ParsQuran
سوره 4: النساء - جزء 6

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۵۲﴾
انصاریان: وکسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند و میان هیچ یک از آنان جدایی نینداختند، خدا پاداششان را می دهد؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: و كسانى كه به خداوند و پيامبرانش ايمان دارند و بين هيچ‏يك از آنان فرق نمى‏گذارند، خداوند به زودى پاداش آنان را خواهد داد، و خدا آمرزگار مهربان است‏
فولادوند: و كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده و ميان هيچ كدام از آنان فرق نمى‏ گذارند به زودى [خدا] پاداش آنان را عطا مى ‏كند و خدا آمرزنده مهربان است
قمشه‌ای: و آنان که ایمان به خدا و رسولانش آوردند و تفرقه میان خدا و هیچ یک از پیغمبران نیفکندند، اینها را خدا به زودی اجرشان را عطا کند و خدا پیوسته بخشنده و مهربان است.
مکارم شیرازی: (ولي) كساني كه به خدا و رسولان او ايمان آورده و ميان احدي از آنها فرق نمي‏گذارند پاداش آنها را خواهيم داد، خداوند آمرزنده و مهربان است.
يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۵۳﴾
انصاریان: اهل کتاب [بنا به خواستِ نامعقولشان] از تو می خواهند که از آسمان، کتابی برای آنان نازل کنی، البته [این بازیگران زشت باطن] از موسی بزرگ تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کیفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنکه [بر وحدانیّت حق و ضرورت خداپرستی] دلایل روشن برای آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از این [گناه بزرگ و زشت هم] گذشتیم و به موسی برهانی روشن و قدرتی آشکار دادیم.
خرمشاهی: اهل كتاب از تو مى‏خواهند كه برايشان [به يكباره‏] از آسمان كتابى نازل كنى، بدان كه از موسى درخواستى عجيب‏تر كردند، و گفتند خدا را آشكارا به ما نشان بده، آنگاه به خاطر درخواست ناحقشان صاعقه‏[ى مرگ‏] آنان را فروگرفت، آنگاه [چون به درخواست موسى از نو زنده شدند] پس از آن همه معجزات كه برايشان پديد آمده بود، گوساله‏پرستى كردند، و از اين گناهشان هم درگذشتيم و به موسى حجتى آشكار بخشيديم‏
فولادوند: اهل كتاب از تو مى‏ خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره] بر آنان فرود آورى البته از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا به ما بنماى پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت‏ سپس بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد گوساله را [به پرستش] گرفتند و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم
قمشه‌ای: (ای پیغمبر) اهل کتاب از تو درخواست کنند که از آسمان کتابی (یکجا) برای آنان فرود آوری، همانا از موسی نیز درخواستی بالاتر از این کردند و گفتند: خدا را به چشم ما آشکار بنما، پس به سبب این جهل و سرکشی صاعقه سوزان آنها را درگرفت، و پس از آن همه آیات روشن، باز گوساله‌پرستی اختیار کردند، باز ما از این کار (زشت آنان) درگذشتیم و به موسی حجّتی آشکار بخشیدیم.
مکارم شیرازی: اهل كتاب از تو تقاضا مي‏كنند كتابي از آسمان (يكجا) بر آنها نازل كني (در حالي كه اين بهانه‏ اي بيش نيست) آنها از موسي بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامري) را پس از آنهمه دلايل روشن كه براي آنها آمد (به خدائي) انتخاب كردند ولي ما آنها را عفو كرديم و به موسي برتري آشكاري داديم.
وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۱۵۴﴾
انصاریان: و کوه طور را به سبب پیمانشان [به پذیرفتن تورات، عمل به آن و ایمان به موسی] برفرازشان برافراشتیم، و به آنان گفتیم: با تواضع و فروتنی و سجده کنان، از دروازه [شهر یا درِ معبد] درآیید. و [نیز] به آنان گفتیم: روز شنبه [از حکم حرمت صید ماهی] تجاوز نکنید. و از آنان [برای اجرای احکام تورات و فرمان های موسی] پیمانی محکم و استوار گرفتیم.
خرمشاهی: و [كوه‏] طور را بر فرازشان افراشته داشتيم تا از ايشان پيمان گرفتيم، و به ايشان گفتيم فروتنانه از اين دروازه وارد شويد، و به ايشان گفتيم حرمت سبت [ شنبه‏] را نشكنيد، و از ايشان پيمانى استوار گرفتيم‏
فولادوند: و كوه طور را به يادبود پيمان [با] آنان بالاى سرشان افراشته داشتيم و به آنان گفتيم سجده‏ كنان از در درآييد و [نيز] به آنان گفتيم در روز شنبه تجاوز مكنيد و از ايشان پيمانى استوار گرفتيم
قمشه‌ای: و کوه طور را برای (اتمام حجّت و اخذ) پیمان بر فراز سر آنها بلند گردانیدیم و آنها را گفتیم به حال سجده بدین درگاه درآیید و گفتیم از حکم روز شنبه تعدی مکنید، و از آنها پیمانی سخت گرفتیم.
مکارم شیرازی: و كوه طور را بر فراز آنها برافراشتيم و در همان حال از آنها پيمان گرفتيم و به آنها گفتيم (بعنوان توبه) از در (بيت المقدس) با خضوع در آئيد و (نيز) به آنها گفتيم روز شنبه تعدي نكنيد (و دست از كار بكشيد) و از آنها (در برابر همه اينها) پيمان محكمي گرفتيم.
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵۵﴾
انصاریان: پس به کیفر پیمان شکنی آنان و کفرشان به آیات خدا، و به ناحق کشتن پیامبران، و گفتار [بی پایه و باطل] شان که دل های ما در پوشش و حجاب است [از این رو سخن حق را درک نمی کنیم، لعنتشان کردیم؛] بلکه به سبب کفرشان بر دل هایشان مُهرِ [محرومیت از فهم معارف] زدیم؛ به همین سبب جز اندکی ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: آنگاه به سبب پيمان شكنى‏شان و كفرورزيدنشان به آيات الهى و كشتنشان پيامبران را به ناحق و ادعايشان كه دلهاى ما در پوشش است [لعنتشان كرديم‏]، بلكه خداوند به سبب كفرشان بر دلهايشان مهر نهاد، كه جز اندكى ايمان نمى‏آورند
فولادوند: پس به [سزاى] پيمان‏شكني‏شان و انكارشان نسبت به آيات خدا و كشتار ناحق آنان [از] انبيا و گفتارشان كه دلهاى ما در غلاف است [لعنتشان كرديم] بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهايشان مهر زده و در نتيجه جز شمارى اندك [از ايشان] ايمان نمى ‏آورند
قمشه‌ای: پس چون پیمان شکستند و به آیات خدا کافر شدند و پیغمبران را به ناحق کشتند و (همه این قبایح به جای آوردند) بدین عذر که گفتند: دلهای ما در پرده است (و دروغ گفتند) بلکه خدا به سبب کفر، آنها را مهر بر دل نهاد، که به جز اندکی ایمان نیاورند؛
مکارم شیرازی: آنها بخاطر اينكه پيمانشان را شكستند و آيات خدا را انكار كردند و پيامبران را به ناحق كشتند و بخاطر اينكه (از روي استهزاء) مي‏گفتند بر دلهاي ما پرده افكنده شده (و سخنان پيامبران را درك نمي‏كنيم مطرود درگاه خدا شدند) آري خداوند به علت كفرشان بر دلهاي آنها مهر زده و لذا جز عده كمي ايمان نمي‏آورند (آنها كه راه حق مي‏پويند و سر لجاج ندارند).
وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ﴿۱۵۶﴾
انصاریان: و [نیز] به سبب کفرشان [به نبوّت عیسی] و گفتارشان بر مریمِ [پاکدامن و آراسته به عفت] که افترا و بهتان بزرگی بود [لعنتشان کردیم.]
خرمشاهی: و به سبب كفرشان و سخنشان كه به مريم بهتان بزرگى زدند
فولادوند: و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند
قمشه‌ای: و هم به واسطه کفرشان و بهتان بزرگشان بر مریم؛
مکارم شیرازی: و (نيز) بخاطر كفرشان و تهمت بزرگي كه بر مريم زدند.
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿۱۵۷﴾
انصاریان: و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان که ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم. در صورتی که او رانکشتند و به دار نیاویختند، بلکه بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینکه عیسی است به دار آویختند و کشتند]؛ و کسانی که درباره او اختلاف کردند، نسبت به وضع وحال او در شک هستند، و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند، و یقیناً او را نکشتند.
خرمشاهی: و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشته‏ايم و حال آنكه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه [حقيقت امر] بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه در اين امر اختلاف كردند از آن در شك‏اند و به آن علم ندارند، فقط پيروى از حدس و گمان مى‏كنند و او را به يقين نكشته‏اند
فولادوند: و گفته ايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم و حال آنكه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند قطعا در مورد آن دچار شك شده‏ اند و هيچ علمى بدان ندارند جز آنكه از گمان پيروى مى كنند و يقينا او را نكشتند
قمشه‌ای: و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند؛
مکارم شیرازی: و گفتارشان كه ما مسيح عيسي بن مريم پيامبر خدا را كشتيم در حالي كه نه او را كشتند و نه بدار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد و كساني كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروي مي‏كنند و قطعا او را نكشتند.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۵۸﴾
انصاریان: بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
خرمشاهی: بلكه خداوند او را به سوى خويش بركشيد و خدا پيروزمند فرزانه است‏
فولادوند: بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است
قمشه‌ای: بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و پیوسته خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است؛
مکارم شیرازی: بلكه خدا او را به سوي خود برد و خداوند توانا و حكيم است.
وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿۱۵۹﴾
انصاریان: و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش [که لحظه روشن شدن حقایق است] به مسیح ایمان می آورد [که او فرستاده خدا، بنده او و مژده دهنده به ظهور پیامبر اسلام است، ولی ایمان در آن لحظه سودبخش نیست] و مسیح روز قیامت بر [عقاید و اعمال] آنان گواه است.
خرمشاهی: و هيچ‏كس از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش به او [عيسى‏] ايمان آورد، و روز قيامت او [عيسى‏] برايشان گواه است‏
فولادوند: و از اهل كتاب كسى نيست مگر آنكه پيش از مرگ خود حتما به او ايمان مى ‏آورد و روز قيامت [عيسى نيز] بر آنان شاهد خواهد بود
قمشه‌ای: و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی (عیسی) ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود؛
مکارم شیرازی: و هيچيك از اهل كتاب نيست مگر اينكه به او قبل از مرگش ‍ ايمان مي‏آورد و روز قيامت گواه بر آنها خواهد بود.
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴿۱۶۰﴾
انصاریان: پس به کیفر ستمی که یهودیان [به آیات خدا و بر خود و دیگران] روا داشتند، و به سزای آنکه بسیاری از مردم را از راه خدا بازداشتند، چیزهای پاکیزه ای را که بر آنان حلال شده بود [مانند صید ماهی و خوردنِ چربی و شیر و گوشت حیوانات] حرام کردیم.
خرمشاهی: آرى به سبب ظلم [بعضى از] يهوديان، و به سبب باز داشتنشان بسيارى [از مردم‏] را از راه خدا، چيزهاى پاكيزه‏اى را كه بر آنان حلال بود، بر آنان حرام كرديم‏
فولادوند: پس به سزاى ستمى كه از يهوديان سر زد و به سبب آنكه [مردم را] بسيار از راه خدا باز داشتند چيزهاى پاكيزه‏ اى را كه بر آنان حلال شده بود حرام گردانيديم
قمشه‌ای: پس به جهت (این همه) ظلمی که یهود کردند و هم بدین جهت که بسیاری مردم را از راه خدا منع کردند، ما نعمت‌های پاکیزه‌ای را که بر آنها حلال بود حرام گردانیدیم؛
مکارم شیرازی: بخاطر ظلمي كه از يهود صادر شد و (نيز) بخاطر جلوگيري كردن بسيار، از راه خدا قسمتي از چيزهاي پاكيزه را كه بر آنها حلال بود تحريم كرديم.
وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶۱﴾
انصاریان: و [نیز به سبب] ربا گرفتنشان با آنکه از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاکیزه های حلال شده را بر آنان حرام کردیم] و ما برای کافران عذابی دردناک آماده کرده ایم.
خرمشاهی: و نيز به سبب ربا گرفتنشان كه از آن نهى شده بودند، و اينكه اموال مردم را به باطل مى‏خوردند، و ما براى كافرانشان عذابى دردناك آماده ساخته‏ايم‏
فولادوند: و [به سبب] رباگرفتنشان با آنكه از آن نهى شده بودند و به ناروا مال مردم خوردنشان و ما براى كافران آنان عذابى دردناك آماده كرده‏ ايم
قمشه‌ای: و هم بدین جهت که ربا می‌گرفتند، در صورتی که از ربا خوردن نهی شده بودند، و هم از آن رو که اموال مردم را به باطل می‌خوردند. و ما برای کافران آنها عذابی دردناک مهیا ساخته‌ایم.
مکارم شیرازی: و (همچنين) به خاطر رباخواري در حالي كه از آن نهي شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل، و براي كافران آنها عذاب دردناكي آماده كرده‏ ايم.