ParsQuran
سوره 70: المعارج - جزء 29

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱﴾
انصاریان: درخواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است درخواست کرد،
خرمشاهی: خواهنده‏اى عذابى رخ دادنى را طلب كرد
فولادوند: پرسنده‏ اى از عذاب واقع‏شونده‏ اى پرسيد
قمشه‌ای: سائلی از عذاب قیامت که وقوعش حتمی است (از رسول) پرسید (که آن عذاب چه مردمی راست).
مکارم شیرازی: تقاضا كننده‏ اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد!
لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿۲﴾
انصاریان: [عذابی که] ویژه کافران است، [و] آن را بازدارنده ای نیست.
خرمشاهی: كه براى كافران است [و] بازدارنده‏اى ندارد
فولادوند: كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارنده‏ اى نيست
قمشه‌ای: (بداند که) بر فرقه کافران است و هیچ کس از آنان دفع نتواند کرد.
مکارم شیرازی: اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچكس نمي‏تواند آن را دفع كند.
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ ﴿۳﴾
انصاریان: [این عذاب] از سوی خدای صاحب درجات است.
خرمشاهی: از جانب خداوند صاحب درجات‏
فولادوند: [و] از جانب خداوند صاحب درجات [و مراتب] است
قمشه‌ای: که آن عذاب از (قهر) خدای مالک آسمانهاست (یا مراد عذاب واقع بر نعمان بن حارث است که به نصب خلافت علی علیه السلام بر رسول صلی اللّه علیه و آله و سلّم اعتراض کرد، رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: به امر خدا کردم. او گفت: اگر چنین است خدایا بر من عذابی فرست. فورا سنگی از آسمان بر فرقش رسید و هلاک شد).
مکارم شیرازی: از سوي خداوند ذي المعارج است (خداوندي كه فرشتگانش بر آسمانها صعود مي‏كند).
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿۴﴾
انصاریان: فرشتگان و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند.
خرمشاهی: كه فرشتگان و روح در روزى كه به اندازه پنجاه هزار سال [دنيوى‏] است به سوى او فرا مى‏روند
فولادوند: فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى ‏روند
قمشه‌ای: فرشتگان و روح الامین (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) خدا بالا روند در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود.
مکارم شیرازی: فرشتگان و روح (فرشته مخصوص) به سوي او عروج مي‏كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا ﴿۵﴾
انصاریان: پس صبر کن صبری نیکو [صبری که در کنارش جزع و ناخشنودی نباشد.]
خرمشاهی: پس صبرى نيكو پيشه كن‏
فولادوند: پس صبر كن صبرى نيكو
قمشه‌ای: پس صبر نیکو پیش گیر.
مکارم شیرازی: بنابراين صبر جميل پيشه كن.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا ﴿۶﴾
انصاریان: دشمنان و مخالفان، آن [عذاب] را دور می بینند
خرمشاهی: آنان آن را دوردست مى‏بينند
فولادوند: زيرا آنان [عذاب] را دور مى ‏بينند
قمشه‌ای: که این مردم آن روز را بسیار دور (از امکان) بینند.
مکارم شیرازی: زيرا آنها آن روز را دور مي‏بينند.
وَنَرَاهُ قَرِيبًا ﴿۷﴾
انصاریان: و ما آن را نزدیک می بینیم.
خرمشاهی: و ما نزديك مى‏بينيمش‏
فولادوند: و [ما] نزديكش مى ‏بينيم
قمشه‌ای: و ما نزدیک (به وقوع) می‌بینیم.
مکارم شیرازی: و ما آن را نزديك مي‏بينيم!
يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ ﴿۸﴾
انصاریان: روزی که آسمان چون فلز گداخته گردد
خرمشاهی: روزى كه آسمان چون فلز گداخته شود
فولادوند: روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود
قمشه‌ای: روزی که آسمان چون فلز گداخته شود.
مکارم شیرازی: همان روز كه آسمان همچون فلز گداخته مي‏شود.
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ ﴿۹﴾
انصاریان: و کوه ها مانند پشم رنگینِ حلاجی شده شود
خرمشاهی: و كوهها همچون پشم رنگين گردد
فولادوند: و كوهها چون پشم زده گردد
قمشه‌ای: و کوهها مانند پشم زده متلاشی گردند.
مکارم شیرازی: و كوهها مانند پشم رنگين متلاشي خواهد بود.
وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا ﴿۱۰﴾
انصاریان: و هیچ خویشاوند و دوست صمیمی از [اوضاع و احوال] خویشاوند و دوست صمیمی اش نپرسد!
خرمشاهی: و هيچ خويشاوندى از حال خويشاوندى نپرسد
فولادوند: و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال] نپرسد
قمشه‌ای: و هیچ کس از خویش خود جویا نشود.
مکارم شیرازی: و هيچ دوست صميمي سراغ دوستش را نمي‏گيرد!