ParsQuran
سوره 44: الدخان - جزء 25

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حم ﴿۱﴾
انصاریان: حم
خرمشاهی: حم [حا ميم‏]
فولادوند: حاء ميم
قمشه‌ای: حم (قسم به حمید و مجید دو نام مقدس الهی)
مکارم شیرازی: حم.
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾
انصاریان: سوگند به [این] کتاب روشنگر؛
خرمشاهی: سوگند به كتاب روشنگر
فولادوند: سوگند به كتاب روشنگر
قمشه‌ای: قسم به این کتاب روشن بیان.
مکارم شیرازی: سوگند به اين كتاب آشكار.
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ ﴿۳﴾
انصاریان: به راستی ما آن را در شبی پربرکت نازل کردیم؛ زیرا که همواره بیم دهنده بوده ایم؛
خرمشاهی: كه ما آن را در شبى فرخنده فرو فرستاده‏ايم كه ما هشداردهنده‏ايم‏
فولادوند: [كه] ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم [زيرا] كه ما هشداردهنده بوديم
قمشه‌ای: که ما آن را در شبی مبارک (شب قدر) فرستادیم، که ما بیم کننده‌ایم (و خلق را از عذاب قیامت آگاه کنیم و بترسانیم).
مکارم شیرازی: كه ما آنرا در شبي پربركت نازل كرديم، ما همواره انذار كننده بوده‏ ايم.
فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ﴿۴﴾
انصاریان: در آن شب هر کار استواری [به اراده خدا] فیصله می یابد.
خرمشاهی: در آن [شب‏] هر كار استوارى فيصله يابد
فولادوند: در آن [شب] هر [گونه] كارى [به نحوى] استوار فيصله مى‏ يابد
قمشه‌ای: در آن شب هر امر استواری (با حکمت و تدبیر نظام احسن) معیّن و ممتاز می‌گردد.
مکارم شیرازی: در آن شب كه هر امري بر طبق حكمت خداوند تنظيم مي‏گردد.
أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۵﴾
انصاریان: [نزول قرآن] کاری است [که] از نزد ما [صورت پذیرفته است؛] زیرا ما همواره فرستنده [وحی و پیامبران] بوده ایم.
خرمشاهی: كه فرمانى از سوى ماست، كه ما فرستنده‏ايم‏
فولادوند: [اين] كارى است [كه] از جانب ما [صورت مى‏ گيرد] ما فرستنده [پيامبران] بوديم
قمشه‌ای: تعیین آن امر البته از جانب ما که فرستنده پیغمبرانیم خواهد بود.
مکارم شیرازی: فرماني بود از ناحيه ما، ما (محمد (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) را) فرستاديم.
رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶﴾
انصاریان: [همه این واقعیات] به سبب رحمتی از سوی پروردگار توست؛ بی تردید او شنوا وداناست.
خرمشاهی: رحمتى است از سوى پروردگارت، كه او شنواى داناست‏
فولادوند: [و اين] رحمتى از پروردگار توست كه او شنواى داناست
قمشه‌ای: (این ارسال رسول از) لطف و رحمت پروردگار توست که شنوا و داناست.
مکارم شیرازی: اينها همه بخاطر رحمتي است از سوي پروردگارت كه او شنونده و داناست.
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۷﴾
انصاریان: [همان] پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، اگر یقین دارید.
خرمشاهی: پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل ايقان باشيد
فولادوند: پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر يقين داريد
قمشه‌ای: همان پروردگاری که خالق آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنهاست اوست اگر یقین دارید.
مکارم شیرازی: پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، اگر اهل يقين هستيد.
لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾
انصاریان: هیچ معبودی جز او نیست، زنده می کند و می میراند، پروردگار شما وپروردگار پدران پیشین شماست.
خرمشاهی: خدايى جز او نيست كه زندگى مى‏بخشد و مى‏ميراند، پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما
فولادوند: خدايى جز او نيست او زندگى مى ‏بخشد و مى‏ ميراند پروردگار شما و پروردگار پدران شماست
قمشه‌ای: هیچ خدایی غیر او نیست، او زنده می‌گرداند و باز می‌میراند، او خدای آفریننده شما و پدران پیشین شماست.
مکارم شیرازی: هيچ معبودي جز او نيست، زنده مي‏كند و ميميراند، پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست.
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ﴿۹﴾
انصاریان: [نه اینکه یقین ندارند] بلکه آنان در شک اند [و با گفتار و کردارشان با حقایق] بازی می کنند.
خرمشاهی: آرى آنان به شك و شبهه خويش سرگرمند
فولادوند: ولى نه آنها به شك و شبهه خويش سرگرمند
قمشه‌ای: (کافران را به خدا و قیامت ایمان نیست) بلکه با شک و ریب (و استهزاء) به بازیچه (دنیا) مشغولند.
مکارم شیرازی: ولي آنها در شكند و (با حقايق) بازي مي‏كنند.
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۰﴾
انصاریان: پس به انتظار روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد،
خرمشاهی: پس چشم بدار روزى را كه آسمان دودى آشكار برآورد
فولادوند: پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان برمى ‏آورد
قمشه‌ای: (ای رسول) منتظر باش روزی را که (بر عذاب کافران) آسمان دودی پدید آرد پیدا و آشکار.
مکارم شیرازی: منتظر روزي باش كه آسمان دود آشكاري پديد آورد.
يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾
انصاریان: که همه مردم را فرا می گیرد، این عذابی دردناک است.
خرمشاهی: كه مردم را فراگيرد، اين عذابى دردناك است‏
فولادوند: كه مردم را فرو مى‏ گيرد اين است عذاب پر درد
قمشه‌ای: آن دود آسمانی که عذابی دردناک است مردم را احاطه کند.
مکارم شیرازی: همه مردم را فرا مي‏گيرد، اين عذاب دردناكي است.
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾
انصاریان: [همه می گویند:] پروردگارا! این عذاب را از ما برطرف کن که ما ایمان می آوریم
خرمشاهی: [گويند] پروردگارا اين بلا را از ما بگردان، كه ما [اينك‏] مؤمن هستيم‏
فولادوند: [مى‏ گويند] پروردگارا اين عذاب را از ما دفع كن كه ما ايمان داريم
قمشه‌ای: (و کافران فریاد برآرند که) پروردگارا، این عذاب از ما بر طرف ساز که ما البته ایمان می‌آوریم.
مکارم شیرازی: مي گويند پروردگارا! عذاب را از ما برطرف كن كه ايمان مي‏آوريم
أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾
انصاریان: [در آن موقعیت سخت] چگونه برای آنان جای پند گرفتن و هوشیاری است و حال آنکه [پیش از این عذاب] پیامبری روشنگر برای آنان آمد [و پند نگرفتند.]
خرمشاهی: [اما] چگونه پند گيرند، و به راستى كه پيامبرى آشكار به نزد آنان آمده بود
فولادوند: آنان را كجا [جاى] پند[گرفتن] باشد و حال آنكه به يقين براى آنان پيامبرى روشنگر آمده است
قمشه‌ای: کجا متذکر شده و ایمان می‌آورند در صورتی که رسول ما با آیات روشن بیان آمد (و ایمان نیاوردند).
مکارم شیرازی: چگونه و از كجا متذكر مي‏شوند با اينكه رسول آشكار (با معجزات و منطق روشن) به سراغ آنها آمد؟
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ ﴿۱۴﴾
انصاریان: آن گاه از او روی گرداندند و گفتند: تعلیم یافته ای دیوانه است!!
خرمشاهی: سپس از او رويگردان شدند، و گفتند [او] تعليم گرفته‏اى ديوانه است‏
فولادوند: پس از او روى برتافتند و گفتند تعليم‏ يافته‏ اى ديوانه است
قمشه‌ای: پس (از مشاهده آیات) باز از او اعراض کردند و گفتند: او شخص دیوانه‌ای است که (مردم قرآن را) به او آموخته‌اند.
مکارم شیرازی: سپس از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‏ اي است كه ديگران به او تعليم مي‏دهند!
إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: مدتی اندک عذاب را برطرف می کنیم، ولی باز شما [به همان عقاید بی پایه و اعمال زشت] برمی گردید!
خرمشاهی: [گفتيم‏] ما برگرداننده بلا به اندك مايه‏اى هستيم، [و مى‏دانيم‏] كه شما باز گردنده‏ايد
فولادوند: ما اين عذاب را اندكى از شما برمى داريم [ولى شما] در حقيقت باز از سر مى‏ گيريد
قمشه‌ای: ما تا زمانی اندک (که برای امتحان) عذاب را (از شما) برمی‌داریم باز (به کفر خود) بر می‌گردید.
مکارم شیرازی: ما كمي عذاب را برطرف مي‏سازيم ولي باز به كارهاي خود برمي گرديد!
يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: [ما از آنان انتقام خواهیم گرفت آن] روزی که آنان را با قدرتی بسیار سخت بگیریم؛ زیرا که ما انتقام گیرنده ایم.
خرمشاهی: روزى كه گير و دارى سخت و سترگ آغاز كنيم، [آنگاه‏] ما دادستانيم‏
فولادوند: روزى كه دست به حمله مى‏ زنيم همان حمله بزرگ [آنگاه] ما انتقام‏ كشنده‏ ايم
قمشه‌ای: (ای رسول منتظر باش) آن روز بزرگ که ما (آنها را) به عذاب سخت بگیریم که البته ما (از آنها) انتقام خواهیم کشید.
مکارم شیرازی: ما از آنها انتقام مي‏گيريم در آن روز كه آنها را با قدرت خواهيم گرفت، آري ما از آنها انتقام مي‏گيريم.
وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ ﴿۱۷﴾
انصاریان: و همانا پیش از آنان قوم فرعون را آزمودیم، و پیامبری بزرگوار برای آنان آمد،
خرمشاهی: و به راستى كه پيش از آنان قوم فرعون را آزموديم، و پيامبرى گرامى به نزد آنان آمد
فولادوند: و به يقين پيش از آنان قوم فرعون را بيازموديم و پيامبرى بزرگوار برايشان آمد
قمشه‌ای: و ما پیش از این امت قوم فرعون را آزمودیم و رسولی بزرگوار (مانند موسی) به سوی آنها فرستادیم.
مکارم شیرازی: ما قبل از اينها قوم فرعون را آزموديم و رسول بزرگواري به سراغ آنها آمد.
أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿۱۸﴾
انصاریان: که [به آنان گفت:] بندگان خدا را [که به آزار و شکنجه شما گرفتارند] به من واگذارید؛ زیرا من برای شما فرستاده ای امینم.
خرمشاهی: [و با ايشان گفت‏] كه بندگان خدا را به من بسپاريد، كه من پيامبرى امين براى شما هستم‏
فولادوند: كه [به آنان گفت] بندگان خدا را به من بسپاريد زيرا كه من شما را فرستاده‏ اى امينم
قمشه‌ای: (او گفت) که (ای فرعونیان) امر بندگان خدا را به من واگذارید، که من بر شما به یقین رسول امین پروردگارم.
مکارم شیرازی: كه اي بندگان خدا آنچه را به شما دستور داده است انجام دهيد و در برابر من تسليم شويد كه من فرستاده اميني براي شما هستم
وَأَنْ لَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و در برابر خدا تکبّر نکنید که من برای شما دلیلی روشن آورده ام.
خرمشاهی: و اينكه در برابر خداوند بزرگى نجوييد، كه من آورنده برهانى آشكار براى شما هستم‏
فولادوند: و بر خدا برترى مجوييد كه من براى شما حجتى آشكار آورده‏ ام
قمشه‌ای: و زنهار بر خدا تکبر و طغیان مجویید که من بر شما حجت آشکار آوردم.
مکارم شیرازی: و در برابر خداوند تكبر نورزيد كه من براي شما دليل روشني آورده‏ ام.
وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و من به پروردگارم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگسار کنید [یا برانید یا متهم کنید] پناه می برم؛
خرمشاهی: و من از شر اينكه سنگسارم كنيد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم‏
فولادوند: و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم از اينكه مرا سنگباران كنيد
قمشه‌ای: و من به خدای خود و خدای شما پناه می‌برم از اینکه عزم آزار و سنگسار من کنید.
مکارم شیرازی: و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي‏برم از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد.
وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و اگر به من ایمان نمی آورید [از آزردن من و باز داشتن مردم از ایمان آوردن] کناره گیری کنید.
خرمشاهی: و اگر سخن مرا باور نداريد، پس از من كناره بگيريد
فولادوند: و اگر به من ايمان نمى ‏آوريد پس از من كناره گيريد
قمشه‌ای: و اگر به (رسالت) من ایمان نمی‌آورید پس مرا به حال خود واگذارید (و در پی قتل و آزارم بر نیایید).
مکارم شیرازی: و اگر به من ايمان نمي‏آوريد لااقل از من كناره گيري كنيد (و مانع ايمان آوردن مردم نشويد).
فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: [فرعونیان دست از آزردنش برنداشتند و مردم را از ایمان آوردن مانع شدند] پس پروردگارش را خواند که اینان قومی گناهکارند.
خرمشاهی: آنگاه به درگاه پروردگارش ندا در داد كه اينان قومى گنهكارند
فولادوند: پس پروردگار خود را خواند كه اينها مردمى گناهكارند
قمشه‌ای: (فرعونیان دست از ستمش برنداشتند) پس دعا کرد که ای خدا، اینان مردمی سخت مجرم و بدکارند.
مکارم شیرازی: (موسي) به پيشگاه پروردگارش عرضه داشت كه اينها قومي مجرمند.
فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: [گفتم:] بندگانم را شبانه حرکت ده؛ زیرا شما مورد تعقیب هستید،
خرمشاهی: [پاسخ آمد كه‏] پس بندگانم را شبانه روانه كن، [و بدانيد كه‏] شما تعقيب مى‏شويد
فولادوند: [فرمود] بندگانم را شبانه ببر زيرا شما مورد تعقيب واقع خواهيد شد
قمشه‌ای: (خدا فرمود) پس تو بندگان (با ایمان) مرا شبانه از شهر بیرون بر، چرا که فرعونیان شما را تعقیب کنند.
مکارم شیرازی: (به او دستور داده شد) بندگان مرا شبانه حركت ده كه آنها به تعقيب شما مي‏آيند.
وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: و دریا را با [همان] راه های گشاده [که برای عبور شما باز کردیم] پشت سر بگذار [تا فرعونیان هم در آن درآیند]؛ زیرا آنان سپاهی محکوم به غرق شدن هستند.
خرمشاهی: و دريا را آرميده [به حال خود] بگذار و بگذر، آنان [فرعونيان‏] سپاهى غرق شدنى‏اند
فولادوند: و دريا را هنگامى كه آرام است پشت‏ سر بگذار كه آنان سپاهى غرق‏ شدنى‏ اند
قمشه‌ای: آن گاه دریا را (همان گونه که بر تو بشکافتیم) آرام و خشک بگذار و بگذر که فرعون و لشکریانش تمام به دریا غرق شوند.
مکارم شیرازی: (هنگامي كه از دريا گذشتيد) دريا را آرام و گشاده بگذار كه آنها لشكر غرق شده‏ اي خواهند بود.
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۲۵﴾
انصاریان: چه بسیار بوستان ها و چشمه سارانی که آنان [پس از خود] بر جای گذاشتند،
خرمشاهی: چه بسيار باغها و چشمه‏ساران از خود باقى گذارند
فولادوند: [وه] چه باغها و چشمه ‏سارانى [كه آنها بعد از خود] بر جاى نهادند
قمشه‌ای: چه بسیار باغ و بستانها و چشمه‌های آب،
مکارم شیرازی: چه بسيار باغها و چشمه‏ ها كه از خود به جاي گذاشتند.
وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۲۶﴾
انصاریان: و کشتزار و جایگاه های نیکو و باارزش،
خرمشاهی: و [نيز] كشتزارها و خانه‏هاى نيكو
فولادوند: و كشتزارها و جايگاه ‏هاى نيكو
قمشه‌ای: و کشت و زرعها و مقام و منزلهای عالی رها کردند و رفتند.
مکارم شیرازی: و زراعتها و قصرهاي جالب و گرانقيمت!
وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و نعمت هایی که با آسایش و خوشی از آن برخوردار بودند.
خرمشاهی: و نعمتى كه در آن خوش و خرم بودند
فولادوند: و نعمتى كه از آن برخوردار بودند
قمشه‌ای: و ناز و نعمت وافری که در آن غرق بودند و از همه چشم پوشیدند.
مکارم شیرازی: و نعمتهاي فراوان ديگر كه در آن متنعم بودند.
كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: [آری، سرانجام کارشان] چنین بود و ما همه آنها را به قومی دیگر به میراث دادیم.
خرمشاهی: اين چنين بود كه آنها را به قومى ديگر به ميراث داديم‏
فولادوند: [آرى] اين چنين [بود] و آنها را به مردمى ديگر ميراث داديم
قمشه‌ای: این چنین بود و ما آن ناز و نعمتها را از قوم گذشته ارث به قوم دیگر دادیم.
مکارم شیرازی: اينچنين بود ماجراي آنها و ما اينها را ميراث براي اقوام ديگر قرار داديم.
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: پس نه آسمان برآنان گریست و نه زمین و [هنگام نزول عذاب هم] مهلت نیافتند.
خرمشاهی: و آسمان و زمين بر آنان نگريست، و به آنان مهلتى داده نشد
فولادوند: و آسمان و زمين بر آنان زارى نكردند و مهلت نيافتند
قمشه‌ای: و بر مرگ گذشتگان هیچ چشم آسمان و زمین نگریست و بر هلاکشان مهلت ندادند.
مکارم شیرازی: نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و نه به آنها مهلتي داده شد.
وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ ﴿۳۰﴾
انصاریان: همانا ما بنی اسرائیل را از آن عذاب خوارکننده نجات دادیم.
خرمشاهی: و به راستى كه بنى‏اسرائيل را از عذاب خواركننده رهانيديم‏
فولادوند: و به راستى فرزندان اسرائيل را از عذاب خفت ‏آور رهانيديم
قمشه‌ای: و البته ما بنی اسرائیل را از عذاب ذلّت و خواری نجات دادیم.
مکارم شیرازی: ما بني اسرائيل را از عذاب ذلتبار نجات بخشيديم.
مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: از فرعون که متکبری سرکش از زمره اسراف کاران بود،
خرمشاهی: از [شر] فرعون كه بزرگى طلبى از تجاوزكاران بود
فولادوند: از [دست] فرعون كه متكبرى از افراطكاران بود
قمشه‌ای: از شر فرعون که سخت متکبر و ستمکار بود آسوده ساختیم.
مکارم شیرازی: از فرعون، كه مردي متكبر و از اسرافكاران بود.
وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: و آنان را از روی آگاهی بر جهانیان [زمان خودشان] برگزیدیم؛
خرمشاهی: و به راستى كه ايشان [بنى‏اسرائيل‏] را آگاهانه بر جهانيان [هم زمانشان‏] برگزيديم‏
فولادوند: و قطعا آنان را دانسته بر مردم جهان ترجيح داديم
قمشه‌ای: و آنها را در آن دور بر عالمیان به علم و دانش (کتاب آسمانی تورات) برگزیدیم.
مکارم شیرازی: ما آنها را با علم خويش بر جهانيان برگزيديم و برتري داديم.
وَآتَيْنَاهُمْ مِنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلَاءٌ مُبِينٌ ﴿۳۳﴾
انصاریان: و به آنان از آیات و معجزات آنچه را که در آن آزمایشی آشکار بود، عطا کردیم.
خرمشاهی: و به ايشان از پديده‏هاى شگرف خويش، آنچه در آن آزمون آشكارى بود بخشيديم‏
فولادوند: و از نشانه‏ ها [ى الهى] آنچه را كه در آن آزمايشى آشكار بود بديشان داديم
قمشه‌ای: و آیات و معجزاتی (از رحمت و غضب) بر آنها به دست موسی آوردیم که در آن کاملا و آشکارا آزمایش شوند.
مکارم شیرازی: و آياتي (از قدرت خويش) به آنها داديم كه آزمايش ‍ آشكاري در آن بود (ولي آنها كفران كردند و مجازات شدند).
إِنَّ هَؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: اینان [که شرک و کفر سراپای وجودشان را فرا گرفته است] با اصرار [به اهل ایمان] می گویند:
خرمشاهی: [و مى‏دانستيم كه‏] اينان خواهند گفت
فولادوند: هر آينه اين [كافران] مى‏ گويند
قمشه‌ای: همانا اینان (یعنی مشرکان مانند دهریان) البته خواهند گفت،
مکارم شیرازی: اينها (مشركان) مي‏گويند:
إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: پایان زندگی جز همین مرگ نخستین نیست و ما [پس از این مرگ] برانگیخته نخواهیم شد.
خرمشاهی: اين جز مرگ نخستين [و آخرين‏] ما نيست، و ما برانگيخته نخواهيم بود
فولادوند: جز مرگ نخستين ديگر [واقعه‏ اى] نيست و ما زنده‏ شدنى نيستيم
قمشه‌ای: که ما جز این مرگ اول (دیگر هیچ مرگ و زندگی) نداریم و هیچ (در قیامت) زنده نخواهیم شد.
مکارم شیرازی: مرگ ما جز همان مرگ اول نيست (و هرگز زنده نخواهيم شد)
فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: اگر شما [در زمینه زنده شدن مردگان] راستگویید [با درخواست از خدا] پدران ما را [زنده کنید و نزد ما] بیاورید [تا ما به زنده شدن مردگان یقین پیدا کنیم!!]
خرمشاهی: اگر راست مى‏گوييد [و حقيقت غير از اين است‏] پدرانمان را باز آوريد
فولادوند: اگر راست مى‏ گوييد پس پدران ما را [باز] آوريد
قمشه‌ای: پس پدران ما را اگر راست می‌گویید بیاورید.
مکارم شیرازی: اگر راست ميگوئيد پدران ما را زنده كنيد (تا گواهي دهند)
أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا اینان [در قدرت و شوکت] برترند یا قوم تُبَّع، و کسانی که پیش از آنان بودند؟ ما همه آنان را هلاک کردیم؛ زیرا مجرم بودند؛
خرمشاهی: آيا ايشان بهتر بودند يا قوم تبع، و پيشينيان آنان كه نابودشان كرديم، چرا كه گناهكار بودند
فولادوند: آيا ايشان بهترند يا قوم تبع و كسانى كه پيش از آنها بودند آنها را هلاك كرديم زيرا كه گنهكار بودند
قمشه‌ای: آیا اینان بهترند (و نیرومندتر) یا قوم تبّع و اقوام پیش از آنان که چون بسیار مردم بدکار مجرمی بودند ما همه را هلاک کردیم.
مکارم شیرازی: آيا آنها بهترند يا قوم تبع و كساني كه پيش از آنان بودند؟ ما آنها را هلاك كرديم چرا كه مجرم بودند.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: و ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است، به بازی نیافریده ایم؛
خرمشاهی: و آسمانها و زمين را و آنچه در ميان آنهاست، به بازيچه نيافريده‏ايم‏
فولادوند: و آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازى نيافريده‏ ايم
قمشه‌ای: و ما آسمانها و زمین و آنچه را بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم.
مکارم شیرازی: ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است بيهدف نيافريديم.
مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: ما آن دو را جز به درستی و راستی به وجود نیاورده ایم، ولی بیشترشان [به حقایق] معرفت و آگاهی ندارند.
خرمشاهی: آنها را جز به حق نيافريده‏ايم ولى بيشترينه آنان نمى‏دانند
فولادوند: آنها را جز به حق نيافريده‏ ايم ليكن بيشترشان نمى‏ دانند
قمشه‌ای: آنها را جز به حق (و از روی حکمت و مصلحت) نیافریدیم و لیکن اکثر مردم از آن آگاه نیستند.
مکارم شیرازی: ما آن دو را فقط به حق آفريديم، ولي اكثر آنها نمي‏دانند.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: بی تردید روز جدایی [حق از باطل، مؤمن از کافر و پاک از ناپاک] وعده گاه همه آنهاست؛
خرمشاهی: بى‏گمان روز داورى، موعد همگى آنان است‏
فولادوند: در حقيقت روز جدا سازى موعد همه آنهاست
قمشه‌ای: همانا روز قیامت که روز فصل و جدایی (مؤمن و کافر) است وعده‌گاه جمیع خلایق است.
مکارم شیرازی: روز جدائي (حق از باطل) وعدهگاه همه آنهاست.
يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: همان روزی که هیچ دوستی چیزی از عذاب را از دوستش دفع نمی کند، و چون [آلوده به شرک و کفرند] یاری نمی شوند؛
خرمشاهی: روزى كه هيچ دوستى از هيچ دوستى دفاع نكند و نيز ايشان يارى نيابند
فولادوند: همان روزى كه هيچ دوستى از هيچ دوستى نمى‏ تواند حمايتى كند و آنان يارى نمى ‏شوند
قمشه‌ای: روزی که هیچ حمایت خویش و یار و یاوری کسی را از عذاب نرهاند و احدی را نصرت نکنند.
مکارم شیرازی: روزي كه هيچ دوستي كمترين كمكي به دوستش نمي‏كند و از هيچ سو ياري نمي‏شوند.
إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۴۲﴾
انصاریان: مگر کسی که خدا او را مورد رحمت قرار داده است؛ زیرا او توانای شکست ناپذیر و مهربان است
خرمشاهی: مگر كسى كه خداوند بر او رحمت آورده باشد، كه او پيروزمند مهربان است‏
فولادوند: مگر كسى را كه خدا رحمت كرده است زيرا كه اوست همان ارجمند مهربان
قمشه‌ای: مگر آن که خدا به او رحم کند، که او تنها بر خلق مقتدر و مهربان است.
مکارم شیرازی: مگر كسي كه خدا او را مورد رحمت قرار داده، و او عزيز و رحيم است.
إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ ﴿۴۳﴾
انصاریان: همانا درخت زقّوم،
خرمشاهی: همانا درخت زقوم
فولادوند: آرى درخت زقوم
قمشه‌ای: همانا درخت زقّوم جهنّم،
مکارم شیرازی: درخت زقوم...
طَعَامُ الْأَثِيمِ ﴿۴۴﴾
انصاریان: خوراک گنهکار است،
خرمشاهی: خوراك گناهكار[ان‏] است‏
فولادوند: خوراك گناه پيشه است
قمشه‌ای: قوت و غذای بدکاران است.
مکارم شیرازی: غذاي گنهكاران است.
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ﴿۴۵﴾
انصاریان: مانند مس گداخته شده در شکم ها می جوشد،
خرمشاهی: كه مانند فلز گداخته در شكمها مى‏جوشد
فولادوند: چون مس گداخته در شكمها مى‏ گدازد
قمشه‌ای: که آن غذا در شکمهاشان چون مس گداخته در آتش می‌جوشد.
مکارم شیرازی: همانند فلز گداخته در شكمها مي‏جوشد.
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ ﴿۴۶﴾
انصاریان: چون جوشیدن آب جوشان
خرمشاهی: مانند جوشيدن آب گرم‏
فولادوند: همانند جوشش آب جوشان
قمشه‌ای: آن سان که آب به روی آتش جوشان است.
مکارم شیرازی: جوششي همچون آب سوزان.
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاءِ الْجَحِيمِ ﴿۴۷﴾
انصاریان: [گفته می شود:] این گنهکار را بگیرید و او را به زور به وسط دوزخ بکشانید.
خرمشاهی: [درباره هر گناهكار گوييم‏] او را بگيريد و به ميانه دوزخش بكشيد
فولادوند: او را بگيريد و به ميان دوزخش بكشانيد
قمشه‌ای: (خطاب قهر رسد که) این بدکار را بگیرید و به میان دوزخ افکنید.
مکارم شیرازی: اين كافر مجرم را بگيريد و به ميان دوزخ پرتابش كنيد.
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ﴿۴۸﴾
انصاریان: آن گاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ریزید؛
خرمشاهی: سپس بر فراز سرش از عذاب آب گرم فرو ريزيد
فولادوند: آنگاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد
قمشه‌ای: پس از آن آب جوشان بر سرش فرو ریزید.
مکارم شیرازی: سپس بر سر او از عذاب سوزان بريزيد!
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ﴿۴۹﴾
انصاریان: [و بگویید:] بچش که تو همان ارجمند و بزرگواری!!
خرمشاهی: [و بگوييدش‏] بچش كه تو [به خيال خودت‏] گرانقدر گرامى هستى‏
فولادوند: بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى
قمشه‌ای: (و به استهزاء وی گویید: عذاب دوزخ را) بچش که تو بسیار (نزد خود) توانمند و گرامی هستی.
مکارم شیرازی: (به او گفته مي‏شود) بچش كه (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودي!
إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: به یقین این همان چیزی است که همواره درباره آن تردید می کردید.
خرمشاهی: اين همان است كه به آن شك داشتيد
فولادوند: اين است همان چيزى كه در باره آن ترديد میکرديد
قمشه‌ای: این همان عذابی است که از آن در شک و انکار بودید.
مکارم شیرازی: اين همان چيزي است كه پيوسته در آن ترديد مي‏كرديد.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ﴿۵۱﴾
انصاریان: مسلماً پرهیزکاران در جایگاه امنی خواهند بود.
خرمشاهی: بى‏گمان پرهيزگاران در مقامى امن هستند
فولادوند: به راستى پرهيزگاران در جايگاهى آسوده [اند]
قمشه‌ای: همانا (آن روز سخت) آنان که متّقی و خداترس بودند مقام امن و امان یابند.
مکارم شیرازی: پرهيزكاران در جايگاه امن و اماني هستند.
فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۲﴾
انصاریان: در میان بوستان ها و چشمه سارها؛
خرمشاهی: در ميان باغها و چشمه‏ساران‏
فولادوند: در بوستانها و كنار چشمه ‏سارها
قمشه‌ای: در باغها و کنار چشمه‌ها و نهرها بیارامند.
مکارم شیرازی: در ميان باغها و چشمه‏ ها.
يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: لباس هایی از حریر نازک و دیبای ضخیم می پوشند در حالی که برابر هم می نشینند.
خرمشاهی: جامه‏هايى از ابريشم نازك و ابريشم ستبر در بر كرده، رو به روى يكديگرند
فولادوند: پرنيان نازك و ديباى ستبر مى ‏پوشند [و] برابر هم نشسته‏ اند
قمشه‌ای: لباس از سندس و استبرق (حریر نازک و ستبر) پوشند و رو به روی هم بر تختها تکیه زنند.
مکارم شیرازی: آنها لباسهائي از حرير نازك و ضخيم مي‏پوشند، و در مقابل يكديگر مي‏نشينند.
كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۵۴﴾
انصاریان: [آری سرانجام کار پرهیزکاران] چنین است، و حور العین را به همسری آنان درآوریم،
خرمشاهی: آرى چنين است، و آنان را با حوريان درشت چشم همسر مى‏گردانيم‏
فولادوند: [آرى] چنين [خواهد بود] و آنها را با حوريان درشت‏ چشم همسر مى‏ گردانيم
قمشه‌ای: همچنین است و با حوریان زیبا چشمشان جفت قرار داده‌ایم.
مکارم شیرازی: اينچنينند بهشتيان، و آنها را با حور العين تزويج مي‏كنيم.
يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ ﴿۵۵﴾
انصاریان: در آنجا هر گونه میوه ای را که بخواهند می طلبند و می خورند، در حالی که [از هر جهت] ایمن و آسوده خاطرند؛
خرمشاهی: در آنجا هر ميوه‏اى كه خواهند در كمال آرامش طلب كنند
فولادوند: در آنجا هر ميوه‏ اى را [كه بخواهند] آسوده خاطر مى‏طلبند
قمشه‌ای: در آن بهشت پر نعمت از هر نوع میوه‌ای بخواهند بر آنان حاضر و (از هر درد و رنج و زحمت) ایمن و آسوده‌اند.
مکارم شیرازی: آنها هر نوع ميوه‏ اي را بخواهند در اختيارشان قرار مي‏گيرد، و در نهايت امنيت به سر مي‏برند.
لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۵۶﴾
انصاریان: در آنجا مرگ را نمی چشند، مرگ آنان همان مرگی بود که در دنیا چشیدند، و خدا آنان را از عذاب دوزخ مصون می دارد.
خرمشاهی: در آنجا [طعم‏] هيچ مرگى جز مرگ نخستين نچشند، و [خداوند] ايشان را از عذاب دوزخ در امان دارد
فولادوند: در آنجا جز مرگ نخستين مرگ نخواهند چشيد و [خدا] آنها را از عذاب دوزخ نگاه مى دارد
قمشه‌ای: و جز آن مرگ اول (که از دنیا مردند) دیگر هیچ طعم مرگ را نمی‌چشند و خدا آنها را از عذاب دوزخ محفوظ خواهد داشت.
مکارم شیرازی: هرگز مرگي جز همان مرگ اول (كه در دنيا چشيده‏ اند) نخواهند چشيد و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مي‏كند.
فَضْلًا مِنْ رَبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۵۷﴾
انصاریان: [این] فضل و احسانی است از سوی پروردگار تو، [و] این همان کامیابی بزرگ است.
خرمشاهی: اين بخششى از سوى پروردگار توست، اين همان رستگارى بزرگ است‏
فولادوند: [اين] بخششى است از جانب پروردگار تو اين است همان كاميابى بزرگ
قمشه‌ای: این به فضل و رحمت خدای توست و همین به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.
مکارم شیرازی: اين فضل و بخششي است از سوي پروردگارت، و اين پيروزي بزرگي است.
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: پس جز این نیست که ما [فهم] قرآن را با زبان تو [که زبانی فصیح و گویاست] آسان ساختیم تا آنان متذکّر و هوشیار شوند.
خرمشاهی: جز اين نيست كه آن را به زبان تو به آسانى روان ساخته‏ايم، باشد كه پند گيرند
فولادوند: در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند
قمشه‌ای: و ما این قرآن را (با این آیات وعد و وعید با بیان فصیح) به زبان تو آسان کردیم تا مگر خلقان متذکر (حقایق آن) شوند.
مکارم شیرازی: ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختيم تا متذكر شوند.
فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: [ولی اگر متذکّر و هوشیار نشدند] پس به انتظار باش که مسلماً آنان هم منتظرند [که سرانجام کار چه خواهد شد؟ سرانجام نصرت و پیروزی خدا برای تو و عذاب دنیا و آخرت برای آنان است.]
خرمشاهی: منتظر باش كه آنان نيز منتظرند
فولادوند: پس مراقب باش زيرا كه آنان هم مراقبند
قمشه‌ای: پس (از تلاوت این آیات و اتمام حجت بر کافران) منتظر (عذاب بر آنان) باش چنان که آنها هم (بر تو) انتظار (روزگار بد و حوادث ناگوار) دارند.
مکارم شیرازی: (اما اگر پذيرا نشدند) منتظر باش آنها نيز منتظرند (تو منتظر پيروزي الهي و آنها منتظر عذاب و شكست باشند).