وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۳۳﴾
انصاریان: و بی تردید لوط از پیامبران بود.
خرمشاهی: و همانا لوط از پيامبران بود فولادوند: و در حقيقت لوط از زمره فرستادگان بود قمشهای: و لوط هم یکی از رسولان خدا بود. مکارم شیرازی: لوط از رسولان ما بود.
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
﴿۱۳۴﴾
انصاریان: [یاد کن] هنگامی را که او و همه اهلش را نجات دادیم،
خرمشاهی: چنين بود كه او و خانوادهاش، همگى را، رهايى داديم فولادوند: آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم قمشهای: وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم. مکارم شیرازی: به خاطر بياور زماني را كه او و خاندانش را نجات همگي داديم.
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ
﴿۱۳۵﴾
انصاریان: مگر پیرزنی را که در میان باقی ماندگان [در شهر] بود.
خرمشاهی: مگر پيرزنى كه جزو واپسماندگان [در عذاب] بود فولادوند: جز پيرزنى كه در ميان باقى ماندگان [و خاكسترشدگان] بود قمشهای: به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند. مکارم شیرازی: مگر پيرزني كه در ميان آن قوم باقي ماند (و به سرنوشت آنها گرفتار شد).
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
﴿۱۳۶﴾
انصاریان: سپس دیگران را هلاک کردیم،
خرمشاهی: سپس ديگران را نابود كرديم فولادوند: سپس ديگران را هلاك كرديم قمشهای: پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم. مکارم شیرازی: سپس بقيه را نابود كرديم.
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
﴿۱۳۷﴾
انصاریان: و شما همواره صبحگاهان [در مسیر سفرهایتان از کنار ویرانه های شهر] آنان گذر می کنید،
خرمشاهی: و خود شما بر [آثار] آنان بامدادان مىگذريد فولادوند: و در حقيقت شما بر آنان صبحگاهان قمشهای: و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط میگذرید (و خرابههای آن را به چشم مینگرید) در صبح، مکارم شیرازی: و شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانه هاي شهرهاي) آنها عبور ميكنيد …
وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
﴿۱۳۸﴾
انصاریان: و نیز شبانگاهان، آیا تعقّل نمی کنید؟
خرمشاهی: و نيز شامگاهان، پس آيا تعقل نمىكنيد؟ فولادوند: و شامگاهان مى گذريد آيا به فكر فرو نمى رويد قمشهای: و شام، آیا (چشم عبرت نمیگشایید و) عقل را کار نمیبندید؟ مکارم شیرازی: و شبانگاه، آيا نميانديشيد.
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۳۹﴾
انصاریان: و یونس از پیامبران بود.
خرمشاهی: و بىگمان يونس از پيامبران بود فولادوند: و در حقيقت يونس از زمره فرستادگان بود قمشهای: و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود. مکارم شیرازی: و يونس از رسولان ما بود.
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
﴿۱۴۰﴾
انصاریان: [یاد کن] هنگامی را که به سوی آن کشتی پر [از جمعیت و بار] گریخت،
خرمشاهی: آنگاه كه به سوى كشتى گرانبار گريخت فولادوند: آنگاه كه به سوى كشتى پر بگريخت قمشهای: آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود). مکارم شیرازی: به خاطر بياور زماني را كه به سوي كشتي مملو (از جمعيت و بار) فرار كرد.
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
﴿۱۴۱﴾
انصاریان: و با سرنشینان کشتی قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.]
خرمشاهی: پس با آنان قرعه انداخت و او بيرون انداختنى شد فولادوند: پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد قمشهای: (کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید. مکارم شیرازی: و با آنها قرعه افكند (و قرعه بنام او اصابت كرد و) مغلوب شد.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ
﴿۱۴۲﴾
انصاریان: پس آن ماهی بزرگ او را بلعید، در حالی که سزاوار سرزنش بود.
خرمشاهی: و ماهى [بزرگ /نهنگ] او را فرو بلعيد و او در خور ملامت بود فولادوند: [او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود قمشهای: و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود. مکارم شیرازی: (او را به دريا افكندند) و ماهي عظيمي او را بلعيد، در حالي كه مستحق ملامت بود! |
||