لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: تا خدا [به رحمتش] زشت ترین اعمالی که انجام دادند از آنان محو کند، و آنان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می دادند پاداش دهد.
خرمشاهی: تا خداوند بدترين كارى را كه كردهاند از آنان بزدايد، و پاداششان را بر وفق بهترين كارى كه كردهاند، بپردازد فولادوند: تا خدا بدترين عملى را كه كرده اند از ايشان بزدايد و آنان را به بهترين كارى كه میکرده اند پاداش دهد قمشهای: تا خدا زشتترین گناهانشان را مستور و محو گرداند و بسی بهتر از این اعمال نیکشان به آنها پاداش عطا کند. مکارم شیرازی: تا خداوند بدترين اعمالي را كه انجام داده اند بيامرزد، و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام ميدادند پاداش دهد.
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
﴿۳۶﴾
انصاریان: آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛
خرمشاهی: آيا خداوند بندهاش را بسنده نيست؟ و تو را از كسانى [/معبودان ناحقى] كه به جاى او مىپرستيدند، مىترسانند، و كسى كه خداوند بيراهش گذارده باشد، او را رهنمايى نيست فولادوند: آيا خدا كفايت كننده بنده اش نيست و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مى ترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست قمشهای: آیا خدای (مهربان) برای بندهاش کافی نیست؟ و مردم (مشرک) تو را از قدرت غیر خدا میترسانند! و هر که را خدا به گمراهی خود واگذارد دیگر او را هیچ راهنمایی نخواهد بود. مکارم شیرازی: آيا خداوند براي (نجات و حفظ) بنده اش كافي نيست ؟ اما آنها تو را از غير او ميترسانند، و هر كس را خداوند گمراه كند هيچ هدايت كننده اي ندارد.
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟
خرمشاهی: و هر كس كه خداوند هدايتش كرده باشد، گمراهكنندهاى ندارد، آيا خداوند پيروزمند دادستان نيست؟ فولادوند: و هر كه را خدا هدايت كند گمراه كننده اى ندارد مگر خدا نيست كه نيرومند كيفرخواه است قمشهای: و هر کس را خدا هدایت کند دیگر احدی او را گمراه نتواند کرد. آیا خدا مقتدر و غالب (بر تمام قوای عالم) و منتقم (از همه ستمکاران جهان) نیست؟ مکارم شیرازی: و هر كس را خدا هدايت كند هيچ گمراه كننده اي نخواهد داشت، آيا خداوند قادر و صاحب انتقام نيست ؟
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ
﴿۳۸﴾
انصاریان: اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند.
خرمشاهی: و اگر از ايشان بپرسى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است، بىشك گويند خداوند، بگو ملاحظه كنيد كه آنچه به جاى خداوند مىپرستيد، اگر خداوند در حق من بلايى خواسته باشد، آيا آنان بلاگردانش هستند؟ يا اگر در حق من خيرى خواسته باشد، آيا آنان بازدارنده رحمت او هستند؟ بگو خداوند مرا كافى است، كه اهل توكل بر او توكل مىكنند فولادوند: و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را خلق كرده قطعا خواهند گفت خدا بگو [هان] چه تصور مى كنيد اگر خدا بخواهد صدمه اى به من برساند آيا آنچه را به جاى خدا مى خوانيد مى توانند صدمه او را برطرف كنند يا اگر او رحمتى براى من اراده كند آيا آنها مى توانند رحمتش را بازدارند بگو خدا مرا بس است اهل توكل تنها بر او توكل مى كنند قمشهای: و اگر از این مشرکان بپرسی که زمین و آسمانها را که آفریده است؟ البته جواب دهند: خدا آفریده. پس به آنها بگو: چه تصور میکنید، آیا همه بتهایی که جز خدا میخوانید اگر خدا بخواهد مرا رنجی رسد آن بتان میتوانند آن را رفع کنند؟ یا اگر خدا بخواهد مرا به رحمتی رساند بتان میتوانند آن رحمت را از من باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است، که متوکلان عالم بر او توکل میکنند. مکارم شیرازی: و اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده ؟ حتما ميگويند: خدا، بگو آيا هيچ درباره معبوداني كه غير از خدا ميخوانيد انديشه ميكنيد كه اگر خدا زياني براي من بخواهد آيا آنها ميتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتي براي من اراده كند آيا آنها توانائي دارند جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا كافي است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: بگو: ای قوم من! شما بر همین حالت کفر و عنادی که هستید عمل کنید، من نیز [بر پایه ایمان و اخلاصم] عمل می کنم، سپس خواهید دانست،
خرمشاهی: بگو اى قوم من، هر چه توانيد بكنيد، من نيز كنندهام، پس زودا بدانيد فولادوند: بگو اى قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مى كنمپس به زودى خواهيد دانست قمشهای: باز بگو: ای قوم، شما را آنچه میسّر است (و در خور جهل و گمراهی شماست) عمل کنید، من هم (آنچه روا دانم) عمل میکنم و به زودی معلوم شما گردد. مکارم شیرازی: بگو اي قوم من! شما هر چه در توان داريد انجام دهيد، من نيز به وظيفه خود عمل ميكنم، اما به زودي خواهيد دانست …
مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ
﴿۴۰﴾
انصاریان: که چه کسی را [در دنیا] عذابی خوار کننده بیاید، و [در آخرت هم] عذابی جاودانه بر او فرود آید.
خرمشاهی: كه بر چه كسى عذابى فرود مىآيد كه خوارش بدارد، و عذاب پايندهاى بر او نازل مىگردد فولادوند: [كه] چه كس را عذابى كه رسوايش كند خواهد آمد و عذابى پايدار بر او نازل مى شود قمشهای: که عذاب با ذلّت و خواری که را فرا رسد و آلام همیشگی (دوزخ) بر که فرود آید؟ مکارم شیرازی: چه كسي عذاب خواركننده دنيا به سراغش ميآيد، و (سپس) عذاب جاويدان (آخرت) بر او وارد ميگردد.
إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
﴿۴۱﴾
انصاریان: ما این کتاب را برای [هدایت] مردم به حقّ و راستی بر تو نازل کرده ایم؛ پس هر که هدایت یافت، به سود خود هدایت یافته و هر که گمراه شد، فقط به زیان خود گمراه می شود؛ و تو بر آنان نگهبان و کارساز نیستی،
خرمشاهی: ما كتاب [قرآن] را به حق براى مردم بر تو فرستاديم، پس هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هر كس بيراه مىرود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و تو نگهبان آنان نيستى فولادوند: ما اين كتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فروفرستاديم پس هر كس هدايت شود به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود تنها به زيان خودش گمراه مى شود و تو بر آنها وكيل نيستى قمشهای: (ای رسول) این کتاب الهی را ما به حقّ برای (هدایت) خلق بر تو فرستادیم، اینک هر که هدایت یافت نفع آن و هر که به گمراهی شتافت زیان آن بر شخص اوست و تو (پس از تبلیغ رسالت و اتمام حجّت) دیگر وکیل خلق و نگهبان امّت (از قهر حقّ) نخواهی بود. مکارم شیرازی: ما اين كتاب آسماني را براي مردم به حق بر تو نازل كرديم، هر كس هدايت را پذيرد به نفع خود او است، و هر كس گمراهي را برگزيند تنها به زيان خود او خواهد بود، و تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستي!
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
﴿۴۲﴾
انصاریان: و خداست که روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور کامل می گیرد، و روحی را که [صاحبش] نمرده است نیز به هنگام خوابش [می گیرد]، پس روح کسی که مرگ را بر او حکم کرده نگه می دارد، [و به بدن باز نمی گرداند] و دیگر روح را تا سرآمدی معین باز می فرستد؛ مسلماً در این [واقعیت] برای مردمی که می اندیشند، نشانه هایی [بر قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: خداوند جانها را به هنگام مرگ آنها، و نيز آن را كه نمرده است در خوابش، مىگيرد، سپس آن را كه مرگش را رقم زده است، نگاه مىدارد، و ديگرى را تا زمانى معين گسيل مىدارد، بىگمان در اين امر براى انديشهوران مايههاى عبرت است فولادوند: خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مى كند] پس آن [نفسى] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى دارد و آن ديگر [نفسها] را تا هنگامى معين [به سوى زندگى دنيا] بازپس مى فرستد قطعا در اين [امر] براى مردمى كه مى انديشند نشانه هايى [از قدرت خدا]ست قمشهای: خداست آن که وقت مرگ ارواح خلق را میگیرد و آن کس را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض میکند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه میدارد و آن را که نکرده (به بدنش) میفرستد تا وقت معیّن (مرگ). در این کار نیز ادلهای (از قدرت الهی) برای متفکران پدیدار است. مکارم شیرازی: خداوند ارواح را به هنگام «مرگ» قبض ميكند، و ارواحي را كه نمرده اند نيز به هنگام «خواب» ميگيرد، سپس ارواح كساني را كه فرمان مرگ آنها را صادر كرده نگه ميدارد، و ارواح ديگري را (كه بايد زنده بمانند) باز ميگرداند تا سرآمد معيني، در اين امر نشانه هاي روشني است براي كساني كه تفكر ميكنند.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ
﴿۴۳﴾
انصاریان: [نه اینکه بی خبران، درباره قدرت خدا نمی اندیشند] بلکه به جای خدا [از بتان] شفیعانی برای خود گرفته اند. بگو: آیا [از آنها شفاعت می خواهید] هر چند مالک چیزی [و اختیاردار شفاعتی] نباشند و علم و عقلی نداشته باشند [و پرستندگان خود را نشناسند؟]
خرمشاهی: يا آنكه [كافران] به جاى خداوند شفيعانى برگرفتهاند؟ بگو آيا اگر هم بر چيزى دست نداشته باشند و تعقل نكنند [باز هم آنان را شفيع مىگيرند؟] فولادوند: آيا غير از خدا شفاعتگرانى براى خود گرفته اند بگو آيا هر چند اختيار چيزى را نداشته باشند و نينديشند قمشهای: بلکه این مردم کافر مشرک خدا را وا گذارده و بتهایی (بی اثر) را شفیعان خود بر گرفتند. بگو: اگر چه این بتان کمتر چیزی در جهان مالک نباشند و عقل و ادراکی هیچ نداشته باشند (باز شفیع شما توانند شد). مکارم شیرازی: آيا آنان غير از خدا شفيعاني گرفته اند؟! به آنان بگو: آيا (از آنها شفاعت مي طلبيد) هر چند مالک چيزي نباشند و درک و شعوري براي آنها نباشد؟!
قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
﴿۴۴﴾
انصاریان: بگو: شفاعت، یکسره ویژه خداست، فرمانروایی آسمان ها و زمین در سیطره اوست، سپس به سوی او بازگردانده می شوید؛
خرمشاهی: بگو شفاعت به تمامى خداى راست، فرمانروايى آسمانها و زمين او راست، آنگاه به سوى او باز گردانده مىشويد فولادوند: بگو شفاعت يكسره از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست سپس به سوى او باز گردانيده مى شويد قمشهای: بگو: شفاعت همه خلقان با خداست، که سلطان ملک آسمانها و زمین و است و پس از مرگ و فنا بازگشت همه شما به سوی اوست. مکارم شیرازی: بگو تمام شفاعت از آن خدا است، زيرا حاكميت آسمانها و زمين از آن او است و سپس همه به سوي او باز ميگرديد. |
||