أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
﴿۳۰﴾
انصاریان: بلکه این سبک مغزانند که می گویند: او شاعری است که برای او حوادث تلخ روزگار و آمدن مرگش را انتظار می بردیم!
خرمشاهی: مگر گويند شاعرى است كه ما در حق او حوادث روزگار [/مرگ] را انتظار مىكشيم فولادوند: يا مى گويند شاعرى است كه انتظار مرگش را مى بريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم] قمشهای: بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم. مکارم شیرازی: بلكه آنها ميگويند او شاعري است كه ما انتظار مرگش را ميكشيم!
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: بگو: [هلاکت خود را] انتظار برید که من هم با شما از منتظرانم.
خرمشاهی: بگو منتظر باشيد كه من هم همراه شما از منتظرانم فولادوند: بگو منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم قمشهای: بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم. مکارم شیرازی: بگو: انتظار بكشيد كه من هم با شما انتظار ميكشم (شما انتظار مرگ مرا و من انتظار پيروزي و نابودي شما را!).
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: آیا عقل هایشان آنان را به این گفتارهای باطل و یاوه [بر ضد تو و قرآن] وا می دارد، یا [نه] آنان مردمی طغیان گر و سرکش اند؟
خرمشاهی: يا مگر خردهايشان آنان را به اين امر فرمان مىدهد، يا مگر ايشان قومى طغيانگرند فولادوند: آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مى دارد يا [نه] آنها مردمى سركشند قمشهای: آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا میدارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟ مکارم شیرازی: آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور ميدهد؟ يا قومي طغيانگرند؟
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: یا می گویند: قرآن را از پیش خود ساخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنین نیست که می پندارند]، بلکه [قرآن وحی الهی است، ولی اینان] ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: يا گويند آن را از خود بربافته است، حق اين است كه ايمان نمىورزند فولادوند: يا مى گويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند قمشهای: بلکه میگویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمیآورند. مکارم شیرازی: آنها ميگويند قرآن را به خدا افترا بسته، ولي آنها ايمان ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: پس اگر [در ادعای خود] راستگویید، سخنی مانند آن بیاورید.
خرمشاهی: پس اگر راستگو هستند سخنى مانند آن بياورند فولادوند: پس اگر راست مى گويند سخنى مثل آن بياورند قمشهای: پس اگر راست میگویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند. مکارم شیرازی: اگر راست ميگويند سخني همانند آن بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا آنان از غیر [آن] چیزی [که دیگران را از آن آفریده اند،] آفریده شده اند.
خرمشاهی: يا از هيچ خلق شدهاند، يا آنكه خودشان خالق [خود]اند؟ فولادوند: آيا از هيچ خلق شده اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند قمشهای: آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟ مکارم شیرازی: آيا آنها بيسبب آفريده شده اند؟ يا خود خالق خويشتنند؟!
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: یاآنان آسمان ها و زمین را آفریده اند؟ نه، بلکه یقین ندارند.
خرمشاهی: يا آسمانها و زمين را آفريدهاند، حق اين است كه يقين نمىورزند فولادوند: آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كرده اند [نه] بلكه يقين ندارند قمشهای: یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟ نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند. مکارم شیرازی: آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده اند؟ بلكه آنها طالب يقين نيستند!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا خزانه های [علم و قدرت] پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبری برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمی دانند، پس پیامبر نیستی؟] یا بر تدبیر امور هستی و بر خدا مسلط اند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند، بتوانند؟]
خرمشاهی: يا گنجينههاى پروردگارت نزد آنهاست، يا آنان چيرگانند؟ فولادوند: آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست يا ايشان تسلط [تام] دارند قمشهای: آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟ مکارم شیرازی: آيا خزائن پروردگارت نزد آنها است ؟ يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ
﴿۳۸﴾
انصاریان: یا برای آنان نردبانی است که [بر آن برشوند و] در آن خبرهای غیبی را بشنوند؟ پس باید شنونده اش دلیلی آشکار [بر ادعایش] بیاورد؟
خرمشاهی: يا نردبانى دارند كه [بر آن بالا رفته] [اسرار را] با آن مىشنوند، در اين صورت شنونده آنان دليلى آشكار بياورد فولادوند: آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد قمشهای: یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنوندهشان حجت روشن بیاورد. مکارم شیرازی: آيا نردباني دارند (كه به آسمان بالا ميروند) و به وسيله آن اسرار وحي را ميشنوند؟ كسي كه از آنها اين ادعا را دارد دليل روشني بياورد!
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: یا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
خرمشاهی: يا مگر او [خداوند] را دختران و شما را پسران است؟ فولادوند: آيا خدا را دختران است و شما را پسران قمشهای: آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید). مکارم شیرازی: آيا سهم خدا دختران و سهم شما پسران است ؟ (كه فرشتگان را دختران خدا ميناميد). |
||