ParsQuran
سوره 56: الواقعة - جزء 27

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾
انصاریان: که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
خرمشاهی: آن قرآنى كريم است‏
فولادوند: كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند
قمشه‌ای: که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است.
مکارم شیرازی: كه آن قرآن كريمي است
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾
انصاریان: [که] در کتابی مصون از هر گونه تحریف و دگرگونی [به نام لوح محفوظ جای دارد.]
خرمشاهی: در كتابى نهفته‏
فولادوند: در كتابى نهفته
قمشه‌ای: که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد.
مکارم شیرازی: كه در كتاب محفوظ جاي دارد.
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
انصاریان: جز پاک شدگان [از هر نوع آلودگی] به [حقایق و اسرار و لطایف] آن دسترسی ندارند.
خرمشاهی: جز پاكيزگان به آن دسترس ندارند
فولادوند: كه جز پاك‏شدگان بر آن دست ندارند
قمشه‌ای: که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد.
مکارم شیرازی: و جز پاكان نمي‏توانند آن را مس كنند.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: نازل شده از سوی پروردگار جهانیان است.
خرمشاهی: فرو فرستاده‏اى از سوى پروردگار جهانيان است‏
فولادوند: وحيى است از جانب پروردگار جهانيان
قمشه‌ای: تنزیلی از پروردگار عالم است.
مکارم شیرازی: اين چيزي است كه از سوي پروردگار عالميان نازل شده.
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
انصاریان: آیا شما نسبت به این گفتار سهل انگاری می کنید [و آن را قابل اعتنا نمی دانید؟!]
خرمشاهی: آيا شما در كار اين سخن سستى مى‏ورزيد؟
فولادوند: آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مى‏ گيريد
قمشه‌ای: آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟
مکارم شیرازی: آيا اين سخن را (اين قرآن را با اوصافي كه گفته شد) سست و كوچك مي‏شمريد؟
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
انصاریان: و فقط نصیب خود را این قرار می دهید که آن را انکار کنید؟!
خرمشاهی: و سپاس روزيتان را چنان كرده‏ايد كه [آن را] انكار مى‏كنيد
فولادوند: و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مى‏ دهيد
قمشه‌ای: و بهره خود را تکذیب آن قرار می‌دهید؟
مکارم شیرازی: و به جاي شكر روزيهائي كه به شما داده شده آن را تكذيب مي‏كنيد؟
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: پس چرا هنگامی که روح به گلوگاه می رسد،
خرمشاهی: پس چرا چون جان به گلوگاه رسد
فولادوند: پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى ‏رسد
قمشه‌ای: پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد.
مکارم شیرازی: پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه مي‏رسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟!
وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾
انصاریان: و شما در آن وقت نظاره گر هستید [و هیچ کاری از شما ساخته نیست!]
خرمشاهی: و شما در آن هنگام نظاره‏گريد
فولادوند: و در آن هنگام خود نظاره گريد
قمشه‌ای: و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید.
مکارم شیرازی: و شما در اين حال نظاره مي‏كنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست).
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: و ما به او از شما نزدیک تریم، ولی نمی بینید.
خرمشاهی: و ما به آن [جان شما] از شما نزديكتريم ولى شما به چشم بصيرت نمى‏نگريد
فولادوند: و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.
مکارم شیرازی: و ما به او نزديكتريم از شما ولي نمي‏بينيد.
فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾
انصاریان: [آری] پس چرا اگر شما پاداش داده نمی شوید [و به گمان خود قیامتی در کار نیست و شما را قدرتی بزرگ و فراتر است؟]
خرمشاهی: پس چرا اگر شما جزا دادنى نيستيد
فولادوند: پس چرا اگر شما بى‏جزا مى‏ مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست]
قمشه‌ای: پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست.
مکارم شیرازی: اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‏شويد،