مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ
﴿۶۹﴾
انصاریان: من از ملأ اعلی هنگامی که [درباره آفرینش آدم] مجادله می کردند، هیچ خبری ندارم.
خرمشاهی: مرا هيچ آگاهى از ملأاعلى نيست، آنگاه كه [فرشتگان] مجادله كردند فولادوند: مرا در باره ملاء اعلى هيچ دانشى نبود آنگاه كه مجادله میکردند قمشهای: مرا بر فرشتگان عالم بالا که (در قضیّه خلق آدم یا غیر آن) خصومت و گفتگو داشتند علمی (پیش از وحی خدا) نبود. مکارم شیرازی: من از ملاء اعلي (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامي كه (درباره آفرينش آدم مخاصمه ميكردند خبر ندارم.
إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
﴿۷۰﴾
انصاریان: به من وحی نمی شود جز برای اینکه بیم دهنده ای آشکارم.
خرمشاهی: به من وحى نمىشود جز در اين باب كه من هشداردهندهاى آشكارم فولادوند: به من هيچ [چيز] وحى نمى شود جز اينكه من هشداردهنده اى آشكارم قمشهای: و به من وحی نمیرسد جز اینکه من با بیان روشن و آشکار (خلق را از عذاب خدا) بترسانم. مکارم شیرازی: تنها چيزي كه به من وحي ميشود اين است كه من انذاركننده آشكاري هستم.
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ
﴿۷۱﴾
انصاریان: [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید.
خرمشاهی: چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفريننده انسانى از گل هستم فولادوند: آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفريد قمشهای: (یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید. مکارم شیرازی: به خاطر بياور هنگامي را كه پروردگارت به ملائكه گفت: من بشري را از گل ميآفرينم.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
﴿۷۲﴾
انصاریان: پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید.
خرمشاهی: پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دميدم براى او به سجده در افتيد فولادوند: پس چون او را [كاملا] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم سجده كنان براى او [به خاك] بيفتيد قمشهای: پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید. مکارم شیرازی: هنگامي كه آن را نظام بخشيدم و از روح خودم در آن دميدم براي او سجده كنيد.
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
﴿۷۳﴾
انصاریان: پس فرشتگان همه با هم سجده کردند؛
خرمشاهی: آنگاه فرشتگان همگى سجده كردند فولادوند: پس همه فرشتگان يكسره سجده كردند قمشهای: پس تمام فرشتگان بدون استثنا سجده کردند. مکارم شیرازی: در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
﴿۷۴﴾
انصاریان: مگر ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران شد.
خرمشاهی: مگر ابليس كه استكبار ورزيد و از كافران شد فولادوند: مگر ابليس [كه] تكبر نمود و از كافران شد قمشهای: مگر شیطان که غرور و تکبر ورزید و از زمره کافران گردید. مکارم شیرازی: جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود!
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ
﴿۷۵﴾
انصاریان: [خدا] فرمود: ای ابلیس! تو را چه چیزی از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردی یا از بلند مرتبه گانی؟
خرمشاهی: فرمود اى ابليس چه چيزى تو را از سجده به آنچه با دستان خويش آفريدهام، بازداشت؟ آيا استكبار ورزيدى يا از بلندمرتبگان بودى؟ فولادوند: فرمود اى ابليس چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى آيا تكبر نمودى يا از [جمله] برترىجويانى قمشهای: خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟ آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمیبایست سجده کنند). مکارم شیرازی: گفت: اي ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقي كه با قدرت خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردي، يا از برترين بودي ؟ (بالاتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!).
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
﴿۷۶﴾
انصاریان: گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل ساختی.
خرمشاهی: گفت من بهتر از او هستم، [چرا] كه مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل آفريدهاى فولادوند: گفت من از او بهترم مرا از آتش آفريده اى و او را از گل آفريده اى قمشهای: شیطان گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش (نورانی سرکش) و او را از گل (تیره پست) خلقت کردهای. مکارم شیرازی: گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفريده اي و او را از گل.
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
﴿۷۷﴾
انصاریان: [خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بی تردید تو رانده شده ای؛
خرمشاهی: فرمود از آنجا بيرون شو كه تو مطرودى فولادوند: فرمود پس از آن [مقام] بيرون شو كه تو رانده اى قمشهای: خدا فرمود (ای شیطان جاهل خودبین) اینک از این جایگاه بیرون رو که تو (غرور و تکبر کردی و) سخت رانده درگاه ما شدی. مکارم شیرازی: فرمود: از آسمانها (و از صفوف ملائكه) خارج شو كه تو رانده درگاه مني!
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ
﴿۷۸﴾
انصاریان: و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد.
خرمشاهی: و لعنت من تا روز جزا بر تو خواهد بود فولادوند: و تا روز جزا لعنت من بر تو باد قمشهای: و بر تو لعنت (و غضب) من تا روز جزا حتمی و محقّق است. مکارم شیرازی: و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود. |
||