ParsQuran
سوره 38: ص - جزء 23

وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴿۶﴾
انصاریان: سران و اشرافشان روان شدند [و فریاد برداشتند] که بروید و بر پرستش و نگهداری معبودانتان ایستادگی کنید زیرا از این دعوت [به سوی خدای یگانه] ریاست و آقایی بر اراده شده است.
خرمشاهی: و بزرگان ايشان به راه خود رفتند و گفتند كه برويد و بر [عبادت‏] خدايان خود شكيبايى پيشه كنيد، كه اين امر مطلوب است‏
فولادوند: و بزرگانشان روان شدند [و گفتند] برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعا هدف [ما]ست
قمشه‌ای: و گروهی از سران قوم به راه افتاده (و چنین رأی دادند) که باید طریقه خود را ادامه دهید و در پرستش خدایان خود ثابت قدم باشید، این کاری است که مراد همه است (یا این قیام پیغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پیشامدهای بد روزگار است که باید با آن مقاومت کنیم).
مکارم شیرازی: سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‏خواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند!
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿۷﴾
انصاریان: ما این [پرستش معبود یگانه] را در آخرین آیین [که پدرانمان بر آن بودند] نشنیده ایم؛ این جز دروغی ساخته شده نیست.
خرمشاهی: ما چنين چيزى در آيين اخير نشنيده‏ايم اين جز از خود بر ساختن نيست‏
فولادوند: [از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيده‏ ايم اين [ادعا] جز دروغ‏بافى نيست
قمشه‌ای: این را (که دعوی محمّد است در توحید و یگانگی خدا) در آخرین ملّت (هم که ملّت و آیین مسیح است) نشنیده‌ایم (زیرا ملّت عیسی نیز به سه خدا و اقانیم سه گانه معتقد است)، این جز بافندگی و دروغ چیز دیگری نیست.
مکارم شیرازی: ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‏ ايم، اين فقط يك دروغ است!
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ﴿۸﴾
انصاریان: آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشیده اند [تا از بیماری شک درآیند و به حقّانیّت آن اقرار کنند و زبان از گستاخی و جسارت ببندند.]
خرمشاهی: آيا از ميان همه ما قرآن بر او نازل شده است؟ بلكه ايشان از ياد من در شك و شبهه‏اند، يا هنوز عذاب مرا نچشيده‏اند
فولادوند: آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلكه آنان در باره قرآن من دودلند [نه] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيده‏ اند
قمشه‌ای: آیا میان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتی که او هیچ امتیازی بر ما نداشت!) بلکه این کافران از (وحی) قرآن من در شک و ریبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشیده‌اند (که دست از کفر بر نمی‌دارند).
مکارم شیرازی: آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او (محمد) نازل شده ؟، آنها در حقيقت در اصل وحي من ترديد دارند بلكه آنها هنوز عذاب الهي را نچشيده‏ اند (كه اينچنين گستاخانه سخن مي‏گويند).
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ﴿۹﴾
انصاریان: مگر خزانه های رحمت پروردگار توانای شکست ناپذیر و بخشنده ات نزد آنان است [که منصب نبوّت را به هر کس که دلشان خواست ببخشند؟]
خرمشاهی: يا گنجينه‏هاى رحمت پروردگار پيروزمند بخشنده‏ات در اختيار آنان است؟
فولادوند: آيا گنجينه ‏هاى رحمت پروردگار ارجمند بسيار بخشنده تو نزد ايشان است
قمشه‌ای: آیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند).
مکارم شیرازی: مگر خزائن رحمت پروردگار قادر و بخشنده‏ ات نزد آنها است (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟!
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ﴿۱۰﴾
انصاریان: یا مگر مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، در اختیار آنان است؟ [اگر چنین است] پس [بیایند] از نردبان ها [ی رساننده به این مالکیّت و فرمانروایی] بالا روند [و امور را به دست گیرند و مانع نزول وحی بر محمّد شوند و خود به هر کس که بخواهند وحی کنند.]
خرمشاهی: يا فرمانروايى آسمانها و زمين و مابين آنها از آن ايشان است، پس با نردبانها فراروند
فولادوند: آيا فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن ايشان است [اگر چنين است] پس [با چنگ زدن] در آن اسباب به بالا روند
قمشه‌ای: یا مگر سلطنت آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست با این کافران است؟ پس (اگر چنین است) به هر سبب (که می‌توانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحی را بر هر که خواهند فرود آرند).
مکارم شیرازی: يا اينكه مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است از آن آنها است ؟ (اگر چنين است) به آسمانها بروند (و جلو نزول وحي را بر قلب پاك محمد بگيرند).
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: اینان لشکری ناچیز و اندک [از احزاب کفر و شرک] اند که در آنجا [که میدان جنگ بدر است] شکست خوردنی هستند.
خرمشاهی: در آنجا سپاهى است از همدستان كه شكست خوردنى است‏
فولادوند: اين سپاهك دسته ‏هاى دشمن در آنجا [=ب در] در هم شكستنى‏ اند
قمشه‌ای: این نالایق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنی در آنجاست. [یعنی در بدر. و این از اخبار غیبی قرآن کریم است. (م).
مکارم شیرازی: (آري) اينها لشكر كوچك شكست خورده‏ اي از احزابند!
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: پیش از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکمیت برخوردار بودند [پیامبران را] انکار کردند؛
خرمشاهی: پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تكذيب [پيامبران را] پيشه كردند
فولادوند: پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب [عمارت و] خرگاهها تكذيب كردند
قمشه‌ای: پیش از این مشرکان هم قوم نوح و طایفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونیان) صاحب قدرت نیز تکذیب (پیغمبران خدا) کردند.
مکارم شیرازی: قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند.
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ ﴿۱۳﴾
انصاریان: و نیز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه همان احزاب کفر و شرک اند،
خرمشاهی: و نيز ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه، اين جماعتها
فولادوند: و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دسته ‏هاى مخالف بودند
قمشه‌ای: و طایفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ایکه (امت شعیب) این اقوام هم احزاب و لشکرهای بسیار (بر علیه انبیاء) بودند (و همه هلاک شدند).
مکارم شیرازی: و قوم ثمود و لوط و اصحاب الايكه (قوم شعيب)، اينها احزابي بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند).
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿۱۴﴾
انصاریان: که هر یک از اینان پیامبران را انکار کردند، پس عقوبت [من بر آنان] محقق و ثابت شد،
خرمشاهی: يكايك آنان جز تكذيب پيامبران كارى نكردند، و لذا عقاب من [در حق آنان‏] تحقق يافت‏
فولادوند: هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد
قمشه‌ای: و آنان به جز تکذیب انبیا فکری و عملی نداشتند، بدین جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گردید.
مکارم شیرازی: هر يك از اين گروهها رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهي درباره آنها تحقق يافت.
وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و اینان [که تو را انکار می کنند] جز یک فریاد مرگبار را که هیچ تأخیری در آن نیست، انتظار نمی کشند،
خرمشاهی: و اينان جز بانگ مرگبار يگانه‏اى را انتظار نمى‏كشند كه فروگذار نمى‏كند
فولادوند: و اينان جز يك فرياد را انتظار نمى ‏ب رند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست
قمشه‌ای: و این مردم جز یک صیحه (آسمانی که بر هلاکشان ندا کند) انتظاری ندارند و دیگر آن را باز گشتی نیست (دیگر ابدا به دنیا باز نمی‌گردند).
مکارم شیرازی: اينها (با اين اعمالشان) انتظاري جز اين نمي‏كشند كه يك صيحه آسماني فرود آيد صيحه‏ اي كه در آن بازگشت نيست (و همگي را نابود سازد).