رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ
﴿۱۱﴾
انصاریان: برای آنکه رزق و روزی بندگان باشد، و نیز به وسیله آن آب سرزمین مرده را زنده کردیم؛ و بیرون آمدنشان [پس از مرگ از خاک گور برای ورود به قیامت] این گونه است.
خرمشاهی: تا روزى بندگان باشد، و بدان سرزمينى پژمرده را زنده كرديم، رستاخيز هم همينگونه است فولادوند: [اينها همه] براى روزى بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمين مرده اى را زنده گردانيديم رستاخيز [نيز] چنين است قمشهای: اینها را رزق بندگان قرار دادیم و به باران زمین مرده را زنده ساختیم (تا خلق بدانند که) همچنین پس از مرگ سر از خاک بیرون میکنند. مکارم شیرازی: همه اينها به منظور بخشيدن روزي به بندگان است، و به وسيله باران زمين مرده را زنده كرديم، آري زنده شدن مردگان نيز همين گونه است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ
﴿۱۲﴾
انصاریان: پیش از اینان [که تو را تکذیب می کنند] قوم نوح و اصحاب رس و [قوم] ثمود [پیامبرانشان] را تکذیب کردند.
خرمشاهی: پيش از آنان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود تكذيب پيشه كردند فولادوند: پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود قمشهای: پیش از اینان هم قوم نوح و اصحاب رسّ (که پیغمبر خود را به چاه افکندند) و قوم ثمود هم تکذیب رسولان کردند. مکارم شیرازی: پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس (قومي كه در يمامه زندگي ميكردند و پيامبري بنام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند.
وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ
﴿۱۳﴾
انصاریان: و نیز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
خرمشاهی: و نيز عاد و فرعون و قوم لوط فولادوند: و عاد و فرعون و برادران لوط قمشهای: و قوم عاد و فرعون و قوم لوط. مکارم شیرازی: و همچنين قوم عاد و فرعون و قوم لوط.
وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و اصحاب ایکه و قوم تُبّع همگی پیامبران را تکذیب کردند، پس تهدیدم [به نزول عذاب] بر آنان محقق و ثابت شد.
خرمشاهی: و اصحاب ايكه، و قوم تبع همگان پيامبران را دروغزن شمردند، آنگاه عقاب من بر آنان تعلق گرفت فولادوند: و بيشه نشينان و قوم تبع به تكذيب پرداختند همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد قمشهای: و اصحاب ایکه (امت شعیب) و قوم تبّع (پادشاه یمن) همه رسولان حق را تکذیب کردند تا وعده عذاب من بر آنان حتم و واجب گردید. مکارم شیرازی: و اصحاب الايكه (قوم شعيب) و قوم تبع (كه در سرزمين يمن زندگي ميكردند) هر يك از آنها فرستادگان الهي را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنها تحقق يافت.
أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: آیا ما از آفرینش نخستین عاجز و درمانده شدیم [تا از دوباره آفریدن عاجز و درمانده شویم؟ چنین نیست] بلکه آنان [با این همه دلایل روشن و استوار] باز در آفرینش جدید در تردیدند.
خرمشاهی: آيا در آفرينش نخستين درمانده بوديم؟ [هرگز]، بلكه ايشان از آفرينش جديد شك و شبهه دارند فولادوند: مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم [نه] بلكه آنها از خلق جديد در شبهه اند قمشهای: آیا در اول بار که آفرینش را آوردیم هیچ درماندیم؟ (پس در خلقت معاد دیگر بار هم عاجز نیستیم) بلکه این منکران در شک و ریب از خلقت نو (و نشأه معاد) اند. مکارم شیرازی: آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (كه قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم) ولي آنها (با اين همه دلائل روشن) باز در آفرينش جديد ترديد دارند.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش [نسبت به معاد و دیگر حقایق] به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
خرمشاهی: و به راستى كه انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفسش چه وسوسهاى به او مىكند، و ما به او از رگ جان نزديكتريم فولادوند: و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم قمشهای: و ما انسان را خلق کردهایم و از وساوس و اندیشههای نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم. مکارم شیرازی: ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را ميدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ
﴿۱۷﴾
انصاریان: [یاد کن] دو فرشته ای را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط می کنند.
خرمشاهی: چون فراگيران كه از راست و از چپ او كميندار هستند، [كارها و سخنان او را] فراگيرند فولادوند: آنگاه كه دو [فرشته] دريافت كننده از راست و از چپ مراقب نشسته اند قمشهای: آن گاه که دو ملک دریافت دارنده (یعنی فرشتگان مراقب و حاضر مأمور نگارش اعمال خیر و شر او) از طرف راست و چپ (به مراقبت او) بنشسته و (اعمال آدمی را) دریافت میدارند. مکارم شیرازی: به خاطر بياوريد هنگامي كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسان هستند اعمال او را دريافت ميدارند.
مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
﴿۱۸﴾
انصاریان: هیچ سخنی را به زبان نمی گوید جز اینکه نزد آن [برای نوشتن و حفظش] نگهبانی آماده است؛
خرمشاهی: سخنى به زبان نمىآورد، مگر آنكه نگهبان حاضر و ناظرى نزد اوست فولادوند: [آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى كند] قمشهای: سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است. مکارم شیرازی: هيچ سخني را انسان تلفظ نميكند مگر اينكه نزد آن فرشته اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.
وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ
﴿۱۹﴾
انصاریان: و سکرات و بیهوشی مرگ، حق را [که همه واقعیات جهان پس از مرگ است] می آورد [و به محتضر می گویند:] این همان چیزی است که از آن می گریختی؛
خرمشاهی: و مستى مرگ، حقيقت را پديد آورد، اين همان است كه از آن كناره مىگرفتى فولادوند: و سكرات مرگ به راستى در رسيد اين همان است كه از آن مى گريختى قمشهای: و (به هوش آیید که) هنگام بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید، آری همان مرگی که از آن دوری میجستی. مکارم شیرازی: و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا ميرسد (و به انسان گفته ميشود) اين همان چيزي است كه از آن ميگريختي!
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و در صور می دمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعده های تهدیدآمیز و وحشتناک.
خرمشاهی: و در صور دميده شود، اين روز وعده عذاب است فولادوند: و در صور دميده شود اين است روز تهديد [من] قمشهای: و آن گاه در صور بدمند (و ملایک ندا کنند که) این است روز تهدید (های الهی به خلق). مکارم شیرازی: و در صور دميده ميشود، آن روز، روز تحقق وعده وحشتناك است. |
||