هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ
﴿۱۱﴾
انصاریان: آنکه بسیار عیب جوست، و برای سخن چینی در رفت و آمد است،
خرمشاهی: عيبجوى روانه در پى سخنچينى فولادوند: [كه] عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد قمشهای: و آن کس که دایم عیبجویی و سخنچینی میکند. مکارم شیرازی: كسي كه بسيار عيبجو و سخن چين است.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
﴿۱۲﴾
انصاریان: به شدت بازدارنده [مردم] از کار خیر و متجاوز و گنهکار است.
خرمشاهی: باز دارنده، از نيكى، تجاوزگر گناهكار فولادوند: مانع خير متجاوز گناه پيشه قمشهای: و خلق را هر چه بتواند از خیر باز میدارد و به ظلم و بدکاری میکوشد. مکارم شیرازی: و بسيار مانع كار خير. و تجاوزگر، و گناهكار است.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ
﴿۱۳﴾
انصاریان: گذشته از این ها کینه توز و بی اصل و نسب است،
خرمشاهی: درشتخوى، و بعد از اين همه، ناپاكزاد فولادوند: گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است قمشهای: با این همه عیب، باز متکبر است و خشن با آنکه حرامزاده و بیاصل و نسب است. مکارم شیرازی: علاوه بر اينها كينه توز و پرخور و خشن و بدنام است.
أَنْ كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: [سرکشی و یاغی گری اش] برای آن [است] که دارای ثروت و فرزندان فراوان است.
خرمشاهی: به خاطر آنكه مالدار است و صاحب پسران فولادوند: به صرف اينكه مالدار و پسردار است قمشهای: (پیرو چنین کسی) برای این که مال و فرزندان بسیار دارد (نباید شد). مکارم شیرازی: مبادا به خاطر اينكه صاحب مال و فرزندان فراوان است از او پيروي كني.
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۵﴾
انصاریان: هنگامی که آیات ما را بر او می خوانند، گوید: افسانه های پیشینیان است!
خرمشاهی: چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد افسانههاى پيشينيان است فولادوند: چون آيات ما بر او خوانده شود گويد افسانه هاى پيشينيان است قمشهای: در صورتی که چون آیات ما را بر او تلاوت کنند گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است. مکارم شیرازی: هنگامي كه آيات ما بر او خوانده ميشود ميگويد اينها افسانه هاي خرافي پيشينيان است.
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: به زودی بر بینیِ [پر باد و خرطوم مانند] ش داغ رسوایی و خواری می نهیم.
خرمشاهی: زودا كه بر بينى او نشانهاى بگذاريم فولادوند: زودا كه بر بينى اش داغ نهيم [و رسوايش كنيم] قمشهای: به زودی بر خرطوم و بینیاش داغ (شمشیر) نهیم. (این آیات در حقّ ولید مغیره عمّ ابو جهل که روز بدر بر حسب وعده حق به شمشیر علی علیه السلام بینیاش بشکافت نازل آمد ولی بر هر که مانند اوست تا ابد شامل است). مکارم شیرازی: به زودي ما بر بيني او علامت و داغ ننگ مينهيم.
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: بی تردید ما آنان را [که در مکه بودند] آزمودیم همان گونه که صاحبان آن باغ را [در منطقه یمن] آزمودیم، هنگامی که سوگند خوردند که صبحگاهان حتماً میوه های باغ را بچینند،
خرمشاهی: ما آنان را آزمودهايم، همچنانكه باغداران را هم آزمودهايم، آنگاه كه سوگند خوردند كه صبحگاهان ميوههاى آن را بازچينند فولادوند: ما آنان را همان گونه كه باغداران را آزموديم مورد آزمايش قرار داديم آنگاه كه سوگند خوردند كه صبح برخيزند و [ميوه] آن [باغ] را حتما بچينند قمشهای: ما کافران را (به قحط و سختی) آزمودیم چنانکه اهل آن بستان را آزمودیم، که قسم خوردند که صبحگاه میوهاش را بچینند (تا فقیران آگاه نشوند). مکارم شیرازی: ما آنها را آزموديم همانگونه كه صاحبان باغ را آزمايش كرديم، هنگامي كه سوگند ياد كردند كه ميوه هاي باغ را صبحگاهان (دور از انظار مستمندان) بچينند.
وَلَا يَسْتَثْنُونَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: و چیزی از آن را [برای تهیدستان و نیازمندان] استثنا نکردند.
خرمشاهی: و ان شاء الله نگفتند فولادوند: و[لى] ان شاء الله نگفتند قمشهای: و هیچ استثناء نکردند (ان شاء اللَه نگفتند و به خواست خدا معتقد نبودند). مکارم شیرازی: و هيچ از آن استثنا نكنند.
فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: پس در حالی که صاحبان باغ در خواب بودند، بلایی فراگیر از سوی پروردگارت آن باغ را فرا گرفت.
خرمشاهی: سپس بلايى شبانه از جانب پروردگارت، در حالى كه ايشان خفته بودند، بر آن زد فولادوند: پس در حالى كه آنان غنوده بودند بلايى از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش در آمد قمشهای: بدین سبب همان شب هنوز به خواب بودند که از جانب خدا آتش عذابی نازل شد. مکارم شیرازی: اما عذابي فراگير (شبانه) بر تمام باغ آنها فرود آمد در حالي كه همه در خواب بودند.
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: پس [آن باغ] به صورت شبی تاریک درآمد [و جز خاکستر چیزی در آن دیده نمی شد!]
خرمشاهی: و مانند خاكستر سياه شد فولادوند: و [باغ] آفت زده [و زمين باير] گرديد قمشهای: و بامدادان درختهای آن بستان چون خاکستری سیاه گردید. مکارم شیرازی: و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلماني شد. |
||