ParsQuran
سوره 36: يس - جزء 23

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۷۴﴾
انصاریان: و به جای خدا معبودانی انتخاب کرده اند به امید اینکه [به وسیله آنها] یاری شوند،
خرمشاهی: و به جاى خداوند خدايانى را [به پرستش‏] گرفته‏اند به اميد آنكه ايشان يارى يابند
فولادوند: و غير از خدا[ى يگانه] خدايانى به پرستش گرفتند تا مگر يارى شوند
قمشه‌ای: و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.
مکارم شیرازی: آنها غير از خدا معبوداني براي خويش برگزيدند به اين اميد كه ياري شوند.
لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾
انصاریان: در حالی که [معبودان،] قدرت یاری دادن به آنان را ندارند و آنان [که سبک مغزان روی برتافته از حق اند] برای آن معبودان [از سوی شیطان] سپاهی احضار شده اند [تا عمر و مالشان را فدای این معبودان باطل کنند.]
خرمشاهی: [اما] آنها به يارى [دادن‏] ايشان توانايى ندارند، و ايشان براى آنها چون سپاهى هستند كه در [عرصه قيامت‏] حاضر كرده شوند
فولادوند: [ولى بتان] نمى‏ توانند آنان را يارى كنند و آنانند كه براى [بتان] چون سپاهى احضار شده‏ اند
قمشه‌ای: هرگز آن خدایان کمترین نصرتی به آنها نتوانند کرد و خود این مشرکان معبودانشان را سپاهی حاضر خدمت هستند که همگی را (در قیامت در آتش دوزخ) حاضر آرند.
مکارم شیرازی: ولي آنان قادر به ياري ايشان نيستند و اين (عبادت كنندگان در قيامت) لشكر آنها خواهند بود كه در آتش دوزخ حضور مي‏يابند!
فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾
انصاریان: پس گفتارشان تو را اندوهگین نکند، بی تردید ما آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند، می دانیم.
خرمشاهی: پس سخنشان تو را اندوهگين نكند، ما آنچه پنهان مى‏دارند و آنچه آشكار مى‏دارند مى‏دانيم‏
فولادوند: پس گفتار آنان تو را غمگين نگرداند كه ما آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مى كنند مى‏ دانيم
قمشه‌ای: پس سخن این مشرکان تو را محزون نکند. ما هر آنچه پنهان و آشکار گویند همه را می‌دانیم (و به کیفر کفرشان می‌رسانیم).
مکارم شیرازی: بنا بر اين سخنان آنها تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان مي‏دارند يا آشكار مي‏كنند مي‏دانيم!
أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ ﴿۷۷﴾
انصاریان: آیا انسان ندانسته که ما او را از نطفه ای [پست و ناچیز] آفریده ایم و اینک ستیزه گری آشکار است؟
خرمشاهی: آيا انسان نينديشيده است كه ما او را از نطفه‏اى آفريده‏ايم، آنگاه او جدل‏پيشه‏اى آشكار است‏
فولادوند: مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفه‏ اى آفريده‏ ايم پس بناگاه وى ستيزه ‏جويى آشكار شده است
قمشه‌ای: آیا انسان ندید که ما او را از نطفه ناقابل (چنین آراسته) خلقت کردیم؟ آن گاه (به جای آنکه شکر گزار باشد) دشمن آشکار ما گردید.
مکارم شیرازی: آيا انسان نديد (نميداند) كه ما او را از نطفه‏ اي بيارزش آفريديم، و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار برخاست!
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾
انصاریان: در حالی که آفرینش نخستین خود را از یاد برده برای ما مثلی زد [و] گفت: چه کسی این استخوان ها را در حالی که پوسیده اند، زنده می کند؟
خرمشاهی: و براى ما مثل مى‏زند و آفرينش خود را فراموش مى‏كند، گويد چه كسى استخوانها را -در حالى كه پوسيده‏انداز نو زنده مى‏گرداند؟
فولادوند: و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد گفت چه كسى اين استخوانها را كه چنين پوسيده است زندگى مى ‏بخشد
قمشه‌ای: و برای ما مثلی (جاهلانه) زد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: این استخوانهای پوسیده را باز که زنده می‌کند؟
مکارم شیرازی: و براي ما مثالي زد و آفرينش خود را فراموش كرد، و گفت چه كسي اين استخوانها را زنده ميكند در حالي كه پوسيده است ؟
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾
انصاریان: بگو: همان کسی که نخستین بار آن را پدید آورد. زنده اش می کند، و او به هر چیزی داناست
خرمشاهی: بگو همان كسى كه نخستين‏بار آن را پديد آورده است، زنده‏اش مى‏گرداند، او به هر آفرينشى دانا [و توانا]ست‏
فولادوند: بگو همان كسى كه نخستين‏ بار آن را پديد آورد و اوست كه به هر [گونه] آفرينشى داناست
قمشه‌ای: بگو: آن خدایی زنده می‌کند که اول بار آنها را ایجاد کرد و او به هر آفریده‌ای داناست.
مکارم شیرازی: بگو: همان كسي آنرا زنده ميكند كه نخستين بار آنرا آفريد، و او به هر مخلوقي آگاه است!
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: همان کسی که برای شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفرید، که اکنون شما از آن آتش می افروزید.
خرمشاهی: همان كسى كه براى شما از درخت سبز[تر و تازه‏] آتشى پديد آورد، كه آنگاه از آن آتش مى‏افروزيد
فولادوند: همو كه برايتان در درخت‏ سبزفام اخگر نهاد كه از آن [چون نيازتان افتد] آتش مى‏ افروزيد
قمشه‌ای: آن خدایی که از درخت سبز و تر برای انتفاع شما آتش قرار داده که (برای حاجتی که خواهید) بر می‌افروزید.
مکارم شیرازی: همان كسي كه براي شما از درخت سبز آتش آفريد، و شما به وسيله آن آتش مي‏افروزيد.
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۱﴾
انصاریان: آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد که [پس از مرگشان] همانند آنان را بیافریند؟ چرا قدرت دارد؛ زیرا اوست که آفریننده بسیار داناست.
خرمشاهی: آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناى آن نيست كه مانند ايشان را بيافريند، چرا، و او آفرينشگر داناست‏
فولادوند: آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده توانا نيست كه [باز] مانند آنها را بيافريند آرى اوست آفريننده دانا
قمشه‌ای: آیا آن خدایی که (خلقت با عظمت) آسمانها و زمین را آفریده بر آفرینش (موجود ضعیفی) مانند این کافران قادر نیست (که چون مردند باز آنها را زنده گرداند)؟ چرا (البته قادر است) و او آفریننده و داناست.
مکارم شیرازی: آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريد قدرت ندارد همانند آنها (انسانهاي خاك شده) را بيافريند؟ آري (ميتواند) و او آفريدگار دانا است!
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۸۲﴾
انصاریان: شأن او این است که چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود.
خرمشاهی: امر او چون [آفرينش‏] چيزى را اراده كند، تنها همين است كه به آن مى‏گويد موجود شو، [و بى‏درنگ‏] موجود مى‏شود
فولادوند: چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مى‏ گويد باش پس [بى ‏درنگ] موجود مى ‏شود
قمشه‌ای: فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.
مکارم شیرازی: فرمان او تنها اين است كه هر گاه چيزي را اراده كند به او مي‏گويد: موجود باش آن نيز بلافاصله موجود ميشود!
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: بنابراین [از هر عیب و نقصی] منزّه است خدایی که مالکیّت و فرمانروایی همه چیز به دست اوست، و به سوی او بازگردانده می شوید.
خرمشاهی: پس منزه است كسى كه ملكوت هر چيز به دست اوست و به سوى او باز گردانده مى‏شويد
فولادوند: پس [شكوهمند و] پاك است آن كسى كه ملكوت هر چيزى در دست اوست و به سوى اوست كه بازگردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: پس منزه و پاک است خدایی که (ملک و) ملکوت هر موجود به دست (قدرت) او و بازگشت شما همه خلایق به سوی اوست.
مکارم شیرازی: پس منزه است خداوندي كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست او است، و (همگي) به سوي او باز مي‏گرديد.