ParsQuran
سوره 69: الحاقة - جزء 29

إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿۳۳﴾
انصاریان: زیرا او به خدای بزرگ ایمان نمی آورده
خرمشاهی: كه او به خداوند بزرگ ايمانى نداشت‏
فولادوند: چرا كه او به خداى بزرگ نمى‏ گرويد
قمشه‌ای: که او به خدای بزرگ ایمان نیاورده.
مکارم شیرازی: چرا كه او هرگز به خداوند بزرگ ايمان نمي‏آورد.
وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳۴﴾
انصاریان: و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمی کرده.
خرمشاهی: و بر اطعام بينوايان ترغيب نمى‏كرد
فولادوند: و به اطعام مسكين تشويق نمیکرد
قمشه‌ای: و هرگز مسکینی را بر سفره طعام خود به رغبت نخوانده است.
مکارم شیرازی: و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمي‏نمود.
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿۳۵﴾
انصاریان: پس امروز او را در اینجا دوست مهربان و حمایت گری نیست؛
خرمشاهی: حال امروز و اينجا دوستى ندارد
فولادوند: پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست
قمشه‌ای: بدین سبب امروز هیچ خویش و دوستداری که به فریادش رسد در اینجا ندارد.
مکارم شیرازی: لذا امروز در اينجا يار مهرباني ندارد.
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و نه غذایی مگر چرکاب و کثافات [ی از بدن اهل دوزخ!]
خرمشاهی: و نه خوراكى، بجز زردابه‏
فولادوند: و خوراكى جز چركابه ندارد
قمشه‌ای: و طعامی غیر از غسلین (چرک و پلیدی دوزخیان) نصیبش نیست.
مکارم شیرازی: و نه طعامي جز از چرك و خون.
لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: که آن را جز خطاکاران نمی خورند.
خرمشاهی: كه آن را جز خطاكاران نمى‏خورند
فولادوند: كه آن را جز خطاكاران نمى ‏خورند
قمشه‌ای: و آن طعام را کسی جز اهل دوزخ نمی‌خورد.
مکارم شیرازی: غذائي كه جز خطاكاران آن را نمي‏خورند.
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: پس سوگند یاد می کنم به آنچه [از محسوسات] می بینید،
خرمشاهی: پس به آنچه مى‏بينيد سوگند مى‏خورم‏
فولادوند: پس نه [چنان است كه مى ‏پنداريد] سوگند ياد مى ‏كنم به آنچه مى ‏بينيد
قمشه‌ای: قسم به آنچه (از آثار حق) می‌بینید.
مکارم شیرازی: سوگند مي‏خورم به آنچه مي‏بينيد.
وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: و آنچه [از غیر محسوسات] نمی بینید،
خرمشاهی: و به آنچه نمى‏بينيد
فولادوند: و آنچه نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: و آنچه نمی‌بینید.
مکارم شیرازی: و آنچه نمي‏بينيد.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۴۰﴾
انصاریان: بی تردید این قرآن، گفتار فرستاده ای بزرگوار است،
خرمشاهی: كه آن [قرآن‏] برخوانده فرستاده گرامى است‏
فولادوند: كه [قرآن] قطعا گفتار فرستاده‏ اى بزرگوار است
قمشه‌ای: که قرآن به حقیقت (وحی خدا و) کلام رسول بزرگواری است.
مکارم شیرازی: كه اين قرآن گفتار رسول بزرگواري است.
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و آن گفتار یک شاعر نیست، ولی جز اندکی ایمان نمی آورید،
خرمشاهی: و سخن هيچ شاعرى نيست، چه اندك ايمان مى‏آوريد
فولادوند: و آن گفتار شاعرى نيست [كه] كمتر [به آن] ايمان داريد
قمشه‌ای: و آن نه سخن شاعری (و گفتار خیالی و موهومی) است (گر چه) اندکی از شما مردم به آن ایمان می‌آورید.
مکارم شیرازی: و گفته شاعري نيست، اما كمتر ايمان مي‏آوريد.
وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: و گفتار کاهن هم نیست، ولی جز اندکی متذکّر نمی شوید.
خرمشاهی: و سخن هيچ كاهنى نيست، چه اندك پند مى‏گيريد
فولادوند: و نه گفتار كاهنى [كه] كمتر [از آن] پند مى‏ گيريد
قمشه‌ای: و نه حرف کاهن غیبگوست (گر چه) اندکی از شما مردم متذکر حقایق آن می‌شوید.
مکارم شیرازی: و نه گفته كاهني، هر چند كمتر متذكر مي‏شويد.