وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى
﴿۳﴾
انصاریان: و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید.
خرمشاهی: و از سر هواى نفس سخن نمىگويد فولادوند: و از سر هوس سخن نمى گويد قمشهای: و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. مکارم شیرازی: و هرگز از روي هواي نفس سخن نميگويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى
﴿۴﴾
انصاریان: گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست.
خرمشاهی: آن جز وحيى نيست كه به او فرستاده مىشود فولادوند: اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست قمشهای: سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. مکارم شیرازی: آنچه آورده چيزي جز وحي نيست كه به او وحي شده است.
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى
﴿۵﴾
انصاریان: [فرشته] بسیار نیرومند به او تعلیم داده است.
خرمشاهی: [فرشته] نيرومند او را آموخته است فولادوند: آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت قمشهای: او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است. مکارم شیرازی: آنكس كه قدرت عظيمي دارد او را تعليم داده.
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى
﴿۶﴾
انصاریان: [همان که] دارای درایت و توانمندی شگفتی است، پس [به آنچه که مأمور انجامش می باشد] مسلط و چیره است.
خرمشاهی: برومند است و سپس [در برابر او] در ايستاد فولادوند: [سروش] نيرومندى كه [مسلط] درايستاد قمشهای: همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد. مکارم شیرازی: همان كس كه توانائي فوق العاده و سلطه بر همه چيز دارد.
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى
﴿۷﴾
انصاریان: در حالی که در افق اعلا بود.
خرمشاهی: و او در افق بالا بود فولادوند: در حالى كه او در افق اعلى بود قمشهای: و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود. مکارم شیرازی: در حالي كه در افق اعلي قرار داشت.
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى
﴿۸﴾
انصاریان: سپس نزدیک رفت و نزدیک تر شد
خرمشاهی: سپس نزديك شد و فرود آمد فولادوند: سپس نزديك آمد و نزديكتر شد قمشهای: آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید. مکارم شیرازی: سپس نزديكتر و نزديكتر شد.
فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى
﴿۹﴾
انصاریان: پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد.
خرمشاهی: تا كه [فاصله آنها به قدر] دو كمان شد يا كمتر فولادوند: تا [فاصله اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد قمشهای: (بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد. مکارم شیرازی: تا آنكه فاصله او به اندازه دو كمان يا كمتر بود.
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى
﴿۱۰﴾
انصاریان: آن گاه به بنده اش آنچه را باید وحی می کرد، وحی کرد.
خرمشاهی: آنگاه به بنده او آنچه بايد وحى كند، وحى كرد فولادوند: آنگاه به بنده اش آنچه را بايد وحى كند وحى فرمود قمشهای: پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد. مکارم شیرازی: در اينجا خداوند آنچه را وحي كردني بود به بنده اش وحي نمود.
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى
﴿۱۱﴾
انصاریان: آنچه را دل [پیامبر] دید [به پیامبر] دروغ نگفت [تا او را درباره حقیقت فرشته وحی به وهم و خیال اندازد، بلکه به حضور و شهودش یقین کامل داشت.]
خرمشاهی: دل او در آنچه ديد ناراستى نكرد فولادوند: آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد قمشهای: آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. مکارم شیرازی: قلب او در آنچه ديد هرگز دروغ نميگفت.
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى
﴿۱۲﴾
انصاریان: آیا در آنچه [به حقیقت] می بینید با او به سختی مجادله و ستیزه می کنید؟
خرمشاهی: آيا شما با او درباره آنچه ديده است، مجادله مىكنيد؟ فولادوند: آيا در آنچه ديده است با او جدال مى كنيد قمشهای: آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه میکنید؟ مکارم شیرازی: آيا با او درباره آنچه ديده مجادله ميكنيد. |
||