وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
﴿۴۱﴾
انصاریان: و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجه ای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت می کند [تا از رحمت تو دلسردم کند.]
خرمشاهی: و بنده ما ايوب را ياد كن آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان به من رنج و عذاب رسانده است فولادوند: و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد قمشهای: و یاد کن از بنده ما ایّوب هنگامی که به درگاه خدای خود عرض کرد: (پروردگارا) شیطان مرا سخت رنج و عذاب رسانیده (تو از کرم نجاتم بخش). مکارم شیرازی: به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده.
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
﴿۴۲﴾
انصاریان: [به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی.
خرمشاهی: [گفتيم] پايت را به زمين بزن، اينك اين شستنگاهى است سرد و نوشيدنى فولادوند: [به او گفتيم] با پاى خود [به زمين] بكوب اينك اين چشمه سارى است سرد و آشاميدنى قمشهای: (خطاب کردیم که) پای به زمین زن (زد و چشمه آبی پدید آمد، گفتیم) این آبی است سرد برای شستشو و نوشیدن (در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و الم بیاسایی). مکارم شیرازی: (به او گفتيم) پاي خود را بر زمين بكوب اين، چشمه آبي خنك براي شستشو و نوشيدن است.
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
﴿۴۳﴾
انصاریان: و خانواده اش را [که در حادثه ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشیدیم تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای خردمندان باشد.
خرمشاهی: و [سپس /ديگربار] خانوادهاش و همانند آن را همراه ايشان، از سر رحمت خويش و براى پندآموزى به خردمندان، به او بخشيديم فولادوند: و [مجددا] كسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم تا رحمتى از جانب ما و عبرتى براى خردمندان باشد قمشهای: و ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به قدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل (نتیجه صبر در بلا را) متذکر شوند. مکارم شیرازی: و خانواده اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را با آنها قرار داديم، تا رحمتي از سوي ما باشد و تذكري براي صاحبان فكر.
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
﴿۴۴﴾
انصاریان: و [به او گفتیم: چون سوگند خورده ای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بسته ای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود.
خرمشاهی: و [به او به رعايت عهدى كه كرده بود، گفتيم] دستهاى چوب تركه به دستت بگير، و با آن [همسرت را فقط يك بار] بزن، و سوگند مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه نيكو بندهاى كه تواب بود فولادوند: [و به او گفتيم] يك بسته تركه به دستت برگير و با آن بزن و سوگند مشكن ما او را شكيبا يافتيم چه نيكوبنده اى به راستى او توبه كار بود قمشهای: و (ایوب را گفتیم) دستهای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بندهای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود. مکارم شیرازی: (و به او گفتيم) بسته اي از ساقه هاي گندم (يا مانند آن) را برگير و به او (همسرت) بزن و سوگند خود را مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبي كه بسيار بازگشت كننده به سوي خدا بود؟
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ
﴿۴۵﴾
انصاریان: و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند.
خرمشاهی: و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه همه توانمند [در عبادت] و ديدهور بودند فولادوند: و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه نيرومند و ديده ور بودند به يادآور قمشهای: و باز یاد کن از بندگان خاص ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب که همه (در انجام رسالت) صاحب اقتدار و بصیرت بودند. مکارم شیرازی: و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را صاحبان دستهاي (نيرومند) و چشمهاي (بينا).
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
﴿۴۶﴾
انصاریان: ما آنان را با [صفت بسیار پرارزش] یاد کردن سرای آخرت با اخلاصی ویژه خالص ساختیم.
خرمشاهی: ما آنان را به خصلتى ويژه ساختيم كه آخرت انديشى بود فولادوند: ما آنان را با موهبت ويژه اى كه يادآورى آن سراى بود خالص گردانيديم قمشهای: ما آنان را خالص و پاکدل برای تذکر سرای آخرت گردانیدیم. مکارم شیرازی: ما آنها را با خلوص ويژه اي خالص كرديم، و آن يادآوري سراي آخرت بود.
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ
﴿۴۷﴾
انصاریان: به یقین آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و نیکان اند.
خرمشاهی: و ايشان از نظر ما از برگزيدگان نيك بودند فولادوند: و آنان در پيشگاه ما جدا از برگزيدگان نيكانند قمشهای: و آنها نزد ما از برگزیدگان و خوبان عالم بودند. مکارم شیرازی: و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند.
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ
﴿۴۸﴾
انصاریان: و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان اند.
خرمشاهی: و ياد كن اسماعيل و اليسع و ذوالكفل را كه همه از نيكان بودند فولادوند: و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به ياد آور [كه] همه از نيكانند قمشهای: و باز یاد کن از اسماعیل و یسع و ذو الکفل که همه از نیکوان جهان بودند. مکارم شیرازی: و به خاطر بياور اسماعيل و اليسع و ذالكفل را كه همه از نيكان بودند.
هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
﴿۴۹﴾
انصاریان: این [سرگذشت های سازنده] یادآوری و پند است؛ و بی تردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود.
خرمشاهی: اين ياد كردى است و پرهيزگاران را نيك سرانجامى است فولادوند: اين يادكردى است و قطعا براى پرهيزگاران فرجامى نيك است قمشهای: این آیات پند و یاد آوری (نیکان) است، و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است. مکارم شیرازی: اين يك يادآوري است، و براي پرهيزگاران بازگشت نيكوئي است.
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ
﴿۵۰﴾
انصاریان: [آن بازگشت گاه] بهشت های جاویدانی است که درهایش را به روی آنان گشوده اند،
خرمشاهی: بهشتهاى عدن كه درهايش براى ايشان گشوده است فولادوند: باغهاى هميشگى در حالى كه درهاى [آنها] برايشان گشوده است قمشهای: باغهای بهشت ابد که درهایش به روی آنان باز است. مکارم شیرازی: باغهاي جاويدان بهشتي كه درهايش به روي آنان گشوده است. |
||