فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۲۱﴾
انصاریان: پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
خرمشاهی: بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود فولادوند: پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] قمشهای: پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! مکارم شیرازی: (اكنون ببينيد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
خرمشاهی: و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ فولادوند: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست قمشهای: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ مکارم شیرازی: ما قرآن را براي تذكر آسان كرديم، آيا كسي هست كه متذكر شود؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
﴿۲۳﴾
انصاریان: قوم ثمود بیم دهندگان را تکذیب کردند.
خرمشاهی: [قوم] ثمود هشداردهندگان را دروغزن شمرد فولادوند: قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند قمشهای: قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند. مکارم شیرازی: طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را تكذيب كردند.
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: پس گفتند: آیا ما بشری از جنس خود را که [تک و] تنهاست [و جمعیت و نیرویی با خود ندارد] پیروی کنیم؟! در این صورت در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود.
خرمشاهی: و گفتند آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم، در آن صورت دچار گمراهى و سردرگمى خواهيم بود فولادوند: و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود قمشهای: و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟ در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتادهایم. مکارم شیرازی: و گفتند: آيا ما از بشري از جنس خود پيروي كنيم؟! اگر چنين كنيم در گمراهي و جنون خواهيم بود!
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
﴿۲۵﴾
انصاریان: آیا از میان ما فقط بر او وحی نازل شده است؟! [نه، چنین نیست] بلکه او بسیار دروغگو و پر افاده و متکبر است [که می خواهد بر ما بزرگی کند.]
خرمشاهی: آيا از ميان همه ما كتاب آسمانى بر او فرود آمده است، نه بلكه او دروغزن خودپسند است فولادوند: آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است قمشهای: آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بیباک و خودپسندی است. مکارم شیرازی: آيا از ميان ما تنها بر اين مرد وحي نازل شده ؟ نه، او آدم بسيار دروغگوي هوسبازي است.
سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
﴿۲۶﴾
انصاریان: در فردای نزدیک خواهند دانست که بسیار دروغگو و پرافاده و متکبر کیست؟
خرمشاهی: زودا كه فردا بدانند كه دروغزن خودپسند كيست فولادوند: به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست قمشهای: این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بیباک و خودپسند کیست. مکارم شیرازی: ولي فردا ميفهمند چه كسي دروغگوي هوسباز است!
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
﴿۲۷﴾
انصاریان: [به صالح گفتیم:] ما برای آزمایش آنان یقیناً آن ماده شتر [درخواست شده] را خواهیم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکیبایی پیشه کن.
خرمشاهی: ما فرستنده ماده شتر [معجزهآسا] براى آزمايش ايشانيم، پس منتظر ايشان باش و شكيبايى كن فولادوند: ما براى آزمايش آنان [آن] ماده شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم]مراقب آنان باش و شكيبايى كن قمشهای: ما (به صالح گفتیم که) برای امتحان آنها ناقه را (به درخواست آنها از سنگ) بیرون میفرستیم و تو مراقب حالشان باش و (بر آزارشان) صبر پیشه گیر. مکارم شیرازی: ما «ناقه» را براي آزمايش آنها ميفرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و صبر كن.
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ
﴿۲۸﴾
انصاریان: و آنان را خبر ده که آب آشامیدنی میان آنان و ماده شتر تقسیم شده است؛ هریک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند.
خرمشاهی: و به آنان خبر بده كه آب در ميان آنان تقسيم شده است، هر يك به حصهاى از آب حاضر باشند فولادوند: و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده است هر كدام را آب به نوبت خواهد بود قمشهای: و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند. مکارم شیرازی: و به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه، و يكروز براي آنها) و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند.
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: پس آنان یارشان را [که برای پی کردن ناقه آماده کرده بودند] فرا خواندند و [او] دست به کار شد و [ماده شتر را] پی کرد.
خرمشاهی: آنگاه رفيقشان را ندا دادند، سپس او دست درازى كرد و [شتر را] پى كرد فولادوند: پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد قمشهای: آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد. مکارم شیرازی: آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پي كرد.
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۳۰﴾
انصاریان: پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
خرمشاهی: بنگر عذاب و هشدار من چگونه بود فولادوند: پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] قمشهای: پس (باز بنگرید که) عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! مکارم شیرازی: (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟! |
||