فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ
﴿۱۹﴾
انصاریان: پس بدان که هیچ معبودی جز خدا نیست [بنابراین بر معرفت و آگاهیت نسبتِ به حق استوار باش]؛ و از میان رفتن [توطئه ها و موانعی که به وسیله دشمنان در راه پیشرفت دعوتت به اسلام] برای تو و مردان و زنان با ایمان ایجاد شده از خدا بخواه، و برای زنان و مردان مؤمن طلب آمرزش کن و خدا محل رفت و بازگشت شماو قرارگاهتان را می داند.
خرمشاهی: بدان كه فىالحقيقه خدايى جز خداوند نيست، و براى گناهت، و نيز براى مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه، و خداوند [جاى] جنب و جوش و آرام و قرارتان را مىداند فولادوند: پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را مى داند قمشهای: باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و تو بر گناه خود [منظور از گناه آن حضرت نافرمانی خدا نیست، زیرا پیامبر (ص) معصوم است. به تفاسیر مراجعه شود. (م)] و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب، و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن همیشگی شما همه را میداند. مکارم شیرازی: پس بدان كه معبودي جز الله نيست، و براي گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن، و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را ميداند.
وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ
﴿۲۰﴾
انصاریان: مؤمنان می گویند: چرا سوره ای [در رابطه با فرمان جهاد] نازل نمی شود؟ ولی هنگامی که سوره ای محکم و بی شبهه نازل می شود و در آن از جهاد سخن به میان آمده است، آنان را که در دل هایشان بیماری است، می بینی مانند کسی که در بیهوشی مرگ افتاده، به تو می نگرند و سزاوارشان هم [به سبب بیماردلی] همین حالت است.
خرمشاهی: و [بعضى از] مؤمنان گويند چرا سورهاى [شامل حكم جهاد] فرو فرستاده نمىشود، آنگاه چون سورهاى از محكمات فرو فرستاده مىشود و در آن كارزار [با مشركان] ياد مىشود، بيماردلان را بينى كه به تو با نگاه كسى كه از [سكرات] مرگ بيهوش شده باشد، مىنگرند، بدا به حال ايشان فولادوند: و كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند چرا سوره اى [در باره جهاد] نازل نمى شود اما چون سوره اى صريح نازل شد و در آن نام كارزار آمد آنان كه در دلهايشان مرضى هست مانند كسى كه به حال بيهوشى مرگ افتاده به تو مى نگرند قمشهای: و مؤمنان میگویند: چه شده که سورهای (در حکم جهاد کفّار) نازل نشد؟ در صورتی که چون سورهای محکم و صریح آید و در آن ذکر جنگ شود آنان را که دلهاشان مریض (نفاق) است بنگری که مانند کسی که از ترس، حال بی هوشی بر او دست میدهد در تو نگاه میکنند، آری مرگ و هلاک بر آنها سزاوارتر است. مکارم شیرازی: كساني كه ايمان آورده اند ميگويند چرا سوره اي نازل نميشود؟ (كه در آن فرمان جهاد باشد) اما هنگامي كه سوره محكمي نازل ميگردد كه در آن نامي از جنگ است منافقان بيماردل را ميبيني همچون كسي كه در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه ميكنند، پس مرگ و نابودي براي آنها بهتر است.
طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ
﴿۲۱﴾
انصاریان: [ولی] فرمانبرداری [از خدا و پیامبر] و سخن پسندیده و نیک [نه اظهار کراهت و ناخشنودی از جهاد] برای آنان شایسته تر است. پس اگر هنگامی که فرمان جهاد قطعی و مسلم شود با خدا از سر صدق و راستی درآیند، بی تردید برای آنان بهتر است.
خرمشاهی: اطاعت بايد و سخنى نيك، آنگاه چون كار قطعى شود، اگر با خداوند صادق باشند، بىشك برايشان بهتر است فولادوند: [ولى] فرمانپذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است و چون كار به تصميم كشد قطعا خير آنان در اين است كه با خدا راست[دل] باشند قمشهای: (راه سعادت) طاعت خدا و گفتار نیکو است و پس از آنکه امر (دین یا کار جنگ) به عزم و لزوم پیوست اگر (منافقین) با خدا به راستی رفتار کنند بر آنها بهتر خواهد بود. مکارم شیرازی: اما اگر آنها اطاعت كنند و سخن سنجيده و شايسته بگويند براي آنها بهتر است، و اگر آنها هنگامي كه فرمان جهاد قطعيت پيدا ميكند به خدا راست گويند (و از در صدق و صفا درآيند) براي آنها بهتر است.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ
﴿۲۲﴾
انصاریان: پس اگر [از خدا و پیامبر] روی گردان شوید آیا از شما جز این انتظار می رود که در زمین فساد کنید و [بر سر مال و منال دنیا] قطع رحم نمایید؟
خرمشاهی: چه بسا چون دست يابيد در اين سرزمين فتنه و فساد كنيد و پيوند خويشاوندانتان را بگسليد فولادوند: پس [اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاونديهاى خود را از هم بگسليد قمشهای: شما منافقان اگر (از فرمان خدا و اطاعت قرآن) روی بگردانید آیا جز این امید میبرید که در زمین فساد و قطع رحم کنید؟ مکارم شیرازی: اما اگر رويگردان شويد آيا جز اين انتظار ميرود كه در زمين فساد كنيد و قطع رحم نمائيد.
أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ
﴿۲۳﴾
انصاریان: آنان [که روی گردانند] کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده و گوش [دل] شان را کر و چشم [بصیرت] شان را کور کرده است.
خرمشاهی: اينان كسانى هستند كه خداوند لعنتشان كرده و [از شنيدن و ديدن حق] ناشنوا و نابيناشان ساخته است فولادوند: اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است قمشهای: همین منافقانند که خدا آنها را لعن کرده و گوش و چشمشان را کر و کور گردانید (تا به جهل و شقاوت بمیرند). مکارم شیرازی: آنها كساني هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته، گوشهايشان را كر و چشمهايشان را كور نموده است.
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
﴿۲۴﴾
انصاریان: آیا در قرآن نمی اندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایی قرار دارد؟
خرمشاهی: آيا در قرآن تامل نمىكنند، يا بر دلها قفلها[ى غفلت]شان افتاده است؟ فولادوند: آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است قمشهای: آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دلهاشان خود قفلها (ی جهل و نفاق) زدهاند. مکارم شیرازی: آيا آنها در قرآن تدبر نميكنند؟ يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است.
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ
﴿۲۵﴾
انصاریان: بی تردید کسانی که پس از روشن شدن هدایت برای آنان [به همان عقاید باطل و کردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پیامبر برداشتند] شیطان زشتی هایشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهای دور و دراز انداخت.
خرمشاهی: بىگمان كسانى كه پس از آنكه راه هدايت بر آنان روشن شده است، به آن پشت كردند [و به گذشته برگشتند]، شيطان آن را در چشمشان آراسته است و به آنان مهلت و ميدان داده است فولادوند: بى گمان كسانى كه پس از آنكه [راه] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت قمشهای: آنان که پس از بیان شدن راه هدایت بر آنها باز به دین پشت کرده و مرتد شدند شیطان کفر را در نظرشان جلوهگر ساخت و به آمال و آرزوهای دراز فریبشان داد. مکارم شیرازی: كساني كه بعد از روشن شدن حق پشت كردند شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده، و آنها را با آرزوهاي طولاني فريفته است.
ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ
﴿۲۶﴾
انصاریان: این به سبب آن است که آنان به کسانی [چون مشرکان و کافران] که نازل شدن وحی را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضی از امور [که بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهیم کرد. در حالی که خدا اسرارشان را می داند.
خرمشاهی: اين از آن است كه به كسانى كه [وحى] فرو فرستاده الهى را ناخوش داشتهاند، گويند زودا كه در بعضى كارها از شما اطاعت كنيم، و خداوند پنهانكاريشان را مىداند فولادوند: چرا كه آنان به كسانى كه آنچه را خدا نازل كرده خوش نمى داشتند گفتند ما در كار [مخالفت] تا حدودى از شما اطاعت خواهيم كرد و خدا از همداستانى آنان آگاه است قمشهای: این (برگشتن از دین) برای آن بود که آن منافقان به دشمنان قرآن (پنهانی) گفتند: ما البته با شما (بر مخالفت محمّد) تا بتوانیم موافقت میکنیم. و خدا از این سخن پنهانی آنها آگاه است. مکارم شیرازی: اين بخاطر آن است كه آنها به كساني كه نزول وحي الهي را كراهت داشتند گفتند ما در بعضي از امور از شما پيروي ميكنيم، در حالي كه خداوند اسرار آنها را ميداند.
فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
﴿۲۷﴾
انصاریان: پس حال و وضعشان زمانی که فرشتگان جانشان را می گیرند در حالی که بر صورت و پشتشان [تازیانه عذاب] می زنند، چگونه خواهد بود؟!
خرمشاهی: پس چگونه باشد حالشان آنگاه كه فرشتگان جانشان را بگيرند و چهرهها و پشتهايشان را فرو كوبند؟ فولادوند: پس چگونه [تاب مى آورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب] جانشان را مى ستانند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مى نوازند قمشهای: پس با چه حال سختی اینان رو به رو شوند هنگامی که فرشتگان (عذاب) جانشان بگیرند و بر روی و پشت آنها (تازیانه قهر) زنند؟! مکارم شیرازی: حال آنها چگونه خواهد بود هنگامي كه فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنها ميزنند (و قبض روحشان ميكنند).
ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ
﴿۲۸﴾
انصاریان: این عذاب برای این است که آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پیروی کردند، و خشنودی او را خوش نداشتند در نتیجه اعمالشان را تباه و بی اثر کرد.
خرمشاهی: اين از آن است كه از آنچه خداوند را به خشم آورد پيروى مىكنند و خشنودى او را ناخوش دارند، و [خداوند] اعمالشان را تباه [و بىارزش] كند فولادوند: زيرا آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كرده اند و خرسنديش را خوش نداشتند پس اعمالشان را باطل گردانيد قمشهای: این عذاب بدین سبب است که از پی راهی که موجب خشم خداست رفتند و راه رضا و خشنودی او را خوش نداشتند خدا هم اعمالشان را محو و باطل گردانید. مکارم شیرازی: اين بخاطر آن است كه آنها از آنچه خداوند را به خشم ميآورد پيروي كردند و آنچه را موجب خشنودي او است كراهت داشتند لذا اعمالشان را حبط و نابود كرد. |
||