بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ
﴿۱﴾
انصاریان: درخواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است درخواست کرد،
خرمشاهی: خواهندهاى عذابى رخ دادنى را طلب كرد فولادوند: پرسنده اى از عذاب واقعشونده اى پرسيد قمشهای: سائلی از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است (از رسول) پرسید (که آن عذاب چه مردمی راست). مکارم شیرازی: تقاضا كننده اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد!
لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ
﴿۲﴾
انصاریان: [عذابی که] ویژه کافران است، [و] آن را بازدارنده ای نیست.
خرمشاهی: كه براى كافران است [و] بازدارندهاى ندارد فولادوند: كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده اى نيست قمشهای: (بداند که) بر فرقه کافران است و هیچ کس از آنان دفع نتواند کرد. مکارم شیرازی: اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچكس نميتواند آن را دفع كند.
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ
﴿۳﴾
انصاریان: [این عذاب] از سوی خدای صاحب درجات است.
خرمشاهی: از جانب خداوند صاحب درجات فولادوند: [و] از جانب خداوند صاحب درجات [و مراتب] است قمشهای: که آن عذاب از (قهر) خدای مالک آسمانهاست (یا مراد عذاب واقع بر نعمان بن حارث است که به نصب خلافت علی علیه السلام بر رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم اعتراض کرد، رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: به امر خدا کردم. او گفت: اگر چنین است خدایا بر من عذابی فرست. فورا سنگی از آسمان بر فرقش رسید و هلاک شد). مکارم شیرازی: از سوي خداوند ذي المعارج است (خداوندي كه فرشتگانش بر آسمانها صعود ميكند).
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ
﴿۴﴾
انصاریان: فرشتگان و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند.
خرمشاهی: كه فرشتگان و روح در روزى كه به اندازه پنجاه هزار سال [دنيوى] است به سوى او فرا مىروند فولادوند: فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى روند قمشهای: فرشتگان و روح الامین (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) خدا بالا روند در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود. مکارم شیرازی: فرشتگان و روح (فرشته مخصوص) به سوي او عروج ميكنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
﴿۵﴾
انصاریان: پس صبر کن صبری نیکو [صبری که در کنارش جزع و ناخشنودی نباشد.]
خرمشاهی: پس صبرى نيكو پيشه كن فولادوند: پس صبر كن صبرى نيكو قمشهای: پس صبر نیکو پیش گیر. مکارم شیرازی: بنابراين صبر جميل پيشه كن.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا
﴿۶﴾
انصاریان: دشمنان و مخالفان، آن [عذاب] را دور می بینند
خرمشاهی: آنان آن را دوردست مىبينند فولادوند: زيرا آنان [عذاب] را دور مى بينند قمشهای: که این مردم آن روز را بسیار دور (از امکان) بینند. مکارم شیرازی: زيرا آنها آن روز را دور ميبينند.
وَنَرَاهُ قَرِيبًا
﴿۷﴾
انصاریان: و ما آن را نزدیک می بینیم.
خرمشاهی: و ما نزديك مىبينيمش فولادوند: و [ما] نزديكش مى بينيم قمشهای: و ما نزدیک (به وقوع) میبینیم. مکارم شیرازی: و ما آن را نزديك ميبينيم!
يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ
﴿۸﴾
انصاریان: روزی که آسمان چون فلز گداخته گردد
خرمشاهی: روزى كه آسمان چون فلز گداخته شود فولادوند: روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود قمشهای: روزی که آسمان چون فلز گداخته شود. مکارم شیرازی: همان روز كه آسمان همچون فلز گداخته ميشود.
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ
﴿۹﴾
انصاریان: و کوه ها مانند پشم رنگینِ حلاجی شده شود
خرمشاهی: و كوهها همچون پشم رنگين گردد فولادوند: و كوهها چون پشم زده گردد قمشهای: و کوهها مانند پشم زده متلاشی گردند. مکارم شیرازی: و كوهها مانند پشم رنگين متلاشي خواهد بود.
وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا
﴿۱۰﴾
انصاریان: و هیچ خویشاوند و دوست صمیمی از [اوضاع و احوال] خویشاوند و دوست صمیمی اش نپرسد!
خرمشاهی: و هيچ خويشاوندى از حال خويشاوندى نپرسد فولادوند: و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال] نپرسد قمشهای: و هیچ کس از خویش خود جویا نشود. مکارم شیرازی: و هيچ دوست صميمي سراغ دوستش را نميگيرد! |
||