وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و من به پروردگارم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگسار کنید [یا برانید یا متهم کنید] پناه می برم؛
خرمشاهی: و من از شر اينكه سنگسارم كنيد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مىبرم فولادوند: و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم از اينكه مرا سنگباران كنيد قمشهای: و من به خدای خود و خدای شما پناه میبرم از اینکه عزم آزار و سنگسار من کنید. مکارم شیرازی: و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه ميبرم از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد.
وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ
﴿۲۱﴾
انصاریان: و اگر به من ایمان نمی آورید [از آزردن من و باز داشتن مردم از ایمان آوردن] کناره گیری کنید.
خرمشاهی: و اگر سخن مرا باور نداريد، پس از من كناره بگيريد فولادوند: و اگر به من ايمان نمى آوريد پس از من كناره گيريد قمشهای: و اگر به (رسالت) من ایمان نمیآورید پس مرا به حال خود واگذارید (و در پی قتل و آزارم بر نیایید). مکارم شیرازی: و اگر به من ايمان نميآوريد لااقل از من كناره گيري كنيد (و مانع ايمان آوردن مردم نشويد).
فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ
﴿۲۲﴾
انصاریان: [فرعونیان دست از آزردنش برنداشتند و مردم را از ایمان آوردن مانع شدند] پس پروردگارش را خواند که اینان قومی گناهکارند.
خرمشاهی: آنگاه به درگاه پروردگارش ندا در داد كه اينان قومى گنهكارند فولادوند: پس پروردگار خود را خواند كه اينها مردمى گناهكارند قمشهای: (فرعونیان دست از ستمش برنداشتند) پس دعا کرد که ای خدا، اینان مردمی سخت مجرم و بدکارند. مکارم شیرازی: (موسي) به پيشگاه پروردگارش عرضه داشت كه اينها قومي مجرمند.
فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: [گفتم:] بندگانم را شبانه حرکت ده؛ زیرا شما مورد تعقیب هستید،
خرمشاهی: [پاسخ آمد كه] پس بندگانم را شبانه روانه كن، [و بدانيد كه] شما تعقيب مىشويد فولادوند: [فرمود] بندگانم را شبانه ببر زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد قمشهای: (خدا فرمود) پس تو بندگان (با ایمان) مرا شبانه از شهر بیرون بر، چرا که فرعونیان شما را تعقیب کنند. مکارم شیرازی: (به او دستور داده شد) بندگان مرا شبانه حركت ده كه آنها به تعقيب شما ميآيند.
وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: و دریا را با [همان] راه های گشاده [که برای عبور شما باز کردیم] پشت سر بگذار [تا فرعونیان هم در آن درآیند]؛ زیرا آنان سپاهی محکوم به غرق شدن هستند.
خرمشاهی: و دريا را آرميده [به حال خود] بگذار و بگذر، آنان [فرعونيان] سپاهى غرق شدنىاند فولادوند: و دريا را هنگامى كه آرام است پشت سر بگذار كه آنان سپاهى غرق شدنى اند قمشهای: آن گاه دریا را (همان گونه که بر تو بشکافتیم) آرام و خشک بگذار و بگذر که فرعون و لشکریانش تمام به دریا غرق شوند. مکارم شیرازی: (هنگامي كه از دريا گذشتيد) دريا را آرام و گشاده بگذار كه آنها لشكر غرق شده اي خواهند بود.
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
﴿۲۵﴾
انصاریان: چه بسیار بوستان ها و چشمه سارانی که آنان [پس از خود] بر جای گذاشتند،
خرمشاهی: چه بسيار باغها و چشمهساران از خود باقى گذارند فولادوند: [وه] چه باغها و چشمه سارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند قمشهای: چه بسیار باغ و بستانها و چشمههای آب، مکارم شیرازی: چه بسيار باغها و چشمه ها كه از خود به جاي گذاشتند.
وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ
﴿۲۶﴾
انصاریان: و کشتزار و جایگاه های نیکو و باارزش،
خرمشاهی: و [نيز] كشتزارها و خانههاى نيكو فولادوند: و كشتزارها و جايگاه هاى نيكو قمشهای: و کشت و زرعها و مقام و منزلهای عالی رها کردند و رفتند. مکارم شیرازی: و زراعتها و قصرهاي جالب و گرانقيمت!
وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و نعمت هایی که با آسایش و خوشی از آن برخوردار بودند.
خرمشاهی: و نعمتى كه در آن خوش و خرم بودند فولادوند: و نعمتى كه از آن برخوردار بودند قمشهای: و ناز و نعمت وافری که در آن غرق بودند و از همه چشم پوشیدند. مکارم شیرازی: و نعمتهاي فراوان ديگر كه در آن متنعم بودند.
كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [آری، سرانجام کارشان] چنین بود و ما همه آنها را به قومی دیگر به میراث دادیم.
خرمشاهی: اين چنين بود كه آنها را به قومى ديگر به ميراث داديم فولادوند: [آرى] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم قمشهای: این چنین بود و ما آن ناز و نعمتها را از قوم گذشته ارث به قوم دیگر دادیم. مکارم شیرازی: اينچنين بود ماجراي آنها و ما اينها را ميراث براي اقوام ديگر قرار داديم.
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: پس نه آسمان برآنان گریست و نه زمین و [هنگام نزول عذاب هم] مهلت نیافتند.
خرمشاهی: و آسمان و زمين بر آنان نگريست، و به آنان مهلتى داده نشد فولادوند: و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند قمشهای: و بر مرگ گذشتگان هیچ چشم آسمان و زمین نگریست و بر هلاکشان مهلت ندادند. مکارم شیرازی: نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و نه به آنها مهلتي داده شد. |
||