ParsQuran
سوره 42: الشورى - جزء 25

لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره خداست، هر چه را بخواهد می آفریند، به هر کس بخواهد دختر عطا می کند و به هر کس بخواهد پسر می بخشد؛
خرمشاهی: فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است، هر چه مى‏خواهد مى‏آفريند، به هركس كه خواهد [فرزند] دختر بخشد، و به هركس كه خواهد [فرزند] پسر
فولادوند: فرمانروايى [مطلق] آسمانها و زمين از آن خداست هر چه بخواهد مى ‏آفريند به هر كس بخواهد فرزند دختر و به هركس بخواهد فرزند پسر مى‏ دهد
قمشه‌ای: تنها خدا راست ملک آسمانها و زمین، هر چه بخواهد می‌آفریند، به هر که خواهد فرزندان اناث (دختر) و به هر که خواهد فرزندان ذکور (پسر) عطا می‌کند.
مکارم شیرازی: مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خدا است، هر چه را بخواهد مي‏آفريند و به هر كس اراده كند دختر مي‏بخشد و به هر كس ‍ بخواهد پسر.
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾
انصاریان: یا پسران و دختران را با هم به آنان می دهد و هر که را بخواهد نازا می کند؛ یقیناً او دانا و تواناست.
خرمشاهی: يا به آنان هم پسر و هم دختر دهد، و هركس را كه خواهد سترون گرداند، كه او داناى تواناست‏
فولادوند: يا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توام با يكديگر مى‏ گرداند و هر كه را بخواهد عقيم مى‏ سازد اوست داناى توانا
قمشه‌ای: یا در یک رحم فرزندان پسر و دختر قرار می‌دهد، و هر که را خواهد عقیم (نازا) می‌گرداند، که او (به صلاح خلق) دانا و (به هر چه خواهد) تواناست.
مکارم شیرازی: يا اگر اراده كند پسر و دختر هر دو به آنها مي‏دهد و هر كس را بخواهد عقيم مي‏گذارد!
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۵۱﴾
انصاریان: هیچ بشری را نسزد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب غیب یا رسولی [چون فرشته] می فرستد؛ پس فرشته به اذن او آنچه را بخواهد وحی می کند؛ یقیناً او بلند مرتبه و حکیم است.
خرمشاهی: و هيچ بشرى را نرسد كه خداوند با او سخن گويد مگر از راه وحى، يا از پشت پرده‏اى، يا فرشته‏اى بفرستد و آنچه مى‏خواهد به اذن خويش وحى كند كه او بلندمرتبه فرزانه است‏
فولادوند: و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستاده‏ اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيده‏ كار
قمشه‌ای: و هیچ بشری را یارای آن نباشد که خدا با او سخن گوید مگر به وحی (و الهام خدا) یا از پس پرده غیب عالم (و حجاب ملکوت جهان) یا رسولی (از فرشتگان عالم بالا) فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد وحی کند، که او خدای بلند مرتبه حکیم است.
مکارم شیرازی: شايسته هيچ انساني نيست كه خدا با او سخن بگويد، مگر از طريق وحي، يا از وراء حجاب، يا رسولي مي‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحي مي‏كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است.
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۲﴾
انصاریان: و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم. تو [پیش از این] نمی دانستی کتاب و ایمان چیست؟ ولی آن [کتاب] را نوری قرار دادیم که هر کس از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت می کنیم؛ بی تردید تو [مردم را] به راهی راست هدایت می نمایی.
خرمشاهی: و بدين‏سان [پيام و كتاب‏] روحبخشى از امر خويش به تو وحى كرديم، و تو پيشتر نمى‏دانستى كتاب چيست و ايمان چيست؟ ولى آن را همچون نورى گردانديم كه هركس را از بندگان خويش كه بخواهيم با آن هدايت مى‏كنيم و بى‏گمان تو به راهى راست هدايت مى‏كنى‏
فولادوند: وهمين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمى‏ دانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ولى آن را نورى گردانيديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن راه مى ‏نماييم و به راستى كه تو به خوبى به راه راست هدايت مى ‏كنى
قمشه‌ای: و همین گونه ما روح (و فرشته بزرگ) خود را به فرمان خویش (برای وحی) به تو فرستادیم، تو از آن پیش که وحی بر تو رسد نه دانستی کتاب (خدا) چیست و نه فهم کردی که راه ایمان و شرع کدام است و لیکن ما آن (کتاب و شرع) را نور (وحی و معرفت) گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم به آن نور هدایت می‌کنیم و اینک تو (که به نور وحی ما هدایت یافتی خلق را) به راه راست هدایت خواهی کرد.
مکارم شیرازی: همانگونه كه بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود وحي كرديم، تو پيش از اين نمي‏دانستي كتاب و ايمان چيست (و از محتواي قرآن آگاه نبودي) ولي ما آنرا نوري قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي‏كنيم، و تو مسلما به سوي راه مستقيم هدايت مي‏كني.
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ ﴿۵۳﴾
انصاریان: راه آن خدایی که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. آگاه باشید! که همه امور به سوی خدا بازمی گردد.
خرمشاهی: راه خداوندى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، او راست، بدانيد كه كارها به سوى خداوند باز مى‏گردد
فولادوند: راه همان خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست هش‏دار كه [همه] كارها به خدا بازمى‏ گردد
قمشه‌ای: یعنی به راه خدا همان خدایی که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، الا بدانید که رجوع تمام امور (عالم آفرینش) به سوی خداست.
مکارم شیرازی: راه خداوندي كه تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن او است، آگاه باشيد بازگشت همه چيز به سوي خدا است.