وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: آنان را نگه دارید که حتماً مورد بازپرسی قرار می گیرند.
خرمشاهی: و آنان را بازداريد كه ايشان بازخواست كردنى هستند فولادوند: و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند قمشهای: و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند. مکارم شیرازی: آنها را متوقف سازيد كه بايد بازپرسي شوند.
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ
﴿۲۵﴾
انصاریان: [به آنان گویند:] شما را چه شده که یکدیگر را [برای رهایی از عذاب] یاری نمی دهید؟
خرمشاهی: شما را چه مىشود كه همديگر را يارى نمىكنيد؟ فولادوند: شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى كنيد قمشهای: (به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمیکنید؟ مکارم شیرازی: شما چرا از هم ياري نميطلبيد.
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
﴿۲۶﴾
انصاریان: [نه اینکه نمی توانند یکدیگر را یاری دهند] بلکه آنان امروز فروتنانه تسلیم [قدرت حق] هستند،
خرمشاهی: آرى ايشان امروز تسليمپيشهاند فولادوند: [نه] بلكه امروز آنان از در تسليم درآمدگانند قمشهای: بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند. مکارم شیرازی: ولي آنها در آن روز تسليم قدرت خداوندند.
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: به یکدیگر رو کرده از هم می پرسند: [این چه وضعی است؟]
خرمشاهی: و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند فولادوند: و بعضى روى به بعضى ديگر مى آورند [و] از يكديگر مى پرسند قمشهای: و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند. مکارم شیرازی: (و در اينحال) آنها رو به يكديگر كرده و از هم سؤ ال ميكنند …
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [پس پیروان گمراه به پیشوایان گمراه کننده] می گویند: همانا شما از راه خیرخواهی به سوی ما می آمدید، [ولی کارتان جز فریب و نیرنگ نبود!]
خرمشاهی: گويند شما بوديد كه "حق به جانب" به سراغ ما مىآمديد فولادوند: [و] مى گويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمى آمديد [و خود را حق به جانب مى نموديد] قمشهای: گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما میآمدید. مکارم شیرازی: گروهي ميگويند: (شما رهبران گمراه ما) از طريق خيرخواهي و نيكي وارد شديد (اما جز مكر و فريب چيزي در كارتان نبود).
قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: می گویند: [ما را تقصیری نیست] بلکه خود شما اهل ایمان نبودید،
خرمشاهی: گويند بلكه خود شما مؤمن نبوديد فولادوند: [متهمان] مى گويند [نه] بلكه با ايمان نبوديد قمشهای: آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید. مکارم شیرازی: (آنها در جواب) ميگويند: شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: و ما را بر شما هیچ تسلطی نبود، بلکه شما مردمی طغیان گر و سرکش بودید.
خرمشاهی: و ما را بر شما سلطهاى نبود، بلكه شما قومى سركش بوديد فولادوند: و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد قمشهای: و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید. مکارم شیرازی: ما هيچگونه سلطه اي بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومي طغيانگر بوديد!
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: اکنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد که همه ما چشندگان عذاب خواهیم بود.
خرمشاهی: و حكم پروردگارمان در حق ما تحقق يافت، ما چشندگان [عذاب]ايم فولادوند: پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم قمشهای: پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید. مکارم شیرازی: اكنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگي از عذاب او ميچشيم.
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: [سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم،
خرمشاهی: آنگاه شما را گمراه كرديم، ما خود هم گمراه بوديم فولادوند: و شما را گمراه كرديم زيرا خودمان گمراه بوديم قمشهای: و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. مکارم شیرازی: (آري) ما شما را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه بوديم.
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: پس بی تردید همه 2آنان در آن روز در عذاب شریک اند،
خرمشاهی: آنگاه ايشان در چنين روزى در عذاب مشتركند فولادوند: پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند قمشهای: و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند. مکارم شیرازی: همه آنها (پيشوايان و پيروان گمراه) در آن روز در عذاب الهي مشتركند. |
||