ParsQuran
سوره 37: الصافات - جزء 23

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ﴿۹۰﴾
انصاریان: پس پشت کنان از او روی گرداندند.
خرمشاهی: آنگاه به او پشت كردند [و تنهايش گذاشتند]
فولادوند: پس پشت‏ كنان از او روى برتافتند
قمشه‌ای: قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند).
مکارم شیرازی: آنها از او روي برتافته و به او پشت كردند (و به سرعت دور شدند).
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۹۱﴾
انصاریان: او هم مخفیانه به سوی بت هایشان رفت و [از روی ریشخند] گفت: آیا غذا نمی خورید؟
خرمشاهی: رو به خدايانشان آورد و گفت چرا [چيزى‏] نمى‏خوريد
فولادوند: تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت آيا غذا نمى ‏خوريد
قمشه‌ای: ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمی‌خورید؟
مکارم شیرازی: (او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهي به معبودان آنها كرد و از روي تمسخر گفت: چرا از اين غذاها نمي‏خوريد؟
مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿۹۲﴾
انصاریان: شما را چه شده که سخن نمی گویید؟
خرمشاهی: شما را چه مى‏شود چرا سخن نمى‏گوييد؟
فولادوند: شما را چه شده كه سخن نمى‏ گوييد
قمشه‌ای: چرا سخن نمی‌گویید؟ (شما چه خدایان بی‌اثر باطلی هستید!)
مکارم شیرازی: (اصلا) چرا سخن نمي‏گوئيد؟!
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾
انصاریان: پس [به آنها روی آورد و] با دست راست ضربه ای کاری بر آنها کوبید [و خردشان کرد.]
خرمشاهی: پس [نهانى‏] بر آنان ضربه‏اى به شدت فرود آورد
فولادوند: پس با دست راست بر سر آنها زدن گرفت
قمشه‌ای: و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست).
مکارم شیرازی: سپس ضربه‏ اي محكم با دست راست و با توجه بر پيكر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شكست)
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ﴿۹۴﴾
انصاریان: مردم با شتاب به سوی او آمدند.
خرمشاهی: آنگاه شتابان رو به سوى او آوردند
فولادوند: تا دوان دوان سوى او روى‏آور شدند
قمشه‌ای: قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند.
مکارم شیرازی: آنها با سرعت به سراغ او آمدند.
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿۹۵﴾
انصاریان: [به آنان] گفت: آیا آنچه را [با دست خود] می تراشید، می پرستید؟!
خرمشاهی: [ابراهيم‏] گفت آيا چيزى را كه [با دست خود] تراشيده‏ايد مى‏پرستيد؟
فولادوند: [ابراهيم] گفت آيا آنچه را مى‏ تراشيد مى ‏پرستيد
قمشه‌ای: ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟
مکارم شیرازی: او (ابراهيم) گفت: آيا چيزي را مي‏پرستيد كه با دست خود مي‏تراشيد؟
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾
انصاریان: در حالی که خدا شما را و آنچه را می سازید، آفریده است.
خرمشاهی: و حال آنكه خداوند شما را و چيزهايى را كه بر سر آنها كار مى‏كنيد، آفريده است‏
فولادوند: با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمى‏ سازيد آفريده است
قمشه‌ای: در صورتی که شما و آنچه (از بتان) می‌سازید همه را خدا آفریده.
مکارم شیرازی: با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهائي را كه مي‏سازيد!
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ﴿۹۷﴾
انصاریان: گفتند: برای او بنایی بسازید [که گنجایش آتش فراوانی داشته باشد] پس او را در آتش شعلهور بیندازید.
خرمشاهی: گفتند براى او بنايى بر آوريد، و او را در آتش بيندازيد
فولادوند: گفتند برايش [كوره]خانه‏ اى بسازيد و در آتشش بيندازيد
قمشه‌ای: (قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانه‌ای بسازید و او را در آتش افکنید.
مکارم شیرازی: آنها گفتند بناي مرتفعي براي او بسازيد، و او را در جهنمي‏از آتش ‍ بيفكنيد!
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ﴿۹۸﴾
انصاریان: پس خواستند به او نیرنگی زنند، ولی ما آنان را پست و شکست خورده کردیم.
خرمشاهی: آنگاه در حق او بد سگاليدند، ولى آنان را فرودست گردانديم‏
فولادوند: پس خواستند به از نيرنگى زنند و[لى] ما آنان را پست گردانيديم
قمشه‌ای: نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم).
مکارم شیرازی: آنها طرحي براي نابودي ابراهيم ريخته بودند ولي ما آنها را پست و مغلوب ساختيم.
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۹۹﴾
انصاریان: و [وقتی از این مهلکه جان سالم به در برد] گفت: به راستی من به سوی پروردگارم می روم، و [او] به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد.
خرمشاهی: و [ابراهيم‏] گفت من رونده به سوى پروردگارم هستم، كه به زودى مرا رهنمايى خواهد كرد
فولادوند: و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد
قمشه‌ای: و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود می‌روم که البته هدایتم خواهد فرمود.
مکارم شیرازی: (او از اين مهلكه به سلامت بيرون آمد) و گفت: من به سوي پروردگارم مي‏روم او مرا هدايت خواهد كرد.