بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
﴿۶۷﴾
انصاریان: بلکه ناکام و محرومیم
خرمشاهی: بلكه ما بىبهرگانيم فولادوند: بلكه ما محروم شدگانيم قمشهای: بلکه به کلی محروم گردیدیم. مکارم شیرازی: بلكه ما به كلي محروميم.
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
﴿۶۸﴾
انصاریان: به من خبر دهید آبی که می نوشید،
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد به آبى كه مىآشاميد؟ فولادوند: آيا آبى را كه مى نوشيد ديده ايد قمشهای: آیا آبی را که شما مینوشید متوجهید؟ مکارم شیرازی: آيا به آبي كه مينوشيد انديشيده ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
﴿۶۹﴾
انصاریان: آیا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده اید یا ما فرود آورنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را از ابر فرو فرستادهايد يا ما فرو فرستندهايم؟ فولادوند: آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آورده ايد يا ما فرودآورنده ايم قمشهای: آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟ مکارم شیرازی: آيا شما آن را از ابر نازل ميكنيد؟ يا ما نازل ميكنيم ؟
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ
﴿۷۰﴾
انصاریان: اگر بخواهیم آن را تلخ می گردانیم، پس چرا سپاس گزاری نمی کنید؟
خرمشاهی: اگر خواهيم آن را شور و تلخ گردانيم پس چرا سپاس نمىگزاريد؟ فولادوند: اگر بخواهيم آن را تلخ مى گردانيم پس چرا سپاس نمى داريد قمشهای: اگر میخواستیم آن آب را شور و تلخ میگردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمیکنید؟! مکارم شیرازی: هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را، تلخ و شور قرار ميدهيم، پس چرا شكر نميكنيد؟،
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ
﴿۷۱﴾
انصاریان: به من خبر دهید آتشی که می افروزید،
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد به آتشى كه مىافروزيد؟ فولادوند: آيا آن آتشى را كه برمى افروزيد ملاحظه كرده ايد قمشهای: آیا آتشی که روشن میکنید مینگرید؟ مکارم شیرازی: آيا درباره آتشي كه ميافروزيد فكر كرده ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
﴿۷۲﴾
انصاریان: آیا شما درختش را به وجود آورده اید یا ما به وجود آوردنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما درختش را آفريدهايد يا ما آفرينندهايم؟ فولادوند: آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كرده ايد يا ما پديدآورنده ايم قمشهای: آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟ مکارم شیرازی: آيا شما درخت آن را آفريده ايد؟ يا ما آفريده ايم ؟
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ
﴿۷۳﴾
انصاریان: ما آن را وسیله تذکر و مایه استفاده برای صحرانشینان و بیابانگردان قرار داده ایم.
خرمشاهی: ما آن را پندآموزى ساختهايم و توشهاى براى رهروان فولادوند: ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار داده ايم قمشهای: ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم. مکارم شیرازی: ما آن را وسيله يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار داده ايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
﴿۷۴﴾
انصاریان: پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
خرمشاهی: پس به نام پروردگارت كه بزرگ است تسبيح گوى فولادوند: پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى قمشهای: پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو. مکارم شیرازی: حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزه بشمارر).
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ
﴿۷۵﴾
انصاریان: پس به جایگاه ستارگان سوگند می خورم،
خرمشاهی: سوگند مىخورم به منزلگاههاى ستارگان فولادوند: نه [چنين است كه مى پنداريد] سوگند به جايگاه هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان قمشهای: سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن). مکارم شیرازی: سوگند به جايگاه ستارگان، و محل طلوع و غروب آنها.
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
﴿۷۶﴾
انصاریان: و اگر بدانید بی تردید این سوگندی بس بزرگ است.
خرمشاهی: و آن اگر بدانيد سوگندى عظيم است فولادوند: اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است قمشهای: و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است. مکارم شیرازی: و اين سوگندي است بسيار بزرگ اگر بدانيد! |
||