، بىتاب است فولادوند: چون صدمه اى به او رسد عجز و لابه كند قمشهای: چون شر و زیانی به او رسد سخت جزع و بیقراری کند. مکارم شیرازی: هنگامي كه بدي به او رسد بيتابي ميكند. |
||