وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و گفتند: این قرآن چرا بر مردمی بزرگ از میان یکی از این دو شهر [مکه و طایف] نازل نشد؟!
خرمشاهی: و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر [مكه و طائف] فرود نيامده است فولادوند: و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است قمشهای: و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟ مکارم شیرازی: و گفتند چرا اين قرآن بر مرد بزرگي (مرد ثروتمندي) از اين دو شهر (مكه و طائف) نازل نشده است؟!
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: آیا آنان هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما در زندگی دنیا معیشت آنان را میانشان تقسیم کرده ایم، و برخی را از جهت درجات [فکری و مادی] بر برخی برتری داده ایم تا برخی از آنان برخی دیگر را [در امر معیشت و سایر امور] به خدمت گیرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع می کنند، بهتر است.
خرمشاهی: آيا ايشان رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند [نه بلكه] ما زيستمايهشان را در زندگانى دنيا در ميان آنان تقسيم مىكنيم، و بعضى از ايشان را بر بعضى ديگر به درجاتى برتر داشتيم تا بعضى از آنان بعضى ديگر را به بيگارى بگيرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد مىآورند فولادوند: آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم و برخى از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضى [ديگر] قرار داده ايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى اندوزند بهتر است قمشهای: آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟ در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کردهایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری دادهایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع میکنند بسی بهتر است. مکارم شیرازی: آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم ميكنند؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميان آنان تقسيم كرديم و بعضي را بر بعضي برتري داديم تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند، و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوري ميكنند بهتر است.
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند.
خرمشاهی: و اگر اين نبود كه [نمىخواستيم] مردم امت يگانهاى [در كفر] شوند، براى خانههاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مىورزيدند، سقفهايى سيمين پديد مىآورديم، و نيز نردبانهايى [از سيم] كه بر آنها بالا روند فولادوند: و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند قطعا براى خانه هاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مى ورزيدند سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى داديم قمشهای: و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بیقدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا میشوند سقف خانههاشان را از نقره خام قرار میدادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند. مکارم شیرازی: اگر تمكن كفار از مواهب مادي سبب نميشد كه همه مردم امت واحد گمراهي شوند ما براي كساني كه كافر ميشدند خانه هائي قرار ميداديم با سقفهائي از نقره و نردبانهائي كه از آن بالا روند!
وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: و برای خانه هایشان [نیز] درها و تخت هایی [از نقره می ساختیم] که بر آن تکیه زنند،
خرمشاهی: و نيز براى خانههايشان درهايى [از سيم] و تختهايى [قرار مىداديم] كه بر آنها تكيه زنند فولادوند: و براى خانه هايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند قمشهای: و نیز بر منزلهاشان (از بزرگی و وسعت) درهای بسیار و تختهای زرنگار که بر آن تکیه زنند قرار میدادیم. مکارم شیرازی: و براي خانه هاي آنها درها و تختهائي (زيبا و نقره گون) قرار ميداديم كه بر آن تكيه كنند.
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: و [برای خانه ها و زندگی آنان] زر و زیور [قرار می دادیم]، ولی همه این ها جز کالای اندک زندگی دنیا نیست، و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزکاران است؛
خرمشاهی: و زر و زيورهايى، و همه اينها كالاى زندگانى دنياست، و آخرت در نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است فولادوند: و زر و زيورهاى [ديگر نيز] و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است قمشهای: و عماراتشان به زر و زیور میآراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست. مکارم شیرازی: و انواع وسائل تجملي، ولي تمام اينها متاع زندگي دنياست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است.
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
﴿۳۶﴾
انصاریان: و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.
خرمشاهی: و هر كس از ياد خداى رحمان دل بگرداند، براى او شيطانى بگماريم كه او همنشين اوست فولادوند: و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مى گماريم تا براى وى دمسازى باشد قمشهای: و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد. مکارم شیرازی: هر كس از ياد خدا رويگردان شود شيطاني را به سراغ او ميفرستيم و همواره قرين او باشد.
وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و بی تردید شیطان ها چنین کسانی را از راه خدا باز می دارند، در حالی که [با این گمراهی سخت] گمان می کنند راه یافتگان واقعی آنانند؛
خرمشاهی: و آنان ايشان را از راه [راست] باز دارند، و گمان برند كه خود رهيافتهاند فولادوند: و مسلما آنها ايشان را از راه باز مى دارند و [آنها] مى پندارند كه راه يافتگانند قمشهای: و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافتهاند. مکارم شیرازی: و آنها (شياطين) اين گروه را از راه خدا باز ميدارند، در حالي كه گمان ميكنند هدايت يافتگان حقيقي آنها هستند.
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ
﴿۳۸﴾
انصاریان: تا زمانی که [در قیامت] نزد ما آیند [به شیطانش] گوید: ای کاش میان من و تو فاصله و دوری مشرق و مغرب بود، پس بد همنشینی بودی!
خرمشاهی: تا آنكه به نزد ما آيد [و به آن شيطان] گويد كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد همنشينى است فولادوند: تا آنگاه كه او [با دمسازش] به حضور ما آيد [خطاب به شيطان] گويد اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد دمسازى هستى قمشهای: (و چنین کس سرگرم دنیا شود) تا وقتی که به سوی ما باز آید آن گاه با نهایت حسرت گوید: ای کاش میان من و تو (ای شیطان) فاصلهای به دوری مشرق و مغرب بود که تو بسیار همنشین و یار بد اندیشی بر من بودی. مکارم شیرازی: تا زماني كه نزد ما حاضر شود ميگويد: ايكاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشيني هستي تو!
وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: و [به آنان گویند: امروز این گفتگو و آرزوی دوری از شیطان] هرگز به شما سودی نمی دهد؛ زیرا [در دنیا] ستم ورزیدید [و] اکنون همه با هم در عذاب مشترک خواهید بود؛
خرمشاهی: و هرگز چون ستم [/شرك]ورزيدهايد، اين روز [اين امر] سودتان ندهد كه در عذاب مشتركيد فولادوند: و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى بخشد چون ستم كرديد در حقيقت شما در عذاب مشترك خواهيد بود قمشهای: و (ای ستمکاران، پشیمانی) هرگز در آن روز به حال شما سودی ندارد، زیرا در دنیا ظلم کردید، که امروز با شیاطین البته در عذاب دوزخ شریک هستید. مکارم شیرازی: هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودي ندارد، چرا كه ظلم كرديد، و همه در عذاب مشتركيد.
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۴۰﴾
انصاریان: پس آیا تو می توانی [دعوتت را] به کران بشنوانی، یا کوران و کسانی را که در گمراهی آشکارند هدایت کنی؟!
خرمشاهی: آيا تو به ناشنوايان [پيام خود را] مىشنوانى، يا نابينايان و كسى را كه در گمراهى آشكار است، هدايت مىكنى؟ فولادوند: پس آيا تو مى توانى كران را شنوا كنى يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى قمشهای: آیا تو این کران را سخنی توانی آموخت یا این کوران (باطن) و آن را که دانسته به گمراهی میرود هدایت توانی کرد؟ مکارم شیرازی: آيا تو ميتواني سخن خود را به گوش كران برساني يا كوران و كساني را كه در ضلال مبين هستند هدايت كني. |
||