ParsQuran
سوره 43: الزخرف - جزء 25

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حم ﴿۱﴾
انصاریان: حم
خرمشاهی: حم [حا ميم‏]
فولادوند: حاء ميم
قمشه‌ای: حم (رسول و جانشینانش بر اسرار این حرف آگاهند. یا اشاره به دو اسم حمید و مجید خداست)
مکارم شیرازی: حم.
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾
انصاریان: سوگند به [این] کتاب روشنگر
خرمشاهی: سوگند به كتاب روشنگر
فولادوند: سوگند به كتاب روشنگر
قمشه‌ای: قسم به این کتاب روشن بیان.
مکارم شیرازی: سوگند به اين كتابي كه حقايقش آشكار است.
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: که ما آن را [به زبان] عربی [فصیح و گویا] قرار دادیم تا [در آن] تعقّل کنند؛
خرمشاهی: ما آن را به هيئت قرآنى عربى پديد آورده‏ايم، باشد كه تعقل كنيد
فولادوند: ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد
قمشه‌ای: که ما آن را قرآنی به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا مگر شما (بندگان در فهم آن) عقل و فکرت کار بندید.
مکارم شیرازی: كه ما آن را قرآني فصيح و عربي قرار داديم تا شما آن را درك كنيد.
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾
انصاریان: و همانا که آن در امِّ الکتاب [که لوح محفوظ است] نزد ما بلند مرتبه و حکیم است.
خرمشاهی: و آن بلندمرتبه و حكمت‏آميز است و در ام‏الكتاب در نزد ماست‏
فولادوند: و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است
قمشه‌ای: و همانا این کتاب نزد ما در لوح محفوظ که اصل مخزن کتب آسمانی است بسی بلند پایه و محکم اساس است.
مکارم شیرازی: و آن در كتاب اصلي (لوح محفوظ) نزد ما است كه بلند پايه و حكمت آموز است.
أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ ﴿۵﴾
انصاریان: آیا برای اینکه شما قومی اسراف کارید، قرآن را از شما دور کنیم و بازگردانیم؟! [نه این کار را نمی کنیم تا بندگانمان از هدایت محروم نشوند.]
خرمشاهی: آيا به خاطر آنكه شما قومى گزافكار هستيد، پند [قرآن‏] را از شما باز داريم؟
فولادوند: آيا به [صرف] اينكه شما قومى منحرفيد [بايد] قرآن را از شما باز داريم
قمشه‌ای: آیا ما از متذکر ساختن شما (به قرآن) چون (به انکار آن) بر خویش ستم می‌کنید صرف نظر کنیم؟
مکارم شیرازی: آيا اين ذكر(قرآن) را از شما بازگيريم به خاطر اينكه قومي اسرافكاريد؟
وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ﴿۶﴾
انصاریان: و چه بسیار پیامبرانی که در میان پیشینیان [که مردمی اسراف کار بودند] فرستادیم [و به سبب اسرافشان از فرستادن پیامبر دریغ نکردیم؛]
خرمشاهی: و چه بسيار پيامبر در ميان پيشينيان فرستاده‏ايم‏
فولادوند: و چه بسا پيامبرانى كه در [ميان] گذشتگان روانه كرديم
قمشه‌ای: و چقدر پیمبرانی در اقوام پیشین (برای هدایت خلق) فرستادیم.
مکارم شیرازی: چه بسيار از پيامبران را كه (براي هدايت) در اقوام پيشين فرستاديم.
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۷﴾
انصاریان: ولی هیچ پیامبری به سوی آنان نیامد مگر اینکه او را همواره مسخره می کردند.
خرمشاهی: و هيچ پيامبرى به نزد آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند كردند
فولادوند: و هيچ پيامبرى به سوى ايشان نيامد مگر اينكه او را به ريشخند مى‏ گرفتند
قمشه‌ای: و بر مردم هیچ رسولی نمی‌آمد جز آنکه او را به مسخره (و انکار) می‌گرفتند.
مکارم شیرازی: ولي هيچ پيامبري به سراغشان نمي‏آمد مگر اينكه او را استهزا مي‏كردند.
فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾
انصاریان: پس ما نیرومندتر از این اسراف کاران [زمان تو] را هلاک کردیم و سرگذشت پیشینیان [هلاک شده، در سوره های دیگر قرآن] گذشت.
خرمشاهی: آنگاه دست درازتر از آنان را نابود كرديم، و سرنوشت پيشينيان تكرار شد
فولادوند: و نيرومندتر از آنان را به هلاكت رسانيديم و سنت پيشينيان تكرار شد
قمشه‌ای: ما هم قوی‌ترین سرکشانشان را هلاک کردیم و شرح حال پیشینیان (برای عبرت مردم) گذشت.
مکارم شیرازی: ما كساني را كه نيرومندتر از اينها بودند هلاك كرديم، و داستان پيشينيان قبلا گذشت.
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۹﴾
انصاریان: و اگر از آنان بپرسی آسمان ها و زمین را چه کسی آفریده است؟ قطعاً خواهند گفت: آنها را همان توانای شکست ناپذیر و دانا آفرید.
خرمشاهی: و اگر از آنان پرسى كه آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است، بى‏شك گويند خداوند پيروزمند دانا آنها را آفريده است‏
فولادوند: و اگر از آنان بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده قطعا خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفريده است
قمشه‌ای: و اگر از این کافران بپرسی که آسمانها و زمین را که آفریده؟ البته جواب دهند خدای مقتدر دانا آفریده است.
مکارم شیرازی: هرگاه از آنها سؤ ال كني چه كسي آسمانها و زمين را آفريده ؟ مسلما مي‏گويند: خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: همان که این زمین را محل آرامش شما قرار داد و برای شما در آن، راه ها پدید آورد تا [به اهداف و مقاصدتان] راه یابید.
خرمشاهی: همان كسى كه زمين را آسايشگاه شما ساخت و در آن راههايى پديد آورد باشد كه راه يابيد
فولادوند: همان كسى كه اين زمين را براى شما گهواره‏ اى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد باشد كه راه يابيد
قمشه‌ای: همان خدایی که زمین را مهد آسایش شما بندگان قرار داد و در آن راهها بر (تحصیل امر معاش و معاد) شما پدید آورد تا مگر هدایت یابید.
مکارم شیرازی: همان كسي كه زمين را گاهواره و محل آرامش شما قرار داد و براي شما در آن راههائي آفريد تا هدايت شويد (و به مقصد رسيد).
وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: و آنکه از آسمان آبی به اندازه نازل کرد، پس به وسیله آن سرزمینی مرده را زنده کردیم، [و] همین گونه [درقیامت از گورها] بیرون آورده می شوید؛
خرمشاهی: و همان كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاد، آنگاه بدان سرزمينى پژمرده را زنده ساختيم، [شما هم‏] بدين‏سان [از گورها] بيرون آورده شويد
فولادوند: و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن سرزمينى مرده را زنده گردانيديم همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى ‏شويد
قمشه‌ای: و آن خدایی که از (باران) آسمان آبی به قدر و اندازه نازل کرد و به آن صحرا و دیار مرده خشک را زنده گردانیدیم. همین گونه شما هم (از قبرها) بیرون آورده می‌شوید.
مکارم شیرازی: و آن كسي كه از آسمان آبي فرستاد به مقدار معين، و به وسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم، و همينگونه در قيامت زنده مي‏شويد!
وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و آنکه همه جفت ها را آفرید، و برای شما از کشتی ها و چهارپایان و آنچه که سوارش می شوید پدید آورد،
خرمشاهی: و همان كسى كه همه گونه‏ها را آفريد و براى شما از كشتيها و چارپايان مركوب ساخت‏
فولادوند: و همان كسى كه جفتها را يكسره آفريد و براى شما از كشتيها و دامها [وسيله‏ اى كه] سوار شويد قرار داد
قمشه‌ای: و آن خدایی که همه موجودات عالم را جفت آفرید و برای سواری شما بندگان کشتیها و چهار پایان را (در آب و خاک) مقرر فرمود.
مکارم شیرازی: و همان كسي كه همه زوجها را آفريد، و براي شما از كشتيها و چهارپايان مركبهائي قرار داد كه بر آن سوار شويد.
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: تا بر پشت آنها قرار گیرید، سپس هنگامی که بر آنها سوار می شوید نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه [از هر عیب و نقصی] است کسی که این [وسایل سواری] را برای ما مسخّر و رام کرد، در حالی که ما را قدرت مسخّر کردن آنها نبود؛
خرمشاهی: كه بر پشت آن برآييد و سپس نعمت پروردگارتان را آنگاه كه بر آن بر آمديد، ياد كنيد و بگوييد پاكا كسى كه اين را رام ما ساخت و ما بر آن توانا نبوديم‏
فولادوند: تا بر پشت آن[ها] قرار گيريد پس چون بر آن[ها] برنشستيد نعمت پروردگار خود را ياد كنيد و بگوييد پاك است كسى كه اين را براى ما رام كرد و[گرنه] ما را ياراى [رام‏ساختن] آنها نبود
قمشه‌ای: تا چون با کمال تسلط بر پشت آنها نشستید متذکر نعمت خدایتان شوید و گویید: پاک و منزّه خدایی که این (انواع کشتی و چهار پایان قوی) را مسخر ما گردانید و گرنه ما هرگز قادر بر آن نبودیم.
مکارم شیرازی: تا بر پشت آنها به خوبي قرار گيريد، سپس نعمت پروردگارتان را هنگامي كه بر آنها سوار شديد متذكر شويد، و بگوئيد پاك و منزه است كسي كه اين را مسخر ما ساخت و گرنه ما توانائي آن را نداشتيم.
وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: و یقیناً ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم؛
خرمشاهی: و ما به [درگاه‏] پروردگارمان روى مى‏آوريم‏
فولادوند: و به راستى كه ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت
قمشه‌ای: و بازگشت ما البته به سوی خدای ما خواهد بود.
مکارم شیرازی: و ما به سوي پروردگارمان باز مي‏گرديم.
وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و [مشرکان سبک مغز] برای خدا از میان بندگانش قطعه ای و جزیی [به عنوان فرزند که از او جدا شده] قرار دادند؛ قطعاً انسان کفران کننده آشکاری است.
خرمشاهی: و براى او از بندگانش فرزندى قائل شدند، بى‏گمان انسان، ناسپاسى آشكار است‏
فولادوند: و براى او بعضى از بندگان [خدا] را جزئى [چون فرزند و شريك] قرار دادندبه راستى كه انسان بس ناسپاس آشكار است
قمشه‌ای: و مشرکان برای خدا چیزی را (مانند فرشته) که بنده و مخلوق اوست جزء (وجود و فرزند واقعی او) قرار دادند (زهی جهل و کفر و سفاهت) که انسان بسیار ناسپاس و کفرش آشکار است.
مکارم شیرازی: آنها براي خداوند از ميان بندگانش جزئي قرار دادند (و ملائكه را دختران خدا خواندند) انسان كفران كننده آشكاري است!
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: آیا از آنچه خدا می آفریند، دخترانی برای خود برگرفته و شما را به داشتن پسران برگزیده است؟
خرمشاهی: آيا از آنچه آفريده است براى خود دختران را برگزيده است و شما را به داشتن پسران، برگزيده است؟
فولادوند: آيا از آنچه مى ‏آفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است
قمشه‌ای: (ای مشرکان) آیا خدا از مخلوقات خود بر خویش دختران را برگزید و شما را به پسران امتیاز داد؟
مکارم شیرازی: آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براي خود انتخاب كرده، و پسران را براي شما؟!
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۱۷﴾
انصاریان: و [در صورتی که] چون یکی از آنان را به [ولادت] دختری که شبیه و هم جنس خدا قرار داده مژده دهند در حالی که [دلش] پر از اندوه و خشم است، صورتش سیاه می شود! [چون علاوه بر اینکه دخترداری را دوست ندارد از آن ننگ دارد، اما همین دختر را به عنوان هم جنس و فرزند خدا قلمداد می کند!!]
خرمشاهی: و چون هر يك از آنان را به آنچه براى خداوند مثل مى‏زند [دختر]، خبر دهند، چهره‏اش سياه شود و اندوه خود را فرو خورد
فولادوند: و چون يكى از آنان را به آنچه به [خداى] رحمان نسبت مى‏ دهد خبر دهند چهره او سياه مى‏ گردد در حالى كه خشم و تاسف خود را فرو مى ‏خورد
قمشه‌ای: و حال آنکه هر کدام از مشرکان را به دختری که به خدا نسبت دادند مژده دهند (ننگ دارد و) رویش (از غم) سیاه می‌شود در حالی که پر از خشم و اندوه است.
مکارم شیرازی: در حالي كه هر گاه يكي از آنها را به همان چيزي كه براي خداوند رحمن شبيه قرار داده (به تولد دختر) بشارت دهند صورتش از فرط ناراحتي سياه مي‏شود، و مملو از خشم مي‏گردد!
أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿۱۸﴾
انصاریان: آیا کسی را [شریک خدا قرار داده اند] که در زر و زیور پرورش یافته است و [هنگام] مجادله و بحث بیانش روشن نیست؟
خرمشاهی: آيا كسى كه در زر و زيور پرورش يافته است [دختر] كه در جدل هم ناتوان است [شايسته نسبت دادن به خداوند است؟]
فولادوند: آيا كسى [را شريك خدا مى كنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام] مجادله بيانش غير روشن است
قمشه‌ای: آیا کسی که به زیب و زیور پرورده می‌شود (یعنی دختران) و در خصومت (از حفظ حقوق خود) عاجز است (چنین کس لایق فرزندی خداست).
مکارم شیرازی: آيا كسي را كه در لابلاي زينتها پرورش مي‏يابد و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيست (فرزند خدا مي‏خوانيد)؟!
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و فرشتگان را که بندگان [خدای] رحمان اند، به پندار خود جنس ماده قرارداده اند، آیا زمان آفرینش آنان حضور داشتند [که بر ماده بودنشان گواهی می دهند؟] به زودی گواهی آنان [در نامه اعمالشان] نوشته می شود و [درباره آن] مورد بازپرسی قرار خواهند گرفت.
خرمشاهی: و مدعى شدند كه فرشتگان كه خود بندگان خداوند رحمان‏اند، مادينه‏اند، آيا آفرينش آنان را شاهد بوده‏اند؟ كه [در اين صورت‏] زودا كه شهادت ايشان نوشته شود، و بازخواست شوند
فولادوند: و فرشتگانى را كه خود بندگان رحمانند مادينه [و دختران او] پنداشتند آيا در خلقت آنان حضور داشتند گواهى ايشان به زودى نوشته مى ‏شود و [از آن] پرسيده خواهند شد
قمشه‌ای: و فرشتگان را که مخلوق و بندگان خدا هستند دختر می‌خوانند. آیا در وقت خلقت آنها حاضر بودند؟ (و دیدند که آنها دخترند؟ اگر آنها بر این گواهی دهند) البته شهادت (کذب) شان (در نامه عملشان) نوشته شده و بر آن سخت مؤاخذه می‌شوند.
مکارم شیرازی: آنها فرشتگان را كه بندگان خدايند مؤ نث پنداشتند، آيا به هنگام آفرينش آنها شاهد و حاضر بودند؟ اين گواهي آنها نوشته مي‏شود و از آن بازخواست خواهند شد!
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و گفتند: اگر خدا می خواست ما آنان را نمی پرستیدیم. ادعایشان متکی بر هیچ [دلیل] و دانشی نیست [و مایه ای جز جهل و نادانی ندارد]، فقط حدس می زنند و دروغ می بافند؛
خرمشاهی: و گويند اگر خداوند رحمان مى‏خواست ما آنان [فرشتگان‏] را نمى‏پرستيديم، آنان را به اين امر، علمى نيست، ايشان جز دروغ نمى‏بافند
فولادوند: و مى‏ گويند اگر [خداى] رحمان مى‏ خواست آنها را نمى ‏پرستيديم آنان به اين [دعوى] دانشى ندارند [و] جز حدس نمى‏ زنند
قمشه‌ای: و مشرکان گویند: اگر خدا می‌خواست ما آنها (فرشتگان و بتان) را نمی‌پرستیدیم. گفتار آنها نه از روی علم و دانش است بلکه به وهم و پندار باطل خویش می‌گویند.
مکارم شیرازی: آنان گفتند اگر خدا مي‏خواست ما آنها را پرستش ‍ نمي‏كرديم، ولي به اين امر يقين ندارند، و جز دروغ چيزي نمي‏گويند.
أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: یا مگر ما پیش از قرآن کتابی به آنان داده ایم که [برای اثبات ادعایشان] به آن تمسک می جویند؟
خرمشاهی: يا شايد به آنان كتابى پيش از آن داده‏ايم كه ايشان به آن متمسك‏اند؟
فولادوند: آيا به آنان پيش از آن [قرآن] كتابى داده‏ ايم كه بدان تمسك مى ‏جويند
قمشه‌ای: یا مگر بر آنها از این پیش کتابی فرستادیم که (در این سخن جبر و عقیده باطل) به آن کتاب استدلال می‌کنند؟
مکارم شیرازی: يا اينكه ما كتابي پيش از اين به آنها داده‏ ايم و آنها به آن تمسك ميجويند؟
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: [نه] بلکه [هیچ دلیلی بر حقّانیّت بت پرستی و شرک خود ندارند، بلکه دلگرمی آنان به آیینشان این است که] گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و مسلماً ما هم با پیروی از آثارشان ره یافته ایم.
خرمشاهی: بلكه گويند ما پدرانمان را بر شيوه‏اى يافته‏ايم، و با پيروى از آنان رهيافته‏ايم‏
فولادوند: [نه] بلكه گفتند ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى گيرى از آنان راه يافتگانيم
قمشه‌ای: بلکه گفتند: ما پدران خود را به عقاید و آیینی یافتیم و البته ما هم که در پی آنها رویم بر هدایت هستیم.
مکارم شیرازی: بلكه آنها مي‏گويند ما نياكان خود را بر مذهبي يافتيم و ما نيز به آثار آنها هدايت شده‏ ايم.
وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: [پیروی کورکورانه و جاهلانه مخصوص اینان نیست] و به همین گونه پیش از تو در هیچ شهری بیم دهنده ای نفرستادیم، مگر آنکه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا می کنیم.
خرمشاهی: و بدين‏سان پيش از تو در هيچ آبادى، هشداردهنده‏اى نفرستاديم مگر آنكه ناز پروردگانش گفتند ما پدرانمان را بر شيوه‏اى يافته‏ايم، و ما در پى آنان دنباله روانيم‏
فولادوند: و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهنده‏ اى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافته‏ ايم و ما از پى ايشان راهسپريم
قمشه‌ای: و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آنکه اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.
مکارم شیرازی: همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبري انذاركننده نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبي يافتيم و به آثار آنها اقتدا مي‏كنيم.
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: [بیم دهنده] گفت: آیا هر چند من آیینی هدایت کننده تر از آیینی که پدرانتان را بر آن یافته اید، برایتان بیاورم؟ گفتند: ما به آیینی که به آن فرستاده شده اید، کافریم!
خرمشاهی: بگو حتى اگر براى شما راهنماتر از آنچه پدرانتان را پيرو آن يافتيد، بياورم؟ گفتند ما رسالت شما را منكريم‏
فولادوند: گفت هر چند هدايت كننده‏ تر از آنچه پدران خود را بر آن يافته‏ ايد براى شما بياورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شده‏ ايد كافريم
قمشه‌ای: آن رسول ما به آنان گفت: اگر چه من به آیینی بهتر از دین (باطل) پدرانتان شما را هدایت کنم (باز هم پدران را تقلید می‌کنید)؟ آنها پاسخ دادند (به هر تقدیر) ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستاده‌اند کافریم.
مکارم شیرازی: (پيامبرشان) گفت: آيا اگر من آئيني هدايت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد آورده باشم (باز هم انكار مي‏كنيد؟!) گفتند (آري) ما به آنچه شما به آن مبعوث شده‏ ايد كافريم!
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۵﴾
انصاریان: در نتیجه از آنان انتقام گرفتیم. پس با تأمل بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود.
خرمشاهی: آنگاه از ايشان داد ستانديم، پس بنگر كه سرانجام دروغ انگاران چه بوده است‏
فولادوند: پس از آنان انتقام گرفتيم پس بنگر فرجام تكذيب ‏كنندگان چگونه بوده است
قمشه‌ای: ما هم از آن مردم (پر غرور و عناد) انتقام کشیدیم، بنگر تا عاقبت حال کافران مکذّب به کجا کشید؟
مکارم شیرازی: لذا ما از آنها انتقام گرفتيم بنگر پايان كار تكذيب كنندگان چگونه بود.
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من بی تردید از آنچه می پرستید، بیزارم.
خرمشاهی: و چنين بود كه ابراهيم به پدرش و قومش گفت همانا من از آنچه مى‏پرستيد برى و بركنارم‏
فولادوند: و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت من واقعا از آنچه مى ‏پرستيد بيزارم
قمشه‌ای: (یاد آر) وقتی که ابراهیم با پدر (یعنی عموی خود) و قومش گفت: من از معبودان شما سخت بیزارم.
مکارم شیرازی: به خاطر بياور هنگامي را كه ابراهيم به پدرش (عمويش ‍ آذر) و قومش گفت من از آنچه شما مي‏پرستيد بيزارم!
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: مگر کسی که مرا آفریده، که یقیناً او مرا هدایت می کند،
خرمشاهی: مگر از كسى كه مرا آفريده است و همو مرا هدايت فرمايد
فولادوند: مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد
قمشه‌ای: و جز آن خدایی که مرا آفریده و البته مرا هدایت خواهد کرد نمی‌پرستم.
مکارم شیرازی: مگر آن خدائي كه مرا آفريده كه او هدايتم خواهد كرد.
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: و توحید و یکتاپرستی را در نسل های بعد از خود حقیقتی پایدار قرار داد، باشد که آنان [به سوی توحید] بازگردند؛
خرمشاهی: و آن [انديشه توحيد] را سخنى ماندگار در ميان احفاد او قرار داد، باشد كه به راه آيند
فولادوند: و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند
قمشه‌ای: و خدا این خدا پرستی را در همه ذرّیّت او تا قیامت کلمه باقی گردانید، باشد که (همه فرزندانش به خدای یکتا) رجوع کنند.
مکارم شیرازی: او كلمه توحيد را كلمه باقيه در اعقاب خود قرار داد تا به سوي خدا بازگردند.
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾
انصاریان: [نه اینکه بازنگشتند و من هم از آنان انتقام نگرفتم] بلکه اینان [که در مکه آلوده به بت پرستی هستند] و پدرانشان را [از انواع نعمت ها] برخوردار کردم تا آنکه حق و فرستاده ای روشنگر [چون قرآن و محمّد] به سویشان آمد؛
خرمشاهی: آرى اينان و پدرانشان را بهره‏مند ساخته‏ام تا آنكه [دين‏] حق و پيامبرى آشكار به نزد آنان آمد
فولادوند: بلكه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستاده‏ اى آشكار به سويشان آمد
قمشه‌ای: (و من تعجیل در عقوبت کافران نکردم) بلکه آنان و پدرانشان را (مهلت داده و از عمر) بهره‌مند کردم تا آنکه دین حق و رسول مبین بر آنها آمد.
مکارم شیرازی: ولي ما اين گروه و پدران آنها را از مواهب دنيا بهره مند ساختيم تا حق و فرستاده آشكار الهي به سراغشان آمد.
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و هنگامی که حق به سویشان آمد، گفتند: این جادوست و ما به آن کافریم،
خرمشاهی: و چون [دين‏] حق به نزد آنان آمد، گفتند اين جادوست و ما منكر آنيم‏
فولادوند: و چون حقيقت به سويشان آمد گفتند اين افسونى است و ما منكر آنيم
قمشه‌ای: و چون حق به سوی آنها آمد گفتند: این (قرآن) سحر است و ما به (وحی بودن) آن ایمان نداریم.
مکارم شیرازی: اما هنگامي كه حق به سراغشان آمد گفتند اين سحر است و ما نسبت به آن كافريم!
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾
انصاریان: و گفتند: این قرآن چرا بر مردمی بزرگ از میان یکی از این دو شهر [مکه و طایف] نازل نشد؟!
خرمشاهی: و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر [مكه و طائف‏] فرود نيامده است‏
فولادوند: و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است
قمشه‌ای: و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟
مکارم شیرازی: و گفتند چرا اين قرآن بر مرد بزرگي (مرد ثروتمندي) از اين دو شهر (مكه و طائف) نازل نشده است؟!
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: آیا آنان هستند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ ما در زندگی دنیا معیشت آنان را میانشان تقسیم کرده ایم، و برخی را از جهت درجات [فکری و مادی] بر برخی برتری داده ایم تا برخی از آنان برخی دیگر را [در امر معیشت و سایر امور] به خدمت گیرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع می کنند، بهتر است.
خرمشاهی: آيا ايشان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند [نه بلكه‏] ما زيستمايه‏شان را در زندگانى دنيا در ميان آنان تقسيم مى‏كنيم، و بعضى از ايشان را بر بعضى ديگر به درجاتى برتر داشتيم تا بعضى از آنان بعضى ديگر را به بيگارى بگيرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد مى‏آورند
فولادوند: آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‏ ايم و برخى از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضى [ديگر] قرار داده‏ ايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‏ اندوزند بهتر است
قمشه‌ای: آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟ در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری داده‌ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع می‌کنند بسی بهتر است.
مکارم شیرازی: آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم مي‏كنند؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميان آنان تقسيم كرديم و بعضي را بر بعضي برتري داديم تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند، و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوري مي‏كنند بهتر است.
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: و اگر [بهره مندی کفار از انواع نعمت های مادی و تهیدستی مؤمنان، سبب] این نبود که همه مردم [به خاطر ضعف ایمان و ناآگاه بودن به حقایق] بر محور کفر امتی واحد شوند، ما برای خانه های کافران به [خدای] رحمان سقف هایی از نقره قرار می دادیم و نردبان هایی که با آن بر بالای خانه ها برآیند.
خرمشاهی: و اگر اين نبود كه [نمى‏خواستيم‏] مردم امت يگانه‏اى [در كفر] شوند، براى خانه‏هاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مى‏ورزيدند، سقفهايى سيمين پديد مى‏آورديم، و نيز نردبانهايى [از سيم‏] كه بر آنها بالا روند
فولادوند: و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند قطعا براى خانه ‏هاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مى ‏ورزيدند سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى‏ داديم
قمشه‌ای: و اگر نه این بود که مردم همه یک نوع و یک امّتند ما (از پستی و بی‌قدری دنیا) برای آنان که کافر به خدا می‌شوند سقف خانه‌هاشان را از نقره خام قرار می‌دادیم و (چندین طبقه که) نردبامهایی (نصب کرده) که بر سقف بالا روند.
مکارم شیرازی: اگر تمكن كفار از مواهب مادي سبب نمي‏شد كه همه مردم امت واحد گمراهي شوند ما براي كساني كه كافر مي‏شدند خانه‏ هائي قرار مي‏داديم با سقفهائي از نقره و نردبانهائي كه از آن بالا روند!
وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: و برای خانه هایشان [نیز] درها و تخت هایی [از نقره می ساختیم] که بر آن تکیه زنند،
خرمشاهی: و نيز براى خانه‏هايشان درهايى [از سيم‏] و تختهايى [قرار مى‏داديم‏] كه بر آنها تكيه زنند
فولادوند: و براى خانه ‏هايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند
قمشه‌ای: و نیز بر منزلهاشان (از بزرگی و وسعت) درهای بسیار و تختهای زرنگار که بر آن تکیه زنند قرار می‌دادیم.
مکارم شیرازی: و براي خانه‏ هاي آنها درها و تختهائي (زيبا و نقره گون) قرار مي‏داديم كه بر آن تكيه كنند.
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: و [برای خانه ها و زندگی آنان] زر و زیور [قرار می دادیم]، ولی همه این ها جز کالای اندک زندگی دنیا نیست، و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزکاران است؛
خرمشاهی: و زر و زيورهايى، و همه اينها كالاى زندگانى دنياست، و آخرت در نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است‏
فولادوند: و زر و زيورهاى [ديگر نيز] و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است
قمشه‌ای: و عماراتشان به زر و زیور می‌آراستیم، و اینها همه متاع (پست فانی مردم) دنیاست و (نعمتهای ابدی) آخرت نزد خدای تو مخصوص اهل تقواست.
مکارم شیرازی: و انواع وسائل تجملي، ولي تمام اينها متاع زندگي دنياست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است.
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و هر کس خود را از یاد [خدای] رحمان به کوردلی و حجاب باطن بزند، شیطانی بر او می گماریم که آن شیطان ملازم و دمسازش باشد.
خرمشاهی: و هر كس از ياد خداى رحمان دل بگرداند، براى او شيطانى بگماريم كه او همنشين اوست‏
فولادوند: و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مى‏ گماريم تا براى وى دمسازى باشد
قمشه‌ای: و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.
مکارم شیرازی: هر كس از ياد خدا رويگردان شود شيطاني را به سراغ او مي‏فرستيم و همواره قرين او باشد.
وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: و بی تردید شیطان ها چنین کسانی را از راه خدا باز می دارند، در حالی که [با این گمراهی سخت] گمان می کنند راه یافتگان واقعی آنانند؛
خرمشاهی: و آنان ايشان را از راه [راست‏] باز دارند، و گمان برند كه خود رهيافته‏اند
فولادوند: و مسلما آنها ايشان را از راه باز مى دارند و [آنها] مى ‏پندارند كه راه يافتگانند
قمشه‌ای: و آن شیاطین همیشه آن مردم از خدا غافل را از راه خدا باز دارند (و به ضلالت در افکنند) و پندارند که هدایت یافته‌اند.
مکارم شیرازی: و آنها (شياطين) اين گروه را از راه خدا باز مي‏دارند، در حالي كه گمان مي‏كنند هدايت يافتگان حقيقي آنها هستند.
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿۳۸﴾
انصاریان: تا زمانی که [در قیامت] نزد ما آیند [به شیطانش] گوید: ای کاش میان من و تو فاصله و دوری مشرق و مغرب بود، پس بد همنشینی بودی!
خرمشاهی: تا آنكه به نزد ما آيد [و به آن شيطان‏] گويد كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد همنشينى است‏
فولادوند: تا آنگاه كه او [با دمسازش] به حضور ما آيد [خطاب به شيطان] گويد اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد دمسازى هستى
قمشه‌ای: (و چنین کس سرگرم دنیا شود) تا وقتی که به سوی ما باز آید آن گاه با نهایت حسرت گوید: ای کاش میان من و تو (ای شیطان) فاصله‌ای به دوری مشرق و مغرب بود که تو بسیار همنشین و یار بد اندیشی بر من بودی.
مکارم شیرازی: تا زماني كه نزد ما حاضر شود مي‏گويد: ايكاش ميان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بد همنشيني هستي تو!
وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: و [به آنان گویند: امروز این گفتگو و آرزوی دوری از شیطان] هرگز به شما سودی نمی دهد؛ زیرا [در دنیا] ستم ورزیدید [و] اکنون همه با هم در عذاب مشترک خواهید بود؛
خرمشاهی: و هرگز چون ستم [/شرك‏]ورزيده‏ايد، اين روز [اين امر] سودتان ندهد كه در عذاب مشتركيد
فولادوند: و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى ‏بخشد چون ستم كرديد در حقيقت‏ شما در عذاب مشترك خواهيد بود
قمشه‌ای: و (ای ستمکاران، پشیمانی) هرگز در آن روز به حال شما سودی ندارد، زیرا در دنیا ظلم کردید، که امروز با شیاطین البته در عذاب دوزخ شریک هستید.
مکارم شیرازی: هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودي ندارد، چرا كه ظلم كرديد، و همه در عذاب مشتركيد.
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۰﴾
انصاریان: پس آیا تو می توانی [دعوتت را] به کران بشنوانی، یا کوران و کسانی را که در گمراهی آشکارند هدایت کنی؟!
خرمشاهی: آيا تو به ناشنوايان [پيام خود را] مى‏شنوانى، يا نابينايان و كسى را كه در گمراهى آشكار است، هدايت مى‏كنى؟
فولادوند: پس آيا تو مى‏ توانى كران را شنوا كنى يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى
قمشه‌ای: آیا تو این کران را سخنی توانی آموخت یا این کوران (باطن) و آن را که دانسته به گمراهی می‌رود هدایت توانی کرد؟
مکارم شیرازی: آيا تو مي‏تواني سخن خود را به گوش كران برساني يا كوران و كساني را كه در ضلال مبين هستند هدايت كني.
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: پس اگر تو را از دنیا ببریم، یقیناً از اینان انتقام خواهیم گرفت،
خرمشاهی: پس اگر تو را [از دنيا] ببريم، در آن صورت از ايشان داد مى‏ستانيم‏
فولادوند: پس اگر ما تو را [از دنيا] ببريم قطعا از آنان انتقام مى ‏كشيم
قمشه‌ای: پس اگر ما تو را به جوار خود بریم بعد از تو سخت از آنها انتقام می‌کشیم.
مکارم شیرازی: هر گاه تو را از ميان آنها ببريم حتما آنها را مجازات خواهيم كرد.
أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: یا [اگر از دنیا نبریم] آنچه را از عذاب به آنان وعده کرده ایم به تو نشان خواهیم داد [در هر صورت ما آنان را عذاب می کنیم]، و بی تردید بر آنان چیره و مسلطیم؛
خرمشاهی: يا اگر به تو آنچه [از عذاب‏] به ايشان وعده داده‏ايم نشان دهيم، در هر صورت، بر ايشان تواناييم‏
فولادوند: يا [اگر] آنچه را به آنان وعده داده‏ ايم به تو نشان دهيم حتما ما بر آنان قدرت داريم
قمشه‌ای: یا عذابی را که به آنها وعده دادیم به تو می‌نمایانیم (و به شمشیر تو از آنها انتقام می‌کشیم) که ما همه گونه بر (هلاک) آنها قادریم.
مکارم شیرازی: يا اگر زنده بماني و آنچه را از عذاب آنان وعده داده‏ ايم به تو ارائه دهيم باز ما بر آنها مسلطيم.
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۳﴾
انصاریان: پس به آنچه بر تو وحی شده تمسک بجوی، یقیناً تو بر راهی راست قرار داری؛
خرمشاهی: به آنچه بر تو وحى شده است، تمسك كن [و بدان كه‏] تو بر راه راست هستى‏
فولادوند: پس به آنچه به سوى تو وحى شده است چنگ د رز ن كه تو بر راهى راست قرار دارى
قمشه‌ای: پس به قرآنی که تو را وحی می‌شود تمسّک کن که البته تو به راه راست (و طریق حق) هستی.
مکارم شیرازی: آنچه را بر تو وحي شده محكم بگير كه تو بر صراط مستقيم هستي.
وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: و مسلماً [این] قرآن برای تو و قوم تو مایه تذکر [و شرف و عزت] است، و سپس [درباره آن] بازخواست خواهید شد.
خرمشاهی: و آن يادآورى براى تو و قوم توست، و زودا كه باز خواست شويد
فولادوند: و به راستى كه [قرآن] براى تو و براى قوم تو [مايه] تذكرى است و به زودى [در مورد آن] پرسيده خواهيد شد
قمشه‌ای: و قرآن برای تو و (مؤمنان) قومت شرف و نام بلندی است، و البته شما امت را باز می‌پرسند (که با قرآن چه کردید؟).
مکارم شیرازی: و اين مايه يادآوري تو و قوم تو است و به زودي سؤ ال خواهيد شد.
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: و از پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم بپرس که آیا به جای [خدایِ] رحمان معبودانی که پرستش شوند، قرار داده ایم؟!
خرمشاهی: و از [پيروان‏] پيامبران ما، كسانى كه پيش از تو فرستاده‏ايم بپرس، كه آيا به جاى خداوند رحمان، خدايانى را حكم كرده‏ايم كه پرستيده شوند؟
فولادوند: و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ ايم
قمشه‌ای: و از رسولانی که پیش از تو فرستادیم باز پرس (یعنی از سیرت آنها باز جو) که آیا ما جز خدای یکتای مهربان خدایان دیگری را معبود مردم قرار دادیم؟
مکارم شیرازی: از رسولاني كه قبل از تو فرستاديم بپرس، آيا غير از خداوند رحمان معبوداني براي پرستش آنها قرار داديم؟!
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و به راستی ما موسی را با نشانه های خود به سوی فرعون و سران و اشراف قومش فرستادیم، پس گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم؛
خرمشاهی: و به راستى موسى را همراه با پديده‏هاى شگرفمان به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، آنگاه گفت من پيامبر پروردگار جهانيانيم‏
فولادوند: و همانا موسى را با نشانه‏ هاى خويش به سوى فرعون و سران [قوم] او روانه كرديم پس گفت من فرستاده پروردگار جهانيانم
قمشه‌ای: و ما موسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی فرعون و اشراف قومش (به رسالت) فرستادیم، او به آنها گفت: من رسول ربّ العالمینم.
مکارم شیرازی: ما موسي را با آيات خود به سوي فرعون و درباريان او فرستاديم (به آنها) گفت: من فرستاده پروردگار عالميانم.
فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: نهایتاً چون معجزه های ما را برای آنان آورد ناگاه آنان [از روی ریشخند] به آنان می خندیدند.
خرمشاهی: چون پديده‏هاى شگرف ما را براى آنان آورد، آنگاه بود كه به آنها مى‏خنديدند
فولادوند: پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند
قمشه‌ای: چون آیات ما را بر آنها آورد آن را مسخره کرده و بر او خندیدند.
مکارم شیرازی: ولي هنگامي كه او آيات ما را براي آنها آورد از آن مي‏خنديدند.
وَمَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: ما هیچ معجزه ای را به آنان نشان نمی دادیم مگر آنکه از مشابهش بزرگ تر بود، و آنان را به عذاب دنیایی گرفتار کردیم، باشد که بازگردند.
خرمشاهی: و هيچ پديده شگرفى به آنان ننمايانديم مگر آنكه از همانندش بزرگتر بود، و ايشان را با عذاب فرو گرفتيم باشد كه به راه آيند
فولادوند: و [ما] نشانه‏ اى به ايشان نمى ‏نموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه] آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند
قمشه‌ای: و ما هیچ معجز و آیتی به آنان نمی‌نمودیم جز آنکه از آیت دیگر بزرگتر (و در دلالت بر نبوت موسی روشن‌تر) بود (اما همه را تکذیب کردند) و ما هم آنها را به عذاب و بلایا گرفتار کردیم تا مگر (به سوی خدا) باز آیند.
مکارم شیرازی: ما هيچ آيه (و معجزه‏ اي) به آنها نشان نمي‏داديم مگر اينكه از ديگري بزرگتر (و مهمتر) بود، و آنها را با مجازات هشدار داديم شايد بازگردند.
وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: و [وقتی گرفتار شدند] گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را بر پایه عهدی که با تو کرده [که اگر ایمان آوریم عذاب را از ما بردارد] برای ما بخوان، که بی تردید ما هدایت خواهیم یافت.
خرمشاهی: و گفتند اى ساحر [ارجمند] براى ما به درگاه پروردگارت -با عهدى كه با تو دارددعا كن كه ما هم رهيافته‏ايم‏
فولادوند: و گفتند اى فسونگر پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد كرده براى ما بخوان كه ما واقعا به راه درست درآمده‏ ايم
قمشه‌ای: و گفتند: ای ساحر بزرگ، تو از خدای خود چون تعهدی با تو دارد (که دعایت مستجاب کند) بخواه (تا عذاب از ما بردارد) و ما بدین شرط البته هدایت می‌شویم.
مکارم شیرازی: (هنگامي كه گرفتار بلا شدند) گفتند: اي ساحر! پروردگارت را به عهدي كه با تو كرده بخوان (تا ما را از اين درد و رنج برهاند) كه ما هدايت خواهيم يافت.
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: هنگامی که عذاب را از آنان برطرف می کردیم، ناگاه پیمان می شکستند.
خرمشاهی: و چون عذاب را از آنان بر طرف ساختيم، آنگاه بود كه پيمان شكنى كردند
فولادوند: و چون عذاب را از آنها برداشتيم بناگاه آنان پيمان شكستند
قمشه‌ای: پس آن گاه که (به دعای موسی) ما عذاب را از آنها برداشتیم باز آنها نقض عهد کردند.
مکارم شیرازی: اما موقعي كه عذاب را از آنها بر طرف مي‏ساختيم پيمان خود را مي‏شكستند!
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۵۱﴾
انصاریان: و فرعون در میان قومش ندا داد: گفت: ای قوم من! آیا حکومت و پادشاهی مصر ویژه من نیست و این نهرها از زیر [کاخ های] من به فرمان من روان نیستند؟ آیا [عظمت و حشمت من و فقر و تهیدستی موسی را] نمی بینید؟!
خرمشاهی: و فرعون در ميان قومش [چنين‏] آواز در داد كه اى قوم من آيا فرمانروايى مصر از آن من نيست و آيا اين رودها از زير [كوشك‏] من روان نيست، آيا نمى‏نگريد؟
فولادوند: و فرعون در [ميان] قوم خود ندا درداد [و] گفت اى مردم [كشور] من آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى] من روان است از آن من نيست پس مگر نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: و فرعون در میان قومش آوازه بلند کرد که ای مردم، آیا کشور با عظمت مصر از من نیست؟ و چنین نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟ آیا (عزت و جلال مرا در عالم به چشم) مشاهده نمی‌کنید؟
مکارم شیرازی: فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: اي قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمي‏بينيد؟!
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿۵۲﴾
انصاریان: مگر نه این است که من از این کسی که خوار و بی مقدار است و نمی تواند روشن و گویا سخن گوید، بهترم؟
خرمشاهی: بلكه من بهترم از اين كسى كه بى‏مقدار است، و نزديك نيست كه سخن واضح بگويد
فولادوند: آيا [نه] من از اين كس كه خود بى‏ مقدار است و نمى‏ تواند درست بيان كند بهترم
قمشه‌ای: بلکه من (به ریاست و سلطنت) بهترم تا چنین مرد فقیر خواری که هیچ منطق و بیان روشنی ندارد؟
مکارم شیرازی: من از اين مردي كه خانواده و طبقه پستي است و هرگز نمي‏تواند فصيح سخن بگويد برترم!
فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: [اگر موسی، عزت، سربلندی، کرامت و شخصیت داشت] پس چرا دستبندهای زرین و طلا بر او آویخته نشده است؟ یا چرا فرشتگانی [برای اثبات نبوتش] همراه او نیامده اند؟
خرمشاهی: پس چرا دستبندهايى زرين براى او نازل نشده، يا چرا با او فرشتگانى نيامده‏اند كه همراهى كنند؟
فولادوند: پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده يا با او فرشتگانى همراه نيامده‏ اند
قمشه‌ای: (و اگر موسی رسول خداست) چرا (او را دستگاهی نیست و) طوق زرین بر دست ندارد یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیامده‌اند.
مکارم شیرازی: اگر راست مي‏گويد چرا دستبندهاي طلا به او داده نشده؟! يا اينكه چرا فرشتگان همراه او نيامده‏ اند؟ (تا گفتارش را تاءييد كنند).
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۵۴﴾
انصاریان: پس او قومش را سبک مغز شمرد [و آنان را با وسوسه و اغواگری فریفت و خوارشان کرد] در نتیجه از او اطاعت کردند؛ زیرا آنان مردمی فاسق و نافرمان بودند.
خرمشاهی: پس قومش را از راه به در برد، آنگاه از او پيروى كردند كه ايشان [در برابر خداوند] قومى نافرمان بودند
فولادوند: پس قوم خود را سبك‏ مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند
قمشه‌ای: و (به این تبلیغات دروغ و باطل) قومش را ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع فرمان وی شدند که آنها مردمی فاسق و نابکار بودند.
مکارم شیرازی: او قوم خود را تحميق كرد و از وي اطاعت كردند.
فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۵﴾
انصاریان: چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم، پس همه را غرق کردیم.
خرمشاهی: و چون ما را به خشم آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم، و همگيشان را غرقه ساختيم‏
فولادوند: و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم
قمشه‌ای: پس آن گاه که فرعون و فرعونیان ما را به خشم آوردند ما هم از آنان انتقام کشیدیم و همه را غرق (دریای هلاک) نمودیم.
مکارم شیرازی: اما هنگامي كه ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم و همه را غرق كرديم.
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ ﴿۵۶﴾
انصاریان: در نتیجه آنان را پیشگامان [دوزخیان] و عبرتی برای آیندگان قرار دادیم.
خرمشاهی: و آنان را پيشينه و مايه عبرت واپسينان گردانديم‏
فولادوند: و آنان را پيشينه‏ اى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم
قمشه‌ای: و هلاک آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم.
مکارم شیرازی: و آنها را پيشگامان (در عذاب) و عبرتي براي ديگران قرار داديم.
وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: و چون فرزند مریم [در آیات قرآن به نداشتن پدر به عنوان روح خدا و کلمة الله] مثل زده شد، ناگهان قوم [مشرک و بت پرست] تو نسبت به آن به مسخره و خنده فریاد برداشتند،
خرمشاهی: و چون [آفرينش‏] پسر مريم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ [به ريشخند] برداشتند
فولادوند: و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند]
قمشه‌ای: و چون به عیسی فرزند مریم مثلی زده شد (او را به آدم در نداشتن پدر مثل زد) قوم تو از آن به فریاد آمدند (و سخت بر آنان گران بود).
مکارم شیرازی: و هنگامي كه درباره فرزند مريم مثلي زده شد قوم تو از آن مي‏خنديدند (و مسخره مي‏كردند).
وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: و گفتند: آیا معبودان ما بهترند یا او. [ولی] آنان این مقایسه را به عنوان مثل برای تو نزدند مگر از روی جدال بی منطق و ستیزه جویی [تو معبود بودن عیسی را نپذیرفته ای]، بلکه اینان گروهی ستیزه جو [و در جدال باطل بسیار سرسخت] هستند.
خرمشاهی: و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او؟ و اين مثل را براى تو نزدند مگر از راه جدل، آرى كه قومى ستيزه‏جو هستند
فولادوند: و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدل‏ پيشه‏ اند
قمشه‌ای: و مشرکان به اعتراض گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او (عیسی بن مریم؟ اگر به قول محمّد، غیر خدا همه معبودان در آتش بسوزند لازم آید عیسی هم بسوزد) و این سخن را با تو جز به جدل و انکار نگفتند، که آنها قومی حریف جدل و خصومتند.
مکارم شیرازی: و گفتند آيا خدايان بهترند يا او (مسيح)؟ (اگر معبودان ما در دوزخند مسيح نيز در دوزخ است چرا كه معبود واقع شده!) ولي آنها اين مثل را جز از طريق جدال (و لجاج) براي تو نزدند، آنها گروهي كينه توز و پرخاشگرند.
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: او نبود جز بنده ای که به او نعمت [نبوّت و معجزات را] عطا کردیم و وی را برای بنی اسرائیل نشانه ای بزرگ [از قدرت خود] قرار دادیم [تا به وسیله او حق برای آنان روشن شود.]
خرمشاهی: او جز بنده‏اى نيست كه بر او نعمتها ارزانى داشته‏ايم، و او را براى بنى‏اسرائيل مايه عبرت ساخته‏ايم‏
فولادوند: [عيسى] جز بنده‏ اى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيده‏ ايم نيست
قمشه‌ای: عیسی نبود جز بنده خاصی که ما او را به نعمت (رسالت) برگزیدیم و بر بنی اسرائیل مثل (و حجت) قرار دادیم.
مکارم شیرازی: او فقط بنده‏ اي بود كه ما نعمت به او بخشيديم و نمونه و الگوئي براي بني اسرائيلش قرار داديم.
وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: [ولادت، نبوّت و معجزات عیسی از قدرت ما عجیب نیست] و ما اگر بخواهیم برخی از شما را در زمین فرشتگانی قرار می دهیم که جانشین [صاحب کمالاتی چون خود] باشند.
خرمشاهی: و اگر مى‏خواستيم به جاى شما فرشتگانى در روى زمين پديد مى‏آورديم كه جانشين شوند
فولادوند: و اگر بخواهيم قطعا به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم
قمشه‌ای: و اگر ما بخواهیم، به جای شما آدمیان فرشتگان را در زمین جانشین می‌گردانیم.
مکارم شیرازی: و هر گاه بخواهيم بجاي شما در زمين ملائكه‏ اي قرار مي‏دهيم كه جانشين (شما) گردند.
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
انصاریان: و عیسی [با ولادتی که ویژه او بود، و با معجزاتی چون شفا دادن کور مادرزاد، علاج بیماری برص، زنده کردن مردگان و دمیدن روح در مجسمه گلی] سبب یقین به قیامت است، پس هرگز در وقوع آن تردید مکنید، و از من پیروی نمایید که این است راه راست.
خرمشاهی: و همانا او [عيسى يا قرآن‏] نشانه قيامت است، پس هرگز در آن شك نداشته باشيد، و از من پيروى كنيد، اين راهى راست است‏
فولادوند: و همانا آن نشانه‏ اى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست
قمشه‌ای: و (نزول) عیسی علم و نشانه ساعت قیامت است (و مبشر حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهد بود)، زنهار در آن ساعت شک و ریب روا مدارید و (امر) مرا پیروی کنید که راه راست همین است.
مکارم شیرازی: و او سبب آگاهي بر روز قيامت است (نزول عيسي گواه نزديكي رستاخيز است) هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروي كنيد كه اين راه مستقيم است.
وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾
انصاریان: و شیطان شما را [از راه راست] باز ندارد، بی تردید او برای شما دشمنی آشکار است.
خرمشاهی: و شيطان راه شما را نزند، كه او دشمن آشكار شماست‏
فولادوند: و مبادا شيطان شما را از راه به در برد زيرا او براى شما دشمنى آشكار است
قمشه‌ای: و مبادا شیطان شما را (از راه حق) بازگرداند، که دشمنی او شما را آشکار است.
مکارم شیرازی: و شيطان شما را (از راه خدا) باز ندارد كه او دشمن آشكار شما است.
وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾
انصاریان: و هنگامی که عیسی دلایل روشن آورد، گفت: به راستی من برای شما حکمت آوردم، و تا برای شما [حکم] برخی [از عقاید و احکام] را که در آن اختلاف می کنید بیان کنم؛ بنابراین از خدا پروا کنید و از من اطاعت نمایید.
خرمشاهی: و چون عيسى پديده‏هاى شگرف را آورد، گفت به راستى براى شما حكمت آورده‏ام، و براى شما بعضى از امورى را كه در آن اختلاف نظر داريد روشن مى‏سازم، پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد
فولادوند: و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف میکرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد
قمشه‌ای: و چون عیسی با ادلّه و معجزات (برای هدایت خلق) آمد گفت: من آمده‌ام با حکمت و برهان (و کتاب انجیل آسمانی تا شما را هدایت کنم) و تا بعض احکامی که در آن اختلاف می‌کنید (از تورات) بیان سازم، پس خدا ترس و پرهیزکار شوید و مرا اطاعت کنید.
مکارم شیرازی: هنگامي كه عيسي با دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفت من براي شما حكمت آورده‏ ام و آمده‏ ام تا پاره‏ اي از اموري را كه در آن اختلاف داريد تبيين كنم، تقواي الهي پيشه كنيد و از من اطاعت نمائيد.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾
انصاریان: بی تردید خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید که این است راه راست.
خرمشاهی: بى‏گمان خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، او را بپرستيد كه راه راست همين است‏
فولادوند: در حقيقت ‏خداست كه خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست
قمشه‌ای: همانا خدای یکتا پروردگار من و شماست، تنها پرستش او کنید که این راه راست است.
مکارم شیرازی: خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، او را پرستش ‍ كنيد كه راه راست همين است.
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾
انصاریان: از میان امت عیسی گروه هایی [درباره او و دینش] اختلاف کردند [و هر یک چون نسطوریه، ملکانیه، مرقوسیه و شمعونیه به عقیده ای خلاف حق پای بند شدند، و آیینی غیر آیین مسیح را به عنوان آیین مسیح برگزیدند] پس وای بر کسانی که [به آیات خدا] ستم ورزیدند از عذاب روزی دردناک.
خرمشاهی: ولى گروه مشركان در ميان خود به اختلاف سخن گفتند، پس واى بر ستمگران [مشرك‏] از عذاب روزى سهمگين‏
فولادوند: تا [آنكه] از ميانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك
قمشه‌ای: باز فرق یهود و نصارا بین خود اختلاف انداختند، پس وای بر ستمکاران عالم از عذاب دردناک روز قیامت.
مکارم شیرازی: ولي گروههائي از ميان آنها ظهور كردند كه (درباره مسيح) اختلاف نمودند و بعضي او را خدا پنداشتند واي بر آنها كه ستم كردند از عذاب روز دردناك.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۶﴾
انصاریان: آیا جز این انتظاری دارند که ناگاه قیامت در رسد در حالی که نمی فهمند؟
خرمشاهی: انتظار ندارند مگر قيامت را كه به ناگهان به سراغشان آيد و ايشان ناآگاه باشند
فولادوند: آيا جز [اين] انتظار مى ‏برند كه رستاخيز در حالى كه حدس نمى‏ زنند ناگهان بر آنان در رسد
قمشه‌ای: آیا به جز ساعت قیامت را انتظار می‌کشند که ناگاه بر آنها فرا می‌رسد و آنها غافل (از خدا) و بی‌خبر (از روز قیامت) اند؟
مکارم شیرازی: آنها چه انتظاري مي‏كشند؟ جز اينكه قيامت ناگهان به سراغ آنها آيد در حالي كه خبر ندارند.
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿۶۷﴾
انصاریان: در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزکاران.
خرمشاهی: دوستان در چنين روزى، بعضى دشمن بعض ديگر باشند، مگر پرهيزگاران‏
فولادوند: در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضي‏شان دشمن بعضى ديگرند
قمشه‌ای: در آن روز دوستان همه با یکدیگر دشمنند به جز متقیان.
مکارم شیرازی: دوستان در آن روز دشمن يكديگرند مگر پرهيزگاران.
يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾
انصاریان: [خدا آن روز به آنان گوید:] ای بندگان من! امروز نه بیمی بر شماست و نه اندوهگین می شوید؛
خرمشاهی: اى بندگانم امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين شويد
فولادوند: اى بندگان من امروز بر شما بيمى نيست و غمگين نخواهيد شد
قمشه‌ای: (آن روز خطاب شود) الا ای بندگان (صالح) من، امروز شما را هیچ ترس و حزنی نخواهد بود.
مکارم شیرازی: اي بندگان من! امروز نه ترسي بر شماست و نه اندوهگين مي‏شويد.
الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾
انصاریان: همانان که به آیات ما ایمان آوردند و همواره تسلیم [فرمان ها و احکام] ما بودند.
خرمشاهی: كسانى كه به آيات ما ايمان آورده‏اند و مسلمان هستند
فولادوند: همان كسانى كه به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند
قمشه‌ای: آنان که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم امر ما شدند.
مکارم شیرازی: آنها كه به آيات ما ايمان آوردند و تسليم بودند.
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ﴿۷۰﴾
انصاریان: [ندا آید:] شما و همسرانتان در نهایت خوشحالی و شادمانی به بهشت درآیید؛
خرمشاهی: شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآييد
فولادوند: شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت‏ شويد
قمشه‌ای: (به همه خطاب رسد که) شما با همسرانتان مسرور و شادمان در بهشت جاوید وارد شوید.
مکارم شیرازی: (به آنها خطاب مي‏شود) وارد بهشت شويد شما و همسرانتان در نهايت شادماني.
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۷۱﴾
انصاریان: ظرف هایی از طلا [که پر از طعام است] و جام هایی [زرین که پر از شراب طهور است] گرداگرد آنان می گردانند، و در آنجا آنچه دل ها می خواهد و چشم ها از آن لذّت می برد، آماده است، و شما [ای پرهیزکاران!] در آن جاودانه اید.
خرمشاهی: برگرد آنان سينى‏هاى زرين و كوزه‏ها را به گردش درآورند و در آنجا هر چه دلها خواهد و ديدگان بپسندد، هست و شما در آنجا جاودانه هستيد
فولادوند: سينيهايى از طلا و جام‏هايى در برابر آنان مى‏ گردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست] و شما در آن جاودانيد
قمشه‌ای: و بر آن مؤمنان کاسه‌های زرین و کوزه‌های بلورین (مملوّ از انواع طعام لذیذ و شراب طهور) دور زنند و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیّا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعّم خواهید بود.
مکارم شیرازی: ظرفها (ي غذا) و جامها (ي شراب طهور) از طلا گرداگرد آنها مي‏گردانند، و در آن (بهشت) آنچه دل مي‏خواهد و چشم از آن لذت مي‏برد وجود دارد، و شما در آن هميشه خواهيد ماند.
وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۷۲﴾
انصاریان: این بهشتی است که شما به پاداش اعمالی که همواره انجام می دادید، میراث یافتید.
خرمشاهی: و اين بهشتى است كه به خاطر كار و كردارتان به شما رسيده است‏
فولادوند: و اين است همان بهشتى كه به [پاداش] آنچه میکرديد ميراث يافتيد
قمشه‌ای: این همان بهشتی است که از اعمال (صالح) خود به ارث یافتید.
مکارم شیرازی: اين بهشتي است كه شما وارث آن مي‏شويد به خاطر اعمالي كه انجام مي‏داديد.
لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۷۳﴾
انصاریان: شما را در آنجا میوه هایی فراوان است که از آنها می خورید.
خرمشاهی: براى شما در آنجا ميوه‏هاى بسيار هست كه از آنها مى‏خوريد
فولادوند: در آنجا براى شما ميوه ‏هايى فراوان خواهد بود كه از آنها مى ‏خوريد
قمشه‌ای: برای شما در آنجا انواع میوه فراوان است که از آن (هر چه خواهید) تناول کنید.
مکارم شیرازی: براي شما در آن ميوه‏ هاي فراوان است كه از آن تناول مي‏كنيد.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۷۴﴾
انصاریان: بی تردید گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانه اند.
خرمشاهی: بى‏گمان گناهكاران در عذاب دوزخ جاويدانند
فولادوند: بى‏ گمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند
قمشه‌ای: بد کاران عالم هم آنجا سخت در عذاب آتش جهنم مخلّدند.
مکارم شیرازی: مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه مي‏مانند.
لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۵﴾
انصاریان: [عذاب را] از آنان سبک نگردانند و آنان در آنجا [از نجات خود] نومیدند،
خرمشاهی: [عذاب‏] از ايشان كاهش نيابد و آنان در آن حال دلسردند
فولادوند: [عذاب] از آنان تخفيف نمى‏ يابد و آنها در آنجا نوميدند
قمشه‌ای: و هیچ از عذابشان کاسته نشود و امید نجات و خلاصی ندارند.
مکارم شیرازی: هرگز عذاب از آنها تخفيف نمي‏يابد و آنها در آنجا از همه چيز ماءيوسند.
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶﴾
انصاریان: و ما بر آنان ستم نکردیم، ولی آنان خود ستمکار بودند،
خرمشاهی: و ما در حق ايشان ستم نكرديم، بلكه خود [در حق خويش‏] ستمكار بودند
فولادوند: و ما بر ايشان ستم نكرديم بلكه خود ستمكار بودند
قمشه‌ای: و ما به آنها ظلم و ستمی نکردیم لیکن آنان خود مردمی ستمکار و ظالم بودند.
مکارم شیرازی: ما به آنها ستم نكرديم آنها خود ستمكار بودند.
وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ﴿۷۷﴾
انصاریان: و فریاد می زنند: ای مالکِ [دوزخ! بگو:] پروردگارت ما را بمیراند [تا از این عذاب نجات یابیم]. [مالک] می گوید: یقیناً شما ماندنی هستید.
خرمشاهی: و ندا در دهنداى "مالك" كاش پروردگارت كار ما را يكسره كند، گويد شما ماندگاريد
فولادوند: و فرياد كشند اى مالك [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگاريد
قمشه‌ای: و (آن دوزخیان، مالک دوزخ را) ندا کنند که ای مالک، از خدای خود بخواه که ما را بمیراند (تا از عذاب برهیم). جواب دهد: شما (در این عذاب) همیشه خواهید بود.
مکارم شیرازی: آنها فرياد مي‏كشند اي مالك دوزخ! آرزو داريم پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم!) مي‏گويد: شما در اينجا ماندني هستيد!
لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۸﴾
انصاریان: به راستی ما حق را برای شما آوردیم، ولی بیشتر شما حق را خوش نداشتید،
خرمشاهی: به راستى كه براى شما [دين و سخن‏] حق را آورده‏ايم، ولى بيشترينه شما ناخواهان حق هستيد
فولادوند: قطعا حقيقت را برايتان آورديم ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد
قمشه‌ای: ما راه خدا و آیین حق را برای شما مردم آوردیم و لیکن اکثرتان از قبول حق کراهت (و اعراض) داشتید.
مکارم شیرازی: ما حق را براي شما آورديم؛ ولي بيشتر شما از حق کراهت داشتيد!
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿۷۹﴾
انصاریان: بلکه آنان کار [توطئه و نیرنگ بر ضد حق] را محکم کردند، پس ما هم کار [عذاب] را بر آنان محکم می کنیم.
خرمشاهی: يا در كار خود عزم و جزم داشتند، ما نيز جازم هستيم‏
فولادوند: يا در كارى ابرام ورزيده‏ اند ما [نيز] ابرام مى ‏ورزيم
قمشه‌ای: بلی کافران بر کار (کفر و عصیان) تصمیم گرفتند ما هم (بر کیفر و انتقام ایشان) تصمیم گرفتیم.
مکارم شیرازی: بلكه آنها تصميم محكم بر توطئه گرفتند ما نيز اراده محكمي (درباره آنها) داريم.
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: آیا آنان گمان می کنند که ما رازشان و سخنان در گوشی آنان را نمی شنویم؟ چرا می شنویم و فرستادگان ما [که فرشتگان نویسنده اعمال اند] نزد آنان حاضرند [و اعمالشان و رازهایشان را] می نویسند.
خرمشاهی: يا شايد گمان كنند كه ما راز و رازگويى‏شان را نمى‏شنويم؟ آرى مى‏شنويم، و فرشتگان ما نزد ايشان [كار و كردارشان را] مى‏نويسند
فولادوند: آيا مى ‏پندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمى ‏شنويم چرا و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مى كنند
قمشه‌ای: آیا گمان می‌کنند که سخنان سرّی و پنهان که به گوش هم می‌گویند نمی‌شنویم؟ بلی می‌شنویم و رسولان ما (فرشتگان) همان دم آن را می‌نویسند.
مکارم شیرازی: آنها چنين مي‏پندارند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنها را نمي‏شنويم آري رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مي‏نويسند.
قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿۸۱﴾
انصاریان: [به مشرکان سبک مغز] بگو: اگر برای [خدای] رحمان فرزندی بود، من [در این امت] نخستین پرستنده او بودم.
خرمشاهی: بگو اگر براى خداى رحمان فرزندى بود، من خود نخستين پرستنده بودم
فولادوند: بگو اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم
قمشه‌ای: بگو: اگر خدا را فرزندی بود اوّل من او را می‌پرستیدم.
مکارم شیرازی: بگو اگر براي خداوند فرزندي بود من نخستين مطيع او بودم.
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۸۲﴾
انصاریان: منزّه است پروردگار آسمان ها و زمین، پروردگار عرش از آنچه [درباره او] توصیف می کنند.
خرمشاهی: منزه و فراتر است پروردگار آسمانها و زمين صاحب عرش، از آنچه مى‏گويند
فولادوند: پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مى كنند منزه است
قمشه‌ای: خدای آسمانها و زمین و پروردگار عرش (عظیم) از آنچه کافران توصیف او کنند پاک و منزّه است.
مکارم شیرازی: منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفي كه آنها مي‏كنند.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: آنان را واگذار تا [در گفتار و کردار باطل] فرو روند و [با کالای بی ارزش دنیا] سرگرم بازی شوند تا آن روزشان را که وعده داده می شوند دیدار کنند.
خرمشاهی: پس بگذارشان تا ژاژخايى و بازيگوشى كنند تا به ديدار آن روزشان كه وعده‏اش را به ايشان داده‏اند، برسند
فولادوند: پس آنان را رها كن تا در ياوه‏ گويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مى ‏شوند ديدار كنند
قمشه‌ای: ای رسول، کافران را بگذار تا (به عالم حیوانیت) فرو روند و (به بازیچه دنیا) سرگرم باشند تا روزی را که به آنها وعده شده ببینند.
مکارم شیرازی: آنها را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه ور باشند، و سرگرم بازي، تا روزي را كه به آنها وعده داده شده است ملاقات كنند (و نتيجه كار خود را ببينند).
وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۸۴﴾
انصاریان: و اوست که در آسمان ها معبود [واقعی] است و در زمین هم معبود [واقعی] است و او حکیم و داناست.
خرمشاهی: و او كسى است كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست، و او فرزانه داناست‏
فولادوند: و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست و هموست‏ سنجيده‏ كار دانا
قمشه‌ای: و آن ذات یگانه است که در آسمان و زمین (و در همه عوالم نامتناهی) او خداست و هم او (به نظام کامل آفرینش) به حقیقت با حکمت و داناست.
مکارم شیرازی: او كسي است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او حكيم و عليم است.
وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: همیشه سودمند و با برکت است کسی که مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، فقط در سیطره اوست و آگاهی [به همه شؤون] قیامت نزد اوست و به او بازگردانده می شوید.
خرمشاهی: و بزرگا كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن اوست و آگاهى از قيامت با اوست و به نزد او باز گردانده مى‏شويد
فولادوند: و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست و علم قيامت پيش اوست و به سوى او برگردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: و بزرگوار خدایی که آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست همه ملک اوست و علم ساعت قیامت نزد اوست و شما همه به سوی او بازگردانیده می‌شوید.
مکارم شیرازی: پر بركت و زوال ناپذير است كسي كه مالك و حاكم آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است مي‏باشد، و آگاهي از قيام قيامت فقط نزد او است و به سوي او باز مي‏گرديد.
وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾
انصاریان: و کسانی را که به جای خدا می پرستند، اختیار شفاعت ندارند، اختیار شفاعت فقط با کسانی است که [از روی بصیرت] شهادت به حق داده اند و آنان [حقیقت حال کسانی را که می خواهند برای آنان شفاعت کنند] می دانند.
خرمشاهی: و كسانى كه [كافران‏] به جاى او [خداوند] به پرستش مى‏خوانند، داراى شفاعت نيستند، مگر [براى‏] آن كسى كه شاهد و ناظر حق باشد و ايشان مى‏دانند
فولادوند: و كسانى كه به جاى او مى‏ خوانند [و مى ‏پرستند] اختيار شفاعت ندارند مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند
قمشه‌ای: و غیر خدای یکتا آنان را که به خدایی می‌خوانند قادر بر شفاعت کسی نیستند مگر (عزیر و عیسی و فرشتگان) کسانی که با علم الیقین بر توحید حق گواهی دهند (و شفاعت اهل حق کنند).
مکارم شیرازی: آنها را كه غير از او مي‏خوانيد قادر بر شفاعت نيستند مگر كساني كه شهادت به حق داده‏ اند، و به خوبي آگاهند.
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾
انصاریان: و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ یقیناً می گویند: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف می شوند؟
خرمشاهی: و اگر از ايشان بپرسى چه كسى ايشان را آفريده است، بى‏شك خواهند گفت خداوند، پس چگونه بيراهه مى‏روند؟
فولادوند: و اگر از آنان بپرسى چه كسى آنان را خلق كرده مسلما خواهند گفت‏ خدا پس چگونه [از حقيقت] بازگردانيده مى ‏شوند
قمشه‌ای: و اگر از مشرکان باز پرسی که آنها را که آفریده است؟ به یقین جواب دهند: خدا آفریده. پس به کجایشان می‌گردانند؟
مکارم شیرازی: و اگر از آنها سؤ ال كني چه كسي آنها را آفريده ؟ قطعا مي‏گويند: خدا، پس چگونه از عبادت او منحرف مي‏شويد؟
وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾
انصاریان: و [چگونه از شکایت پیامبر بی خبرند که] می گوید: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمی آورند؛
خرمشاهی: و سوگند به سخن او [محمد] كه يارب گويد، اينان قومى هستند كه ايمان نمى‏آورند
فولادوند: و گويد اى پروردگار من اينها جماعتى‏ اند كه ايمان نخواهند آورد
قمشه‌ای: (خدا هم از ساعت قیامت آگاه است) و هم از گفتار و دادخواهی رسولش که گوید: خدایا اینها قومی هستند که هیچ ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: آنها چگونه از شكايت پيامبر كه مي‏گويد: پروردگارا! اينها قومي هستند كه ايمان نمي‏آورند (غافل مي‏شوند؟).
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
انصاریان: بنابراین از آنان روی بگردان و سلام جدایی [را به آنان] بگو، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتیجه کفر و عنادشان را] خواهند دانست.
خرمشاهی: از ايشان درگذر و بگو سلام، زودا كه بدانند
فولادوند: [و خدا فرمود] از ايشان روى برتاب و بگو به سلامت پس زودا كه بدانند
قمشه‌ای: (پاسخ دهیم: رسولا، اکنون که از ایمان قوم مأیوسی) پس روی از آنها بگردان و بگو به سلامت (تا بروند در ضلالت) که به زودی (بر کیفر کفر و عصیانشان) آگاه می‌شوند.
مکارم شیرازی: اكنون كه چنين است از آنها روي برگردان و بگو سلام بر شما، اما به زودي خواهند دانست!