إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
﴿۳۱﴾
انصاریان: ما بر آنان یک فریاد مرگبار فرستادیم، پس همه آنان به صورت گیاه خشکی که در آغل چهارپایان جمع می کنند، درآمدند.
خرمشاهی: ما بر آنان بانگ مرگبارى يگانه فرو فرستاديم، آنگاه مانند خار و خاشاكى شدند كه از سايهبانساز بازماند فولادوند: ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومه ها] ريزريز شدند قمشهای: ما بر هلاک آنها یک صیحه (عذاب آسمانی) فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند. مکارم شیرازی: ما فقط يك صيحه (صاعقه عظيم) بر آنها فرستاديم و به دنبال آن همگي به صورت گياه خشكي درآمدند كه صاحب چهارپايان در آغل جمع آوري ميكند!
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
﴿۳۲﴾
انصاریان: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
خرمشاهی: و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ فولادوند: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده اى هست قمشهای: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ مکارم شیرازی: ما قرآن را براي يادآوري آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود.
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
﴿۳۳﴾
انصاریان: قوم لوط بیم دهندگان را تکذیب کردند.
خرمشاهی: قوم لوط هشداردهندگان را دروغزن شمردند فولادوند: قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند قمشهای: قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند. مکارم شیرازی: قوم لوط انذارهاي (پي درپي پيامبرشان را) تكذيب كردند.
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ
﴿۳۴﴾
انصاریان: ما بر آنان توفانی سخت که با خود ریگ و سنگ می آورد فرستادیم [در نتیجه همه را هلاک کرد]، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم.
خرمشاهی: ما بر آنان شنبادى فرو فرستاديم، مگر بر خاندان لوط كه سحرگاهى نجاتشان داديم فولادوند: ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم قمشهای: ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم. مکارم شیرازی: ما بر آنها تندبادي كه ريگها را به حركت درمي آورد فرستاديم (و همه را هلاك كرديم) جز خاندان لوط را كه سحرگاهان آنها را نجات داديم.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: [این] نعمت و رحمتی از سوی ما بود، این گونه کسی را که سپاس گزار است، پاداش می دهیم.
خرمشاهی: كه نعمتى از جانب ما بود، بدينسان كسى را كه سپاس گزارده است، جزا دهيم فولادوند: [و اين] رحمتى از جانب ما بود هر كه سپاس دارد بدينسان [او را] پاداش مى دهيم قمشهای: نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش میدهیم. مکارم شیرازی: اين نعمتي بود از ناحيه ما، اينگونه كسي را كه شكرگزار است پاداش ميدهيم.
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ
﴿۳۶﴾
انصاریان: به راستی لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بیم داده بود، ولی [آنان با وی] در بیمها و هشدارها [یش] سرسختانه مجادله و ستیزه کردند.
خرمشاهی: و به راستى [لوط] آنان را از سختگيرى ما هشدار داده بود، ولى در برابر هشدار گردنكشى مىكردند فولادوند: و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود و[لى] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند قمشهای: لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند. مکارم شیرازی: او آنها را در مورد مجازات ما انذار كرد، ولي آنها اصرار بر مجادله و القاء شك داشتند.
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و از میهمانانش [که در حقیقت فرشتگان ما بودند] کام جویی خواستند، در نتیجه دیدگانشان را محو و نابینا کردیم؛ پس [گفتیم: طعمِ] عذاب و هشدارهایم را بچشید.
خرمشاهی: و به راستى از مهمانان او كام مىخواستند، پس ايشان را نابينا ساختيم [و گفتيم] پس عذاب و هشدار مرا بچشيد فولادوند: و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم] [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد قمشهای: و قوم از او مهمانانش را (که فرشتگانی زیبا بودند، بر سوء قصد) طلبیدند، ما هم چشم آنها را بینور و نابینا کردیم (و گفتیم که) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید. مکارم شیرازی: آنها از لوط خواستند ميهمانانش را در اختيار آنان بگذارد!، ولي ما چشمانشان را نابينا و محو كرديم (و گفتيم) بچشيد عذاب و انذارهاي مرا.
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ
﴿۳۸﴾
انصاریان: به یقین در سپیده دم عذابی پیگیر و پایدار به آنان رسید.
خرمشاهی: و به راستى بامدادى پگاه عذابى پايدار آنان را فرو گرفت فولادوند: و به راستى كه سپيده دم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد قمشهای: و شبی به صبحگاه رسید که (مرگ آمد و) عذاب دایم (دوزخ) گریبانشان گرفت. مکارم شیرازی: سرانجام صبحگاهان در اول روز عذابي مستمر و ثابت به سراغشان آمد.
فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۳۹﴾
انصاریان: پس [گفتیم: طعمِ] عذاب و هشدارهایم را بچشید.
خرمشاهی: [و گفتيم] پس عذاب و هشدار مرا بچشيد فولادوند: پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد قمشهای: (و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید. مکارم شیرازی: (و گفتيم) اكنون بچشيد عذاب و انذارهاي مرا.
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
﴿۴۰﴾
انصاریان: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
خرمشاهی: و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ فولادوند: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرنده اى هست قمشهای: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ مکارم شیرازی: ما قرآن را براي يادآوري آسان كرديم آيا كسي هست كه متذكر شود؟ |
||