ParsQuran
سوره 51: الذاريات - جزء 27

وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾
انصاریان: و [نیز] در [سرگذشت] موسی، چون او را با دلیلی روشن به سوی فرعون فرستادیم [عبرتی است.]
خرمشاهی: و در مورد موسى، آنگاه كه او را با حجتى آشكار به سوى فرعون فرستاديم‏
فولادوند: و [نيز] در [ماجراى] موسى چون او را با حجتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم
قمشه‌ای: و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.
مکارم شیرازی: در (زندگي) موسي نيز نشانه و درس عبرتي بود، هنگامي كه او را به سوي فرعون با دليل آشكار فرستاديم.
فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۳۹﴾
انصاریان: پس فرعون با سپاهیانش روی [از حق] گرداندند و گفت: [این مرد] یا جادوگر است یا دیوانه!
خرمشاهی: سپس رو به سپاه خويش برگشت و گفت [او] جادوگر يا ديوانه است‏
فولادوند: پس [فرعون] با اركان [دولت] خود روى برتافت و گفت [اين شخص] ساحر يا ديوانه‏ اى است
قمشه‌ای: و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.
مکارم شیرازی: اما او با تمام وجودش از وي روي برتافت و گفت: اين مرد يا ساحر است يا ديوانه!
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۴۰﴾
انصاریان: در نتیجه او و سپاهیانش را گرفتیم و به دریا افکندیم، در حالی که [به سبب لجبازی و دشمنی] مستحقّ سرزنش بود.
خرمشاهی: سرانجام او و سپاهيانش را فروگرفتيم، سپس او را كه نكوهيده بود به دريا انداختيم و [غرقه ساختيم‏]
فولادوند: [تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او [در آخرين لحظه] نكوهشگر [خود] بود
قمشه‌ای: ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.
مکارم شیرازی: ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا پرتاب كرديم، در حالي كه در خور سرزنش بود.
وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و [نیز] در [سرگذشت قوم] عاد هنگامی که بر آنان باد هلاک کننده ای فرستادیم [عبرتی است.]
خرمشاهی: و در مورد عاد، آنگاه كه بر آنان بادى سترون فرستاديم‏
فولادوند: و در [ماجراى] عاد [نيز] چون بر [سر] آنها آن باد مهلك را فرستاديم
قمشه‌ای: و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).
مکارم شیرازی: همچنين در سرگذشت عاد نيز آيتي است در آن هنگام كه تندبادي بيباران بر آنها فرستاديم.
مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿۴۲﴾
انصاریان: [آن باد] هیچ چیزی را که بر آن می وزید، رها نمی کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسیده ای می ساخت.
خرمشاهی: كه هيچ چيزى كه بر آن مى‏گذشت باقى نمى‏گذاشت، مگر آنكه آن را مانند خاك و خاشاك مى‏ساخت‏
فولادوند: به هر چه مى‏وزيد آن را چون خاكستر استخوان مرده مى‏ گردانيد
قمشه‌ای: که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید.
مکارم شیرازی: كه از هر چيزي مي‏گذشت آنرا رها نمي‏كرد تا همچون استخوانهاي پوسيده كند!
وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿۴۳﴾
انصاریان: و [نیز] در قوم ثمود [عبرتی است] هنگامی که [پس از پی کردن ناقه] به آنان گفته شد: زمانی کوتاه [که بیش از سه روز نیست، از زندگی] برخوردار باشید [که عذاب خواهد رسید.]
خرمشاهی: و در مورد ثمود آنگاه كه به آنان گفته شد كه تا زمانى [معين‏] از زندگى برخوردار شويد
فولادوند: و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد
قمشه‌ای: و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد).
مکارم شیرازی: و نيز در سرگذشت قوم ثمود عبرتي است در آن هنگام كه به آنها گفته شد مدتي كوتاه متمتع باشيد (و سپس منتظر عذاب).
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: ولی [آنان در آن سه روز هم که مهلت داشتند باز] از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالی که آنان با ترس و حیرت به آن می نگریستند.
خرمشاهی: سپس از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند، آنگاه صاعقه‏[ى مرگ‏] آنان را كه [درمانده‏وار] مى‏نگريستند، فروگرفت‏
فولادوند: تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مى ‏نگريستند آذرخش آنان را فرو گرفت
قمشه‌ای: آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند.
مکارم شیرازی: آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنها را فروگرفت در حالي كه (خيره خيره) نگاه مي‏كردند (بي آنكه قدرت بر دفاع داشته باشند).
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: پس [با آمدن عذاب و به سبب اینکه هیچ مهلتی نیافتند] نه قدرت برخاستن از جای خود را داشتند و نه دادخواهی کردند.
خرمشاهی: آنگاه توان ايستادن هم نداشتند و كين‏ستان نبودند
فولادوند: در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند
قمشه‌ای: در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.
مکارم شیرازی: آنها چنان بر زمين افتادند كه قدرت بر قيام نداشتند، و نتوانستند از كسي ياري طلبند!
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و قوم نوح را پیش از این [هلاک کردیم]؛ زیرا آنان همواره مردمی نافرمان بودند.
خرمشاهی: و قوم نوح از آن پيش، كه آنان قومى نافرمان بودند
فولادوند: و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند] زيرا آنها مردمى نافرمان بودند
قمشه‌ای: و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.
مکارم شیرازی: همچنين قوم نوح را قبل از آنها هلاك كرديم، چرا كه قوم فاسقي بودند.
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و آسمان را به قدرت ونیرو بنا کردیم و ما [همواره] وسعت دهنده ایم.
خرمشاهی: و آسمان را توانمندانه برافراشتيم و ما توانمنديم‏
فولادوند: و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم و بى‏ گمان ما [آسمان]گستريم
قمشه‌ای: و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.
مکارم شیرازی: ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت مي‏بخشيم!