وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش [نسبت به معاد و دیگر حقایق] به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
خرمشاهی: و به راستى كه انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفسش چه وسوسهاى به او مىكند، و ما به او از رگ جان نزديكتريم فولادوند: و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم قمشهای: و ما انسان را خلق کردهایم و از وساوس و اندیشههای نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم. مکارم شیرازی: ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را ميدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ
﴿۱۷﴾
انصاریان: [یاد کن] دو فرشته ای را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط می کنند.
خرمشاهی: چون فراگيران كه از راست و از چپ او كميندار هستند، [كارها و سخنان او را] فراگيرند فولادوند: آنگاه كه دو [فرشته] دريافت كننده از راست و از چپ مراقب نشسته اند قمشهای: آن گاه که دو ملک دریافت دارنده (یعنی فرشتگان مراقب و حاضر مأمور نگارش اعمال خیر و شر او) از طرف راست و چپ (به مراقبت او) بنشسته و (اعمال آدمی را) دریافت میدارند. مکارم شیرازی: به خاطر بياوريد هنگامي كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسان هستند اعمال او را دريافت ميدارند.
مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
﴿۱۸﴾
انصاریان: هیچ سخنی را به زبان نمی گوید جز اینکه نزد آن [برای نوشتن و حفظش] نگهبانی آماده است؛
خرمشاهی: سخنى به زبان نمىآورد، مگر آنكه نگهبان حاضر و ناظرى نزد اوست فولادوند: [آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى كند] قمشهای: سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است. مکارم شیرازی: هيچ سخني را انسان تلفظ نميكند مگر اينكه نزد آن فرشته اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.
وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ
﴿۱۹﴾
انصاریان: و سکرات و بیهوشی مرگ، حق را [که همه واقعیات جهان پس از مرگ است] می آورد [و به محتضر می گویند:] این همان چیزی است که از آن می گریختی؛
خرمشاهی: و مستى مرگ، حقيقت را پديد آورد، اين همان است كه از آن كناره مىگرفتى فولادوند: و سكرات مرگ به راستى در رسيد اين همان است كه از آن مى گريختى قمشهای: و (به هوش آیید که) هنگام بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید، آری همان مرگی که از آن دوری میجستی. مکارم شیرازی: و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا ميرسد (و به انسان گفته ميشود) اين همان چيزي است كه از آن ميگريختي!
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و در صور می دمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعده های تهدیدآمیز و وحشتناک.
خرمشاهی: و در صور دميده شود، اين روز وعده عذاب است فولادوند: و در صور دميده شود اين است روز تهديد [من] قمشهای: و آن گاه در صور بدمند (و ملایک ندا کنند که) این است روز تهدید (های الهی به خلق). مکارم شیرازی: و در صور دميده ميشود، آن روز، روز تحقق وعده وحشتناك است.
وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ
﴿۲۱﴾
انصاریان: هر کسی در آن روز می آید در حالی که سوق دهنده ای و شاهدی با اوست، [که سوق دهنده او را به محشر می راند و شاهد بر اعمالش گواهی می دهد.]
خرمشاهی: و همراه هر كسى راهبرى و شاهدى فراز آيد فولادوند: و هر كسى مى آيد [در حالى كه] با او سوقدهنده و گواهى دهنده اى است قمشهای: و هر نفسی را فرشتهای (برای حساب به محشر) کشاند و فرشتهای (بر نیک و بدش) گواهی دهد. مکارم شیرازی: و هر انساني وارد محشر ميگردد در حالي كه همراه او سوق دهنده و گواهي است.
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ
﴿۲۲﴾
انصاریان: [به او می گویند:] تو از این روز بزرگ در بی خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.
خرمشاهی: [و به او گويند] به راستى كه از اين امر در غفلت بودى و حال پردهات را از تو برطرف ساختهايم، و امروز ديدهات تيزبين است فولادوند: [به او مى گويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پرده ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده ات امروز تيز است قمشهای: و تو (ای آدمی نادان) از این (روز سخت مرگ) در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. مکارم شیرازی: (به او خطاب ميشود) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي، و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملا تيز بين است!
وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ
﴿۲۳﴾
انصاریان: و [فرشته] همراهش می گوید: این است نامه اعمالش که همراه من آماده است.
خرمشاهی: و همنشين او گويد اين همان است كه نزد من آماده است فولادوند: و [فرشته] همنشين او مى گويد اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كرده ام] قمشهای: و قرین وی (یعنی فرشته موکّل و شاهد او بدو) گوید: این همان اعمالی است که نزد من (برای امروز تو) محفوظ و مهیّاست. مکارم شیرازی: فرشته همنشين او ميگويد اين نامه اعمال او است كه نزد من حاضر و آماده است.
أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: [به دو فرشته نگهبان و حافظ اعمال فرمان می دهند] شما دو نفر هر کافر سرسخت و معاندی را در دوزخ اندازید.
خرمشاهی: هر كفر پيشه ستيزهجويى را به جهنم اندازيد فولادوند: [به آن دو فرشته خطاب مى شود] هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد قمشهای: (و خطاب آید که) امروز هر کافر معاند را به دوزخ درافکنید. مکارم شیرازی: (خداوند فرمان ميدهد:) در جهنم بيفكنيد هر كافر متكبر و لجوج را.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ
﴿۲۵﴾
انصاریان: [همان که به شدت] مانع خیر و تجاوزکار [از حدود خدا] و تردید کننده در حقایق [و تردید انداز در دل های مردم بود.]
خرمشاهی: [همان كه] بازدارنده خير و تجاوزكار شكاك است فولادوند: [هر] بازدارنده از خيرى [هر] متجاوز شكاكى قمشهای: همان کافری که از هر کار خیر مانع میگشت و (به حق خدا و خلق) ستم میکرد و (در کار خدا و قیامت) به شک و ریب بود. مکارم شیرازی: آن كسي كه شديدا مانع خير است، متجاوز است، و در شك و ترديد (حتي ديگران را به ترديد ميافكند). |
||