ParsQuran
سوره 55: الرحمن - جزء 27

فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: در آن میوه ها و نخل ها با خوشه های غلاف دار است؛
خرمشاهی: در آن [همه گونه‏] ميوه و خرماى پوشش‏دار هست‏
فولادوند: در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه ‏هاى غلاف دار
قمشه‌ای: که در آن میوه‌های گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است.
مکارم شیرازی: كه در آن ميوه‏ ها و نخلهاي پرشكوفه است.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و دانه های با سبوس و کاه و گیاهان خوشبوست،
خرمشاهی: و دانه برگ‏دار و گياه خوشبو
فولادوند: و دانه ‏هاى پوست‏ دار و گياهان خوشبوست
قمشه‌ای: و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است.
مکارم شیرازی: و دانه‏ هائي كه همراه با ساقه و برگي است كه به صورت كاه درمي آيد، و گياهان خوشبو.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾
انصاریان: پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب مي‏كنيد شما اي گروه انس و جن ؟
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾
انصاریان: انسان را از گلی خشکیده مانند سفال آفرید.
خرمشاهی: انسان را از گل خشك همچون سفال، آفريد
فولادوند: انسان را از گل خشكيده‏ اى سفال مانند آفريد
قمشه‌ای: انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید.
مکارم شیرازی: انسان را از گل خشكيده‏ اي همچون سفال آفريد.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و جن را از آمیزه ای [از شعله های مختلف] آتش به وجود آورد.
خرمشاهی: و جن را از زبانه آتش پديد آورد
فولادوند: و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد
قمشه‌ای: و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد.
مکارم شیرازی: و جن را از شعله‏ هاي مختلط و متحرك آتش!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾
انصاریان: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
خرمشاهی: پروردگار مشرق‏ها و مغرب‏ها
فولادوند: پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر
قمشه‌ای: آن خدایی که آفریننده دو مشرق و دو مغرب است (یکی مشرق و مغرب تابستان مطلع سرطان، و یکی زمستان مطلع جدی).
مکارم شیرازی: او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾
انصاریان: دو دریای [شیرین و شور] را روان ساخت در حالی که همواره باهم تلاقی و برخورد دارند؛
خرمشاهی: دو دريا را كه به هم مى‏رسند درآميخت‏
فولادوند: دو دريا را [به گونه‏ اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند
قمشه‌ای: اوست که دو دریا (ی آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند.
مکارم شیرازی: دو درياي مختلف را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس ‍ دارند.
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾
انصاریان: [ولی] میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی کنند [درنتیجه باهم مخلوط نمی شوند!]
خرمشاهی: در ميان آنها برزخى است كه به همديگر تجاوز نكنند
فولادوند: ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند
قمشه‌ای: و میان آن دو دریا برزخ و فاصله‌ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی‌کنند.
مکارم شیرازی: اما در ميان آن دو برزخي است كه يكي بر ديگري غلبه نمي‏كند!