فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ
﴿۲۱﴾
انصاریان: پس او در یک زندگی خوش و پسندیده ای است.
خرمشاهی: آنگاه او در زندگى پسنديدهاى است فولادوند: پس او در يك زندگى خوش است قمشهای: این چنین کس در عیش و زندگانی خوش خواهد بود. مکارم شیرازی: او در يك زندگي كاملا رضايتبخش قرار خواهد داشت.
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: در بهشتی برین
خرمشاهی: در بهشتى برين فولادوند: در بهشتى برين قمشهای: در بهشت عالی رتبه (ابدی). مکارم شیرازی: در بهشتي عالي،
قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ
﴿۲۳﴾
انصاریان: که میوه هایش در دسترس است.
خرمشاهی: كه ميوههايش دسترس است فولادوند: [كه] ميوه هايش در دسترس است قمشهای: که میوههای آن همیشه در دسترس (بهشتیان) است. مکارم شیرازی: كه ميوه هايش در دسترس است.
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ
﴿۲۴﴾
انصاریان: [به آنان گویند:] بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد به سبب اعمالی که در ایام گذشته انجام دادید؛
خرمشاهی: [به آنان گويند] به خاطر آنچه در روزگاران گذشته انجام دادهايد، بخوريد و بياشاميد گوارا فولادوند: بخوريد و بنوشيد گواراتان باد به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد قمشهای: (و خطاب رسد که) از طعام و شرابهای لذیذ و گوارای بهشتی هر چه خواهید تناول کنید، شما را گوارا باد، که این پاداش اعمال ایّام گذشته دنیاست که (بر امروز خویش) پیش فرستادید. مکارم شیرازی: (و به آنها گفته ميشود) بخوريد و بياشاميد گوارا در برابر اعمالي كه در ايام گذشته انجام داديد.
وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ
﴿۲۵﴾
انصاریان: و اما کسی که پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، می گوید: ای کاش پرونده ام را دریافت نمی کردم،
خرمشاهی: و اما كسى كه كارنامهاش به دست چپش داده شود، [سوكمندانه] گويد اى كاش كارنامهام به من داده نمىشد فولادوند: و اما كسى كه كارنامه اش به دست چپش داده شود گويد اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم قمشهای: و اما آن کس که کتاب عملش به دست چپ دهند (با کمال شرمندگی و اندوه) گوید: ای کاش نامه مرا به من نمیدادند. مکارم شیرازی: اما كسي كه نامه اعمال او به دست چپش داده شده ميگويد: اي كاش هرگز نامه اعمالم به من داده نميشد.
وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ
﴿۲۶﴾
انصاریان: و نمی دانستم حساب من چیست؟
خرمشاهی: و نمىدانستم حساب و كتابم چيست فولادوند: و از حساب خود خبردار نشده بودم قمشهای: و من هرگز از حساب اعمالم آگاه نمیشدم. مکارم شیرازی: و نميدانستم حساب من چيست ؟
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: ای کاش همان مرگ اول [که مرا از دنیا به آخرت انتقال داد] کارم را یکسره می کرد [و در نیستی ابد قرارم می داد،]
خرمشاهی: كاش آن [مرگ] يكسره بود فولادوند: اى كاش آن [مرگ] كار را تمام میکرد قمشهای: ای کاش مرگ مرا از چنگ این غصه و عذاب نجات میداد. مکارم شیرازی: اي كاش مرگم فرا ميرسيد!
مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ
﴿۲۸﴾
انصاریان: ثروتم عذاب را از من دفع نکرد،
خرمشاهی: مال و منال من به كار من نيامد فولادوند: مال من مرا سودى نبخشيد قمشهای: (ای داد که) مال و ثروت من امروز به فریاد من نرسید. مکارم شیرازی: مال و ثروتم هرگز مرا بينياز نكرد،
هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ
﴿۲۹﴾
انصاریان: قدرت و توانم از دست رفت.
خرمشاهی: دستگاه من از دستم برفت فولادوند: قدرت من از [كف] من برفت قمشهای: همه قدرت و حشمتم نابود گردید. مکارم شیرازی: قدرت من نيز از دست رفت!
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
﴿۳۰﴾
انصاریان: [فرمان آید] او را بگیرید و در غل و زنجیرش کشید،
خرمشاهی: [گويند] او را فرو گيريد و دربندش كنيد فولادوند: [گويند] بگيريد او را و در غل كشيد قمشهای: (و خطاب قهر رسد که) او را بگیرید و در غل و زنجیر کشید. مکارم شیرازی: او را بگيريد و در بند و زنجيرش كنيد! |
||