ParsQuran
سوره 52: الطور - جزء 27

أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿۳۰﴾
انصاریان: بلکه این سبک مغزانند که می گویند: او شاعری است که برای او حوادث تلخ روزگار و آمدن مرگش را انتظار می بردیم!
خرمشاهی: مگر گويند شاعرى است كه ما در حق او حوادث روزگار [/مرگ‏] را انتظار مى‏كشيم‏
فولادوند: يا مى‏ گويند شاعرى است كه انتظار مرگش را مى ‏بريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم]
قمشه‌ای: بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم.
مکارم شیرازی: بلكه آنها مي‏گويند او شاعري است كه ما انتظار مرگش را مي‏كشيم!
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: بگو: [هلاکت خود را] انتظار برید که من هم با شما از منتظرانم.
خرمشاهی: بگو منتظر باشيد كه من هم همراه شما از منتظرانم‏
فولادوند: بگو منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم
قمشه‌ای: بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم.
مکارم شیرازی: بگو: انتظار بكشيد كه من هم با شما انتظار مي‏كشم (شما انتظار مرگ مرا و من انتظار پيروزي و نابودي شما را!).
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: آیا عقل هایشان آنان را به این گفتارهای باطل و یاوه [بر ضد تو و قرآن] وا می دارد، یا [نه] آنان مردمی طغیان گر و سرکش اند؟
خرمشاهی: يا مگر خردهايشان آنان را به اين امر فرمان مى‏دهد، يا مگر ايشان قومى طغيانگرند
فولادوند: آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مى دارد يا [نه] آنها مردمى سركشند
قمشه‌ای: آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا می‌دارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟
مکارم شیرازی: آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مي‏دهد؟ يا قومي طغيانگرند؟
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: یا می گویند: قرآن را از پیش خود ساخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنین نیست که می پندارند]، بلکه [قرآن وحی الهی است، ولی اینان] ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: يا گويند آن را از خود بربافته است، حق اين است كه ايمان نمى‏ورزند
فولادوند: يا مى‏ گويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند
قمشه‌ای: بلکه می‌گویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: آنها مي‏گويند قرآن را به خدا افترا بسته، ولي آنها ايمان ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: پس اگر [در ادعای خود] راستگویید، سخنی مانند آن بیاورید.
خرمشاهی: پس اگر راستگو هستند سخنى مانند آن بياورند
فولادوند: پس اگر راست مى‏ گويند سخنى مثل آن بياورند
قمشه‌ای: پس اگر راست می‌گویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند.
مکارم شیرازی: اگر راست مي‏گويند سخني همانند آن بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا آنان از غیر [آن] چیزی [که دیگران را از آن آفریده اند،] آفریده شده اند.
خرمشاهی: يا از هيچ خلق شده‏اند، يا آنكه خودشان خالق [خود]اند؟
فولادوند: آيا از هيچ خلق شده‏ اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند
قمشه‌ای: آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟
مکارم شیرازی: آيا آنها بيسبب آفريده شده‏ اند؟ يا خود خالق خويشتنند؟!
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: یاآنان آسمان ها و زمین را آفریده اند؟ نه، بلکه یقین ندارند.
خرمشاهی: يا آسمانها و زمين را آفريده‏اند، حق اين است كه يقين نمى‏ورزند
فولادوند: آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كرده‏ اند [نه] بلكه يقين ندارند
قمشه‌ای: یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟ نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند.
مکارم شیرازی: آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده‏ اند؟ بلكه آنها طالب يقين نيستند!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا خزانه های [علم و قدرت] پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبری برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمی دانند، پس پیامبر نیستی؟] یا بر تدبیر امور هستی و بر خدا مسلط اند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند، بتوانند؟]
خرمشاهی: يا گنجينه‏هاى پروردگارت نزد آنهاست، يا آنان چيرگانند؟
فولادوند: آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست‏ يا ايشان تسلط [تام] دارند
قمشه‌ای: آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟
مکارم شیرازی: آيا خزائن پروردگارت نزد آنها است ؟ يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾
انصاریان: یا برای آنان نردبانی است که [بر آن برشوند و] در آن خبرهای غیبی را بشنوند؟ پس باید شنونده اش دلیلی آشکار [بر ادعایش] بیاورد؟
خرمشاهی: يا نردبانى دارند كه [بر آن بالا رفته‏] [اسرار را] با آن مى‏شنوند، در اين صورت شنونده آنان دليلى آشكار بياورد
فولادوند: آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد
قمشه‌ای: یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد.
مکارم شیرازی: آيا نردباني دارند (كه به آسمان بالا مي‏روند) و به وسيله آن اسرار وحي را مي‏شنوند؟ كسي كه از آنها اين ادعا را دارد دليل روشني بياورد!
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: یا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
خرمشاهی: يا مگر او [خداوند] را دختران و شما را پسران است؟
فولادوند: آيا خدا را دختران است و شما را پسران
قمشه‌ای: آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید).
مکارم شیرازی: آيا سهم خدا دختران و سهم شما پسران است ؟ (كه فرشتگان را دختران خدا مي‏ناميد).