قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ
﴿۵۰﴾
انصاریان: بگو: من به شما نمی گویم که خزینه ها و گنجینه های خدا نزد من است، و نیز غیب هم نمی دانم، و نمی گویم که فرشته ام؛ فقط از آنچه به من وحی شده پیروی می کنم. بگو: آیا [اعراض کننده از وحی که] نابینا [ست] و [پیروِ وحی که] بینا [ست] یکسانند؟! پس چرا نمی اندیشید؟!
خرمشاهی: بگو من به شما نمىگويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمىدانم، و به شما نمىگويم كه من فرشتهاى هستم، من از هيچ چيز پيروى نمىكنم جز از آنچه به من وحى مىشود، بگو آيا نابينا و بينا برابرند، آيا نمىانديشيد؟ فولادوند: بگو به شما نمى گويم گنجينه هاى خدا نزد من است و غيب نيز نمى دانم و به شما نمى گويم كه من فرشته ام جز آنچه را كه به سوى من وحى مى شود پيروى نمى كنم بگو آيا نابينا و بينا يكسان است آيا تفكر نمى كنيد قمشهای: -بگو: من شما را نمیگویم که گنجهای خدا نزد من است و نه آنکه از غیب (الهی) آگاهم و نمیگویم که من فرشتهام، من پیروی نمیکنم جز آنچه را که به من وحی میرسد. بگو: آیا کور و بینا برابرند؟ آیا فکر و اندیشه نمیکنید؟ مکارم شیرازی: بگو من نميگويم خزائن خدا نزد من است و من آگاه از غيب نيستم (جز آنچه خدا به من بياموزد) و به شما نميگويم من فرشته ام، من تنها از آنچه به من وحي ميشود پيروي ميكنم، بگو آيا نابينا و بينا مساويند؟ چرا فكر نميكنيد؟!
وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
﴿۵۱﴾
انصاریان: و به وسیله این قرآن کسانی را که از محشور شدن به سوی پروردگارشان می ترسند، هشدار ده که آنان را [در آن روز هول انگیز] جز خدا سرپرست و شفیعی نخواهد بود؛ باشد که بپرهیزند.
خرمشاهی: و كسانى را كه از محشور شدن به نزد پروردگارشان انديشناكند، به آن [قرآن] هشدار بده، در برابر او [خداوند] ياور و شفيعى ندارند باشد كه پروا پيشه كنند فولادوند: و به وسيله اين [قرآن] كسانى را كه بيم دارند كه به سوى پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا] كه غير او براى آنها يار و شفيعى نيست باشد كه پروا كنند قمشهای: -و آنان را که از احضار در پیشگاه عدل خدا ترسانند به آیات قرآن متنبّه ساز و بترسان که جز خدا آنها را یاور و شفیعی نیست، باشد که پرهیزکار شوند. مکارم شیرازی: به وسيله آن (قرآن) كساني را كه از روز حشر و رستاخيز ميترسند، بيم ده، (روزي كه در آن روز) ياور و سرپرست و شفاعت كنندهاي جز او (خدا) ندارند، شايد پرهيزكاري پيشه كنند.
وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ
﴿۵۲﴾
انصاریان: و آنان که بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را می خوانند [و با این خواندن] خشنودی او را می خواهند، از خود مران. نه چیزی از حساب [عمل] آنان بر عهده توست، و نه چیزی از حساب [کار] تو بر عهده آنان است تا آنان را برانی و [به سبب راندنشان] از ستمکاران باشی.
خرمشاهی: و كسانى را كه پروردگارشان را بامدادان و شامگاهان [به نيايش] مىخوانند و خشنودى او را مىجويند[از خود] مران، چيزى از حساب آنان بر تو و چيزى از حساب تو بر آنان نيست كه برانىشان و از ستمكاران شوى فولادوند: و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مى خوانند در حالى كه خشنودى او را مى خواهند مران از حساب آنان چيزى بر عهده تو نيست و از حساب تو [نيز] چيزى بر عهده آنان نيست تا ايشان را برانى و از ستمكاران باشى قمشهای: و آنان را که صبح و شام خدا را میخوانند و قصدشان فقط خداست از خود مران، که نه چیزی از حساب آنها بر تو و نه چیزی از حساب تو بر آنهاست، پس اگر آن خداپرستان را از خود برانی از ستمکاران خواهی بود. مکارم شیرازی: آنها را كه صبح و شام خدا را ميخوانند و جز ذات پاك او نظري ندارند، از خود دور مكن، نه حساب آنها بر تو است و نه حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد كني از ستمگران خواهي بود.
وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: و ما این گونه توانگران را به مؤمنان تهیدستی که در کنار تو هستند آزمودیم، تا [توانگران با تعجب و استهزا] بگویند: آیا اینانند که خدا از میان ما بر آنان منّت نهاده [و نعمت ایمان و عمل صالح داده و بر ما برتری بخشیده؟!] آیا خدا به سپاس گزاران داناتر نیست؟
خرمشاهی: و اين چنين بعضى از آنان را به بعضى ديگر آزموديم، تا سرانجام بگويند آيا اينانند كه خداوند از ميان همه ما فقط بر آنان منت نهاده [و نعمت داده] است، آيا خداوند خود به احوال سپاسگزاران آگاهتر نيست؟ فولادوند: و بدين گونه ما برخى از آنان را به برخى ديگر آزموديم تا بگويند آيا اينانند كه از ميان ما خدا بر ايشان منت نهاده است آيا خدا به [حال] سپاسگزاران داناتر نيست قمشهای: و همچنین ما برخی را به برخی دیگر بیازمودیم تا آنکه به (طعن) گویند: آیا بر این فقیران، خدا در میان ما (به نعمت اسلام) منّت نهاد؟! آیا خدا (از این منکران) به احوال سپاسگزاران (فقرا) داناتر نیست؟! مکارم شیرازی: و اين چنين بعضي از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را به وسيله فقيران) تا بگويند آيا اينها هستند كه خداوند از ميان ما (برگزيده و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ايمان به آنها بخشيده) آيا خداوند شاكران را بهتر نميشناسد؟!
وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
﴿۵۴﴾
انصاریان: و هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان می آورند به نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده؛ بنابراین هر کس از شما به نادانی کار زشتی مرتکب شود، سپس بعد از آن توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، به نزد تو آيند، بگو سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته است، هركس از شما كه از روى نادانى مرتكب كار ناشايستى شود، سپس توبه و درستكارى كند و به صلاح آيد [بداند كه] خداوند آمرزگار مهربان است فولادوند: و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وى آمرزنده مهربان است قمشهای: هرگاه آنان که به آیات ما میگروند نزد تو آیند بگو: سلام بر شما باد، خدا بر خود رحمت و مهربانی را فرض نمود، که هر کس از شما کار زشتی به نادانی کرد و بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید البته خدا بخشنده و مهربان است. مکارم شیرازی: هر گاه كساني كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده، هر كس از شما كار بدي از روي ناداني كند سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد او آمرزنده مهربان است.
وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ
﴿۵۵﴾
انصاریان: و این گونه آیات را بیان می کنیم تا [حق روشن شود و] راه و رسم گناهکاران آشکار گردد.
خرمشاهی: و بدينسان آيات خود را به روشنى بيان مىداريم، تا راه و رسم گناهكاران آشكار گردد فولادوند: و اين گونه آيات [خود] را به روشنى بيان مى كنيم تا راه و رسم گناهكاران روشن شود قمشهای: و همچنین ما آیات را مفصل بیان کنیم (تا حق روشن شود) و تا راه گنهکاران معین و آشکار شود. مکارم شیرازی: و اينچنين آيات را برميشمريم (و روشن ميسازيم) تا راه گناهكاران آشكار گردد.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
﴿۵۶﴾
انصاریان: بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خدا می پرستید نهی شده ام. بگو: من از هواهای نفسانی شما پیروی نمی کنم، که در آن صورت گمراه شده ام و از راه یافتگان نخواهم بود.
خرمشاهی: بگو مرا نهى كردهاند كه مبادا آنچه را به جاى خدا مىپرستيد، بپرستم بگو از هوى و هوسهاى شما پيروى نمىكنم، و اگر پيروى كنم به گمراهى افتادهام و از رهيافتگان نيستم فولادوند: بگو من نهى شده ام كه كسانى را كه شما غير از خدا مى خوانيد بپرستم بگو من از هوسهاى شما پيروى نمى كنم و گر نه گمراه شوم و از راهيافتگان نباشم قمشهای: بگو که مرا از پرستش آن خدایان باطل که شما میپرستید منع فرمودهاند. بگو: من پیروی هوسهای شما نکنم تا مبادا گمراه شده و راه هدایت نیابم. مکارم شیرازی: بگو من از پرستش كساني كه غير از خدا ميخوانيد نهي شده ام، بگو من از هوي و هوسهاي شما پيروي نميكنم اگر چنين كنم گمراه شده ام و از هدايت يافتگان نخواهم بود.
قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ
﴿۵۷﴾
انصاریان: بگو: من بر دلیل روشنی [مانند قرآن] از سوی پروردگارم هستم و حال آنکه شما آن را تکذیب کردید، عذابی که به آن شتاب دارید در اختیار من نیست. فرمان و حکم فقط به دست خداست، همواره حق را بیان می کند و او بهترین داوران و جداکنندگان [حق از باطل] است.
خرمشاهی: بگو من حجت آشكارى از پروردگارم دارم و شما آن را دروغ مىانگاريد، آنچه با [شدت و] شتاب از من مىخواهيد در اختيار من نيست، حكم جز به دست خداوند نيست، كه گوياى حق و حقيقت و بهترين داوران است فولادوند: بگو من از جانب پروردگارم دليل آشكارى [همراه] دارم و[لى] شما آن را دروغ پنداشتيد [و] آنچه را به شتاب خواستار آنيد در اختيار من نيست فرمان جز به دست خدا نيست كه حق را بيان مى كند و او بهترين داوران است قمشهای: بگو: من هر چه میگویم با برهانی از سوی پروردگارم است و شما تکذیب آن میکنید. عذابی که شما بدان تعجیل میکنید امر آن به دست من نیست، فرمان جز خدا را نخواهد بود، که به حق دستور میدهد و او بهترین حکم فرمایان است. مکارم شیرازی: بگو من دليل روشني از پروردگارم دارم و شما آنرا تكذيب كرده ايد (و نپذيرفته ايد) آنچه شما درباره آن عجله داريد به دست من نيست، حكم و فرمان تنها از آن خدا است، حق را از باطل جدا ميكند، و او بهترين جدا كننده (حق از باطل) است.
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ
﴿۵۸﴾
انصاریان: بگو: اگر عذابی که به آن شتاب دارید در اختیار من بود، یقیناً کار میان من و شما به سرعت تمام شده بود؛ و خدا به ستمکاران داناتر است [که چه زمانی آنان را عذاب کند.]
خرمشاهی: بگو اگر آنچه با [شدت و] شتاب از من مىخواهيد، در اختيار من بود، بين من و شما كار يكسره مىشد و خداوند به ستمكاران آگاهتر است فولادوند: بگو اگر آنچه را با شتاب خواستار آنيد نزد من بود قطعا ميان من و شما كار به انجام رسيده بود و خدا به [حال] ستمكاران داناتر است قمشهای: بگو: اگر به دست من بود عذابی که به تعجیل میطلبید کار میان من و شما خاتمه مییافت، و خدا به احوال ظالمان داناتر است. مکارم شیرازی: بگو اگر آنچه را كه شما در باره آن عجله داريد نزد من بود (و به درخواست شما ترتيب اثر ميدادم عذاب الهي بر شما نازل ميگشت و) كار من و شما پايان گرفته بود و خداوند ظالمان را بهتر ميشناس
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
﴿۵۹﴾
انصاریان: و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی آنها را جز او نمی داند. و به آنچه در خشکی و دریاست، آگاه است، و هیچ برگی نمی افتد مگر آنکه آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن [ثبت] است.
خرمشاهی: و كليدهاى [گنجينههاى] غيب نزد اوست و هيچكس جز او آن را نمىداند، و آنچه در خشكى و درياست مىداند و هيچ برگى [از درخت] نمىافتد مگر آنكه آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى [توبرتوى] زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب مبينى [مسطور] است فولادوند: و كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى داند و آنچه در خشكى و درياست مى داند و هيچ برگى فرو نمى افتد مگر [اينكه] آن را مى داند و هيچ دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است قمشهای: و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را میداند و هیچ برگی از درخت نمیافتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانهای در زیر تاریکیهای زمین و نه هیچ تر و خشکی، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است. مکارم شیرازی: كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي (از درختي) نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است. |
||