ParsQuran
سوره 38: ص - جزء 23

وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و آیا خبر مهم آن دادخواهان هنگامی که از دیوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسیده است؟
خرمشاهی: و آيا خبر اصحاب دعوى به تو رسيده است كه از ديوار محراب او بالا رفتند
فولادوند: و آيا خبر دادخواهان چون از نمازخانه [او] بالا رفتند به تو رسيد
قمشه‌ای: و آیا حکایت آن (دو فرشته به صورت) خصم به تو رسیده است که از بالای غرفه عبادتگاه (داود بی‌اجازه) بر او وارد شدند؟
مکارم شیرازی: آيا داستان شاكيان هنگامي كه از محراب (داود) بالا رفتند به تو رسيده است؟!
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿۲۲﴾
انصاریان: زمانی که [به طور ناگهانی] بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس [ما] دو گروه دادخواه و شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است؛ بنابراین میان ما به حق داوری کن و [در داوریت] ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمایی کن.
خرمشاهی: آنگاه كه [ناگهان‏] بر داوود وارد شدند و او از ايشان هراسيد، گفتند مترس، اصحاب دعوايى هستيم كه بعضى از ما بر ديگرى ستم كرده است، پس در ميان ما به حق داورى كن، و بيداد مكن و ما را به راه راست رهنمايى كن‏
فولادوند: وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد گفتند مترس [ما] دو مدعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده پس ميان ما به حق داورى كن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش
قمشه‌ای: هنگامی که (در محراب) بر داود داخل شدند و او از آنان سخت هراسان شد (که مبادا دشمن باشند) آنان بدو گفتند: مترس، ما دو تن (یا دو گروه) خصم یکدیگریم که برخی بر دیگری ستم کرده (و به حکومت پیش تو آمده‌ایم)، میان ما به حق حکم کن و با هیچ یک جور و طرفداری مکن و ما را به راه راست دلالت فرما.
مکارم شیرازی: هنگامي كه (بي هيچ مقدمه) بر او وارد شدند و او از مشاهده آنها وحشت كرد، گفتند نترس، دو نفر شاكي هستيم كه يكي از ما بر ديگري تعدي كرده، اكنون در ميان ما به حق داوري كن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست هدايت فرما.
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿۲۳﴾
انصاریان: این برادر من است، نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، گفته است: این یکی را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت.
خرمشاهی: [يكى از آنان گفت] اين دوست من است كه نود و نه ميش دارد، و من يك ميش تنها دارم، و مى‏گويد آن را هم به من واگذار و با من درشت‏گويى مى‏كند
فولادوند: اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مى‏ گويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است
قمشه‌ای: این برادر من نود و نه رأس میش داراست و من یک میش، این یک را هم گفته به من واگذار، و با من به قهر و غلبه و تهدید آمیز خطاب کرده است.
مکارم شیرازی: اين برادر من است نود و نه ميش دارد، و من يكي بيش ندارم، اما او اصرار مي‏كند كه اين يكي را هم به من واگذار! و از نظر سخن بر من غلبه كرده است.
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: گفت: یقیناً او با درخواست افزودن میش تو به میش های خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعاً بسیاری از معاشران و شریکان به یکدیگر ستم می کنند، به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند و اینان اندک اند. و داود دانست که ما او را [در این حادثه] آزموده ایم، در نتیجه از پروردگارش درخواست آمرزش کرد و بی درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.
خرمشاهی: [داوود] گفت به راستى با خواستن ميش تو و افزودنش به ميشهاى خود، در حق تو ستم كرده است، و بسيارى از شريكان هستند كه در حق همديگر ستم مى‏كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته پيش گرفته باشند، و ايشان [به واقع‏] اندكشمارند، و داوود دانست كه ما او را آزموده‏ايم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار كرد، و به سجده در افتاد و توبه كرد
فولادوند: [داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميش‏هاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى دارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏ ايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد
قمشه‌ای: داود گفت: البته بر تو ظلم کرده که خواسته است یک میش تو را به میش‌های (نود و نه گانه) خود اضافه کند، و بسیار معاشران و شریکان در حق یکدیگر ظلم و تعدی می‌کنند مگر آنان که اهل ایمان و عمل صالح هستند که آنها هم بسیار کم‌اند. و (پس از این قضاوت بی‌تأمّل و سریع) داود دانست که ما او را سخت امتحان کرده‌ایم، در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت.
مکارم شیرازی: (داود) گفت: مسلما او با درخواست يك ميش تو براي افزودن آن به ميشهايش بر تو ستم كرده، و بسياري از دوستان به يكديگر ستم مي‏كنند مگر آنها كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح دارند، اما عده آنان كم است!، داود گمان كرد ما او را (با اين ماجرا) آزموده‏ ايم، از پروردگارش ‍ طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و ما او را در این [داوری] آمرزیدیم، بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد.
خرمشاهی: آنگاه اين امر را بر او آمرزيديم، و او در نزد ما تقرب و نيك سرانجامى داشت‏
فولادوند: و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم و در حقيقت براى او پيش ما تقرب و فرجامى خوش خواهد بود
قمشه‌ای: ما هم از آن کرده عفو کردیم و از او درگذشتیم و او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.
مکارم شیرازی: ما اين عمل را بر او بخشيديم، و او نزد ما داراي مقام والا و آينده نيك است.
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿۲۶﴾
انصاریان: [و گفتیم:] ای داود! همانا تو را در زمین جانشین [و نماینده خود] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کند. بی تردید کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، چون روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت دارند.
خرمشاهی: اى داوود ما تو را در روى زمين خليفه [خود] برگماشته‏ايم، پس در ميان مردم به حق داورى كن، و از هوى و هوس پيروى مكن، كه تو را از راه خدا گمراه كند، بى‏گمان كسانى كه از راه خدا گمراه مى‏شوند عذاب سخت و سنگينى در پيش دارند چرا كه روز حساب را فراموش كرده‏اند
فولادوند: اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى ‏روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏ اند عذابى سخت‏ خواهند داشت
قمشه‌ای: (و او را گفتیم که) ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد و آنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کرده‌اند به عذاب سخت معذّب خواهند شد.
مکارم شیرازی: اي داود ما تو را خليفه (و نماينده خود) در زمين قرار داديم، در ميان مردم به حق داوري كن، و از هواي نفس پيروي منما كه تو را از راه خدا منحرف مي‏سازد، كساني كه از راه خدا گمراه شوند عذاب شديدي به خاطر فراموش كردن روز حساب دارند.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ.
خرمشاهی: و ما آسمان و زمين و مابين آنها را بيهوده نيافريده‏ايم، اين پندار كسانى است كه كفر ورزيده‏اند، و واى بر كسانى كه كفرورزيده‏اند از [عذاب‏] آتش دوزخ‏
فولادوند: و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم اين گمان كسانى است كه كافر شده [و حق‏پوشى كرده]اند پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شده‏ اند
قمشه‌ای: و ما آسمان و زمین و هر چه را بین آنهاست بازیچه و باطل خلق نکرده‌ایم، این گمان کافران است، و وای بر کافران از آتش دوزخ.
مکارم شیرازی: ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنها است بيهوده نيافريديم، اين گمان كافران است واي بر كافران از آتش (دوزخ).
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿۲۸﴾
انصاریان: آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟!
خرمشاهی: آيا كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، همانند مفسدان در زمين قرار مى‏دهيم، يا آيا پارسايان را مانند فاجران مى‏شماريم؟
فولادوند: يا [مگر] كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‏ اند چون مفسدان در زمين مى‏ گردانيم يا پرهيزگاران را چون پليدكاران قرار مى‏ دهيم
قمشه‌ای: آیا ما آنان را که ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداختند مانند مردم (بی ایمان) مفسد در زمین قرار می‌دهیم؟ یا مردمان با تقوا و خداترس را مانند فاسقان بدکار قرار می‌دهیم (و مانند آنان جزا خواهیم داد).
مکارم شیرازی: آيا كساني را كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح انجام داده‏ اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران!
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۹﴾
انصاریان: این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند.
خرمشاهی: كتابى است مبارك كه آن را بر تو فرو فرستاده‏ايم، تا در آيات آن انديشه كنند، و خردمندان از آن پند گيرند
فولادوند: [اين] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ ايم تا در [باره] آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند
قمشه‌ای: (این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند.
مکارم شیرازی: اين كتابي است پر بركت كه بر تو نازل كرده‏ ايم تا در آيات آن تدبر كنند و صاحبان مغز (و انديشه) متذكر شوند.
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بنده ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود.
خرمشاهی: و به داوود سليمان را بخشيديم، چه نيكو بنده‏اى كه تواب بود
فولادوند: و سليمان را به داوود بخشيديم چه نيكو بنده‏ اى به راستى او توبه‏ كار [و ستايشگر] بود
قمشه‌ای: و به داود (فرزندش) سلیمان را عطا کردیم، او بسیار نیکو بنده‌ای بود، زیرا بسیار به درگاه خدا با تضرع و زاری رجوع می‌کرد.
مکارم شیرازی: ما سليمان را به داود بخشيديم، چه بنده خوبي ؟ چرا كه همواره به سوي خدا بازگشت مي‏كرد (و به ياد او بود).