بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
﴿۱﴾
انصاریان: همه ستایش ها ویژه خداست که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و همه ستایش ها در آخرت مخصوص اوست، و او حکیم و آگاه است.
خرمشاهی: سپاس خداوندى را كه آنچه در آسمانها و زمين است، از آن اوست، و در [آغاز و] آخرت نيز سپاس او راست و او فرزانه آگاه است فولادوند: سپاس خدايى را كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست و در آخرت [نيز] سپاس از آن اوست و هم اوست سنجيده كار آگاه قمشهای: ستایش و سپاس مخصوص خداست که هر آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست و در عالم آخرت نیز شکر و سپاس مخصوص خداست (زیرا نعمتهای دنیا و آخرت همه عطای اوست) و او حکیم و آگاه است. مکارم شیرازی: حمد (و ستايش) مخصوص خداوندي است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است، و حمد (و سپاس) براي او است در سراي آخرت و او دانا و آگاه است.
يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ
﴿۲﴾
انصاریان: [خدا] آنچه در زمین فرو می رود و آنچه از آن بیرون می آید و آنچه از آسمان فرود می آید و آنچه در آن بالا می رود عالم و آگاه است؛ و او مهربان و بسیار آمرزنده است.
خرمشاهی: مىداند كه چه چيزى در زمين فرو مىرود، و چه چيزى از آن برون مىآيد، و چه چيزى از آسمان فرود مىآيد، و چه چيزى به آن فرا مىرود، و او مهربان آمرزگار است فولادوند: آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن بر مى آيد و آنچه از آسمان فرو مى شود و آنچه در آن بالا مى رود [همه را] مى داند و اوست مهربان آمرزنده قمشهای: او هر چه درون زمین رود (از اموات و بذرها و هستهها و قطرات) و هر چه از زمین به درآید (از درختان و حبوبات و چشمهها و معادن) و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را میداند و اوست که بسی مهربان و بخشاینده است. مکارم شیرازی: آنچه را در زمين فرو ميرود، و آنچه از آن بر ميآيد، ميداند و (همچنين) آنچه از آسمان نازل ميشود و آنچه بر آن بالا ميرود، و او مهربان و آمرزنده است.
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
﴿۳﴾
انصاریان: و کافران گفتند: قیامت بر ما نخواهد آمد. بگو: آری، سوگند به پروردگارم که دانای غیب است، حتماً بر شما خواهد آمد؛ در آسمان ها و زمین هم وزن ذرّه ای از او پوشیده نیست، و نه کوچک تر از آن و نه بزرگ تر از آن هست مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت] است.
خرمشاهی: و كافران گويند قيامت براى ما فرا نمىرسد، بگو چرا، سوگند به پروردگارم كه بىشبهه به شما فرا مىرسد، همو كه داناى نهان است، و هم سنگ ذرهاى در آسمانها و زمين از او پنهان نيست، نيز چيزى كوچكتر از اين و نه بزرگتر نيست مگر آنكه در كتابى مبين [ثبت] است فولادوند: و كسانى كه كافر شدند گفتند رستاخيز براى ما نخواهد آمد بگو چرا سوگند به پروردگارم كه حتما براى شما خواهد آمد [همان] داناى نهان[ها] كه هموزن ذره اى نه در آسمانها و نه در زمين از وى پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است قمشهای: و کافران (منکر قیامت) گفتند که هرگز ساعت قیامتی بر ما نمیآید، بگو: چرا، به خدای من قسم که البته (ساعت قیامت) شما را خواهد آمد، خدایی که بر غیب جهان آگاه است و مقدار ذرهای (از موجودات عالم) در آسمانها و زمین از او پوشیده نیست و نه کمتر و نه بیشتر از ذرهای جز آنکه در کتاب روشن (علم ازلی حق) ثبت است. مکارم شیرازی: كافران گفتند: قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد، بگو آري به پروردگارم سوگند كه به سراغ همه شما خواهد آمد، خداوندي كه از غيب آگاه است، و به اندازه سنگيني ذره اي در آسمانها و زمين از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه در كتاب مبين ثبت است.
لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
﴿۴﴾
انصاریان: [آری، قیامت حتماً می آید] تا خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، پاداش دهد، اینانند که برای آنان آمرزشی و رزق نیکو و ارزشمندی خواهد بود.
خرمشاهی: تا بدينسان كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، پاداش دهد، اينانند كه بر ايشان آمرزش و روزى ارجمند مقرر است فولادوند: تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند به پاداش رساند آنانند كه آمرزش و روزى خوش برايشان خواهد بود قمشهای: تا (مطابق آن علم) آنان را که ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند (در قیامت) پاداش نیکو دهد، که آمرزش حق و رزق نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست. مکارم شیرازی: هدف اين است آنها را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند پاداش دهد، و براي آنها آمرزش و رزق پر ارزشي است.
وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ
﴿۵﴾
انصاریان: و کسانی که در [انکار و تکذیب] آیات ما کوشیدند، به گمان اینکه [می توانند] ما را عاجز کنند [تا از دسترس قدرت ما بیرون روند] برای آنان عذابی دردناک از سخت ترین عذاب هاست.
خرمشاهی: و كسانى كه در [رد و انكار] آيات ما مقابله كنان [و بىحاصل] مىكوشند، اينانند كه عذابى از عقوبتى دردناك در انتظار آنان است فولادوند: و كسانى كه در [ابطال] آيات ما كوشش مى ورزند كه ما را درمانده كنند برايشان عذابى از بلايى دردناك باشد قمشهای: و آنان که (از کفر و عناد) در (محو و نابود ساختن) آیات ما سعی و کوشش کردند تا مگر (رسول ما را) ناتوان کنند (و از قهر و قدرت ما بیاسایند) بر آنها عذاب سخت دردناک خواهد بود. مکارم شیرازی: كساني كه سعي در (تكذيب) آيات ما داشتند و گمان كردند ميتوانند از حوزه قدرت ما بگريزند عذابي بد و دردناك خواهند داشت.
وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
﴿۶﴾
انصاریان: و کسانی که معرفت و دانش به آنان عطا شده، می دانند که آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، و به راه خدای توانای شکست ناپذیر و ستوده هدایت می کند.
خرمشاهی: و دانش يافتگان آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، حق مىدانند، كه به راه خداوند پيروزمند ستوده، هدايت مىكند فولادوند: و كسانى كه از دانش بهره يافته اند مى دانند كه آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است و به راه آن عزيز ستوده[صفات] راهبرى مى كند قمشهای: و آنان که اهل دانش و معرفت گردیدند (یعنی مؤمنان و نیکان اهل کتاب) یقین دارند که قرآنی که بر تو نازل شده است از جانب پروردگار تو به حق نازل گردیده است و رهنمای خلق به راه خدای بیهمتای ستوده صفات است. مکارم شیرازی: آنها كه داراي علمند آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق ميدانند، و هدايت كننده به راه خداوند عزيز و حميد.
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ
﴿۷﴾
انصاریان: و کافران گفتند: [ای مردم!] آیا شما را به مردی دلالت کنیم که به شما خبر [عجیبی] می دهد، هنگامی که [در خاک گور] به طور کامل متلاشی [و قطعه قطعه] شوید، در آفرینشی جدید و تازه خواهید آمد!
خرمشاهی: و كافران گويند آيا بشناسانيم به شما مردى را كه خبر مىدهد به شما كه چون پاره و پراكنده شديد، آنگاه آفرينش [و هيئت] جديدى خواهيد يافت فولادوند: و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند آيا مردى را به شما نشان دهيم كه شما را خبر مى دهد كه چون كاملا متلاشى شديد [باز] قطعا در آفرينشى جديد خواهيد بود قمشهای: و کافران (به تمسخر و استهزاء مؤمنان، با مردم) گفتند که آیا میخواهید شما را به مردی رهبری کنیم که شما را خبر میدهد که پس از آنکه مردید و ذرّات جسمتان متفرق و پراکنده گردید از نو باز زنده خواهید شد. مکارم شیرازی: كافران گفتند: آيا مردي را به شما نشان دهيم كه خبر ميدهد هنگامي كه (مرديد و خاك شديد و) سخت از هم متلاشي شديد (بار ديگر) آفرينش تازهاي خواهيد يافت!
أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ
﴿۸﴾
انصاریان: آیا [به نظر شما این خبر دهنده] بر خدا دروغ بسته، یا دچار نوعی جنون است؟! [نه، چنین نیست که می پندارند] بلکه کسانی که به آخرت ایمان ندارند، در عذاب و گمراهی دوری هستند.
خرمشاهی: آيا بر خداوند دروغ بسته است، يا [به خيال آنان] جنونى دارد؟ [هيچ كدام] بلكه نامؤمنان به آخرت در عذاب و گمراهى دور و دراز هستند فولادوند: آيا [اين مرد] بر خدا دروغى بسته يا جنونى در اوست [نه] بلكه آنان كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهى دور و درازند قمشهای: آیا این مرد دانسته به خدا دروغ میبندد یا جنون بر این گفتارش وا میدارد؟ (اینها که میپندارید هیچ نیست) بلکه (قیامت به زودی بیاید و) آنان که به عالم آخرت ایمان نمیآورند (آن جا) در عذاب و (این جا) در گمراهی دور (از نجات) گرفتارند. مکارم شیرازی: آيا او بر خدا دروغ بسته ؟ يا به نوعي جنون گرفتار است؟! (چنين نيست) بلكه آنها كه به آخرت ايمان نميآورند در عذاب و گمراهي دوري هستند (و نشانه گمراهي آنها همين انكار شديد آنها است).
أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ
﴿۹﴾
انصاریان: آیا به آنچه از آسمان و زمین پیش رو و پشت سر آنان است، ننگریستند [که همان خدایی که جهان هستی را آفرید بر زنده کردن مردگان تواناست؟] ما اگر بخواهیم آنان را در زمین فرو می بریم یا پاره هایی از آسمان را بر سرشان می افکنیم؛ بی تردید در این [آفرینش] برای هر بنده بازگشت کننده، نشانه ای [بر قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: آيا آسمان و زمينى را كه پيش روى و پشت ايشان است ننگريستهاند؟، اگر خواهيم به زمين فرو بريمشان، يا بر آنان پارهاى از آسمان را فرو اندازيم، در اين امر براى هر بنده توبه كار، مايه عبرتى است فولادوند: آيا به آنچه از آسمان و زمين در دسترسشان و پشت سرشان است ننگريسته اند اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى بريم يا پاره سنگهايى از آسمان بر سرشان مى افكنيم قطعا در اين [تهديد] براى هر بنده توبه كارى عبرت است قمشهای: آیا (کافران منکر قیامت) به آسمان و زمین که بر آنها از پیش و پس احاطه کرده ننگریستند (تا از حکمت خلقت پی به زندگانی ابدی قیامت برند) که اگر ما بخواهیم آنها را به زمین فرو میبریم یا یک قطعه از آسمان را بر سرشان فرود آوریم؟ همانا در آن آیتی (از حکمت و قدرت ما) بر هر بنده خدا شناس با اخلاص به خوبی پدیدار است. مکارم شیرازی: آيا به آنچه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نكردند (تا به قدرت خدا بر همه چيز واقف شوند) اگر ما بخواهيم آنها را (با يك زمين لرزه) در زمين فرو ميبريم، يا قطعات سنگهائي از آسمان را بر آنها فرو ميريزيم، در اين نشانه روشني (بر قدرت خدا است) براي هر بنده توبه كار.
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ
﴿۱۰﴾
انصاریان: همانا به داود از سوی خود فضلی بزرگ عطا کردیم، [و گفتیم:] ای کوه ها و ای پرندگان! [در تسبیح خدا] با او، هم صدا شوید. و آهن را برای او نرم کردیم.
خرمشاهی: و به راستى از خود به داوود بخششى [و موهبتى] ارزانى داشتيم [و گفتيم] اى كوهها و اى مرغان با او [در تسبيح] همنوايى كنيد، و آهن را براى او نرم گردانيديم فولادوند: و به راستى داوود را از جانب خويش مزيتى عطا كرديم [و گفتيم] اى كوهها با او [در تسبيح خدا] همصدا شويد و اى پرندگان [هماهنگى كنيد] و آهن را براى او نرم گردانيديم قمشهای: و ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملا افزودیم (و امر کردیم که) ای کوهها و ای مرغان شما نیز با (تسبیح و نغمه الهی) داود هم آهنگ شوید، و آهن سخت را (چون موم) بر دست او نرم گردانیدیم. مکارم شیرازی: ما به داود از فضل خود نعمتي بزرگ بخشيديم، (ما به كوهها و پرندگان) گفتيم اي كوهها! و اي پرندگان! با او هم آواز شويد (و همراه او تسبيح خدا گوئيد) و آهن را براي او نرم كرديم.
أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
﴿۱۱﴾
انصاریان: [و به او گفتیم] که زره های فراخ بساز، و حلقه ها [ی آن] را متناسب و هماهنگ اندازه گیری کن. و تو و خاندان و قومت کار شایسته انجام دهید؛ یقیناً من به آنچه انجام می دهید بینایم.
خرمشاهی: [و گفتيم] كه زرههاى بلند و رسا بساز و در زرهبافى سنجيده و بسامان كار كن، و همگان نيكوكارى كنيد، كه من به آنچه مىكنيد آگاهم فولادوند: [كه] زره هاى فراخ بساز و حلقه ها را درست اندازه گيرى كن و كار شايسته كنيد زيرا من به آنچه انجام مى دهيد بينايم قمشهای: (و به او دستور دادیم) که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید بینایم. مکارم شیرازی: (و دستور داديم) زره هاي كامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب كن، و عمل صالح بجا آوريد كه من به آنچه انجام ميدهيد بينا هستم.
وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و باد را برای سلیمان [مسخّر و رام کردیم]، که رفتن صبح گاهش [به اندازه] یک ماه و رفتن شام گاهش [به اندازه] یک ماه بود؛ و چشمه مس را برای او روان ساختیم، و گروهی از جن به اذن پروردگارش نزد او کار می کردند، و هر کدام از آنان از فرمان ما سرپیچی می کرد از عذاب سوزان به او می چشاندیم.
خرمشاهی: و براى سليمان باد را [رام گردانيديم]، كه سير بامداديش يكماهه راه و سير شامگاهيش يكماهه راه بود، و براى او چشمه مس [گداخته و جوشان] را روان ساختيم، و از جنيان گروهى در نزد او و به اذن پروردگارش كار مىكردند، و هر كدام از آنان كه از فرمان ما سرپيچيد، به او از عذاب آتش [دوزخ] مىچشانيم فولادوند: و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار میکردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمى تافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم قمشهای: و باد را مسخّر سلیمان ساختیم که (بساطش را) صبحگاه یک ماه راه میبرد و عصر یک ماه، و معدن مس گداخته (یا نفت یا معادن دیگر) را برای او جاری گردانیدیم، و برخی از دیوان به اذن پروردگار در حضورش به خدمت میپرداختند و از آنها هر که سر از فرمان ما بپیچد عذاب آتش سوزانش میچشانیم. مکارم شیرازی: و براي سليمان باد را مسخر ساختيم كه صبحگاهان مسير يك ماه را ميپيمود، و عصرگاهان مسير يك ماه را، و چشمه مس (مذاب) را براي او روان ساختيم، و گروهي از جن پيش روي او به اذن پروردگار كار ميكردند، و هر كدام از آنها از فرمان ما سرپيچي ميكرد او را از عذاب آتش سوزان ميچشانديم!
يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
﴿۱۳﴾
انصاریان: [گروه جن] برای او هرچه می خواست، می ساختند از معبدها، و مجسمه ها، و ظروف بزرگی مانند حوض ها، و دیگ هایی ثابت. ای خاندان داود! به خاطر سپاس گزاری [به فرمان ها حق] عمل کنید؛ و از بندگانم اندکی سپاس گزارند.
خرمشاهی: [آنان] براى او هر چه مىخواست از محرابها و نقش و نگارها و كاسههاى بزرگ حوض مانند، و ديگدانهاى استوار [و غير قابل نقل] مىساختند، [و گفتيم] اى خاندان داوود سپاس ورزيد، و از بندگان من اندكى سپاسگزار هستند فولادوند: [آن متخصصان] براى او هر چه مى خواست از نمازخانه ها و مجسمه ها و ظروف بزرگ مانند حوضچه ها و ديگهاى چسبيده به زمين مى ساختند اى خاندان داوود شكرگزار باشيد و از بندگان من اندكى سپاسگزارند قمشهای: آن دیوان بر او هر چه میخواست از (کاخ و عمارات و) معابد عالی و نقوش و تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را میساختند. (و گفتیم که) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند. مکارم شیرازی: آنها هر چه سليمان ميخواست برايش درست ميكردند، معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها! و ديگهاي ثابت (كه از بزرگي قابل حمل و نقل نبود، و به آنها گفتيم:) اي آل داود شكر (اينهمه نعمت را) بجا آوريد، اما عده كمي از بندگان من شكرگذارند!
فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: پس هنگامی که مرگ را بر او مقرّر کردیم، جنیان را از مرگش جز موریانه ای که عصایش را می خورد، آگاه نکرد؛ زمانی که به روی زمین در افتاد، جنّیان [که ادعای علم غیب داشتند] فهمیدند که اگر غیب می دانستند در آن عذاب خوارکننده [که کارهای بسیار پرزحمت و طاقت فرسا بود] درنگ نمی کردند.
خرمشاهی: و چون مرگ او را مقرر داشتيم، چيزى جز كرم چوبخواره، مرگ او را به آنان نشان نداد، كه عصايش را خورد و چون [جسدش] در افتاد، جنيان پى بردند كه اگر غيب مىدانستند، در آن رنج و عذاب خفتبار نمىماندند فولادوند: پس چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده اى خاكى [=موريانه] كه عصاى او را [به تدريج] مى خورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براى جنيان روشن گرديد كه اگر غيب مى دانستند در آن عذاب خفت آور [باقى] نمى ماندند قمشهای: و چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (دیوان را) بر مرگ او به جز حیوان زمین (موریانه) که عصای او را میخورد (و جسد سلیمان که تا یک سال بر آن عصا تکیه داشت بر روی زمین افتاد) کسی دیگر به مرگ او رهبر نگشت. پس چون جسد سلیمان به زمین افتاد دیوان که از مرگ سلیمان آگاه شدند اگر از اسرار غیب آگاه بودند تا دیر زمانی در عذاب و ذلّت و خواری باقی نمیماندند (و از اعمال شاقّهای که به اجبار انجام میدادند همان دم که سلیمان مرد دست میکشیدند). مکارم شیرازی: (با اينهمه جلال و شكوه سليمان) هنگامي كه مرگ را بر او مقرر داشتيم كسي آنها را از مرگ وي آگاه نساخت، مگر جنبنده زمين (موريانه) كه عصاي او را ميخورد (تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد) هنگامي كه بر زمين افتاد جنيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خوار كننده باقي نميماندند.
لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ
﴿۱۵﴾
انصاریان: یقیناً برای قوم سبا در جای اقامتشان نشانه ای [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتیم:] از رزق و روزی پروردگارتان بخورید، و برای او سپاس گزاری کنید، سرزمینی خوش و دلپذیر [دارید]، و پروردگاری بسیار آمرزنده
خرمشاهی: براى قوم سبا در مسكنهايشان پديده شگرفى بود [از جمله] دو بوستان در جانب راست و چپ، [كه به ايشان گفتيم] از روزى پروردگارتان بخوريد، و او را سپاس بگزاريد، [شما را] شهرى پاكيزه و پروردگارى آمرزگار است فولادوند: قطعا براى [مردم] سبا در محل سكونتشان نشانه [رحمتى] بود دو باغستان از راست و چپ [به آنان گفتيم] از روزى پروردگارتان بخوريد و او را شكر كنيد شهرى است خوش و خدايى آمرزنده قمشهای: و برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است. مکارم شیرازی: براي قوم سبا در محل سكونتشان نشانه اي (از قدرت الهي) بود، دو باغ (عظيم و گسترده) از راست و چپ (با ميوه هاي فراوان، به آنها گفتيم) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را بجا آوريد، شهري است پاك و پاكيزه و پروردگاري آمرزنده (و مهربان).
فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ
﴿۱۶﴾
انصاریان: ولی [آنان از سپاس گزاری در برابر نعمت، و از فرمان ها او و دعوت پیامبرشان] روی گرداندند، در نتیجه سیل [ویران گر] «عرم» را بر ضد آنان جاری کردیم [که دو باغ آباد راست و چپ منطقه را نابود کرد]، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستانی تبدیل کردیم که دارای میوه هایی تلخ و درخت شوره گز و چیزی اندک از درخت سدر بودند!!
خرمشاهی: ولى رويگردان شدند، آنگاه بر آنان سيل بنيانكن را روانه كرديم، و به جاى آن دو بوستانشان دو بوستان داراى ميوههاى ناگوار و درخت گز و اندكمايهاى از درخت سدر جانشين كرديم فولادوند: پس روى گردانيدند و بر آن سيل [سد] ع رم را روانه كرديم و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كنار تنك داشت تبديل كرديم قمشهای: با وجود این باز (از شکر خدا و طاعت حق) اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاک ایشان فرستادیم و به جای آن دو نوع باغ پر نعمت دو باغ دیگرشان دادیم که بار درختانش تلخ و ترش و بد طعم و شوره گز و اندکی درخت سدر بود. مکارم شیرازی: اما آنها (از خدا) روي گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغ (پر بركت)شان را به دو باغ (بي ارزش) با ميوه هاي تلخ، و درختان شوره گز، و اندكي درخت سدر مبدل ساختيم!
ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: این [سیل ویران گر] را در برابر کفرشان به آنان کیفر دادیم. آیا جز کفران کننده را کیفر می دهیم؟
خرمشاهی: به خاطر كفرانى كه ورزيده بودند اين گونه جز ايشان داديم، و آيا جز ناسپاس را كيفر مىدهيم؟ فولادوند: اين [عقوبت] را به [سزاى] آنكه كفران كردند به آنان جزا داديم و آيا جز ناسپاس را به مجازات مى رسانيم قمشهای: این کیفر کفران آنها بود، و آیا ما تا کسی کفران نکند مجازاتش خواهیم کرد؟ مکارم شیرازی: اين را بخاطر كفرشان به آنها جزا داديم، و آيا جز كفران كننده را به چنين مجازاتي كيفر ميدهيم؟!
وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: و میان مردم سبا و شهرهایی که در آن ها برکت نهادیم، آبادی های به هم پیوسته و نمایان قرار دادیم، و سیر و سفر را در [میان] آنان متناسب و به اندازه مقرّر داشتیم، [و گفتیم:] شب ها و روزها با امنیت در آنها مسافرت کنید.
خرمشاهی: و در بين آنان و آباديهايى كه به آنها بركت بخشيده بوديم، آباديهاى به هم پيوسته قرار داده بوديم، و در ميان آنها سير و سفر مقرر داشته بوديم، و [به آنان مىگفتيم] شبها و روزها با كمال امن و امان در آنها سير و سفر كنيد فولادوند: و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متصل به هم قرار داده بوديم و در ميان آنها مسافت را به اندازه مقرر داشته بوديم در اين [راه]ها شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد قمشهای: و ما به میان آنها و شهرهایی که پر نعمت و برکت گردانیدیم باز قریههایی نزدیک به هم قرار دادیم با فاصله کوتاه و سیر سفری معیّن (و آنها را گفتیم که) در این ده و شهرهای نزدیک به هم شبان و روزان با ایمنی کامل مسافرت کنید. مکارم شیرازی: ميان آنها و سرزمينهائي كه بركت داده بوديم شهرها و آباديهاي آشكار قرار داديم، و فاصله هاي متناسب و نزديك مقرر داشتيم (و به آنها گفتيم) شبها و روزها در اين آباديها در امنيت كامل مسافرت كنيد.
فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
﴿۱۹﴾
انصاریان: پس [این مغرورشدگان به رفاه و خوشی و ناسپاسان در برابر نعمت] گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما، دوری و فاصله انداز. [این را درخواست کردند تا تهیدستان و پا برهنگان نتوانند در کنار آنان سفر کنند]، و [این گونه آنان] بر خودشان ستم کردند، پس ما آنان را داستان هایی [برای عبرت آیندگان] قرار دادیم و جمعشان را به شدت متلاشی و تار و مار کردیم، همانا در این [سرگذشت ها] برای هر صبرکننده سپاس گزاری عبرت هاست
خرمشاهی: پس گفتند پروردگارا بين سفرهاى ما فاصله انداز، و بدينسان بر خويشتن ستم كردند، آنگاه همچون افسانهشان گردانديم و پاره و پراكندهشان ساختيم، بىگمان در اين براى هر شكيباى شاكرى مايههاى عبرت است فولادوند: تا گفتند پروردگارا ميان [منزلهاى] سفرهايمان فاصله انداز و بر خويشتن ستم كردند پس آنها را [براى آيندگان موضوع] حكايتها گردانيديم و سخت تارومارشان كرديم قطعا در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزارى عبرتهاست قمشهای: باز آنها گفتند: بار الها، سفرهای ما را دور و دراز گردان، و (به این تقاضای بیجا) بر خویش ستم کردند، ما هم آنها را داستانها و مثلهای عبرت آموز کردیم و به کلی متفرق و پراکنده ساختیم. در این عقوبت برای مردمان پر صبر و شکر آیاتی (از عبرت و حکمت) آشکار است. مکارم شیرازی: ولي (اين ناسپاس مردم) گفتند: پروردگارا! ميان سفره اي ما دوري بيفكن (تا بينوايان نتوانند دوش به دوش اغنيا سفر كنند! و به اين طريق) آنها به خويشتن ستم كردند و ما آنها را اخبار و داستاني (براي ديگران) قرار داديم و جمعيتشان را متلاشي ساختيم، در اين ماجرا آيات و نشانه هاي عبرتي است براي هر صابر شكرگزار.
وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و همانا ابلیس، پندارش را [که گفته بود: نسل آدم را گمراه می کنم] درباره آنان تحقق یافت که همه جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند.
خرمشاهی: و به راستى شيطان ظن خود را درباره ايشان راست يافت، آنگاه [همگى] جز گروهى از مؤمنان از او پيروى كردند فولادوند: و قطعا شيطان گمان خود را در مورد آنها راست يافت و جز گروهى از مؤمنان [بقيه] از او پيروى كردند قمشهای: و شیطان گمان باطل خود را درباره مردم، سخت به صدق و حقیقت رساند، پس جز فرقه کمی از اهل ایمان همه پیرو او شدند. مکارم شیرازی: (آري) به يقين ابليس گمان خود را درباره آنها محقق يافت كه همگي از او پيروي كردند جز گروه اندكي از مومنان!
وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ
﴿۲۱﴾
انصاریان: و ابلیس را بر آنان [در اینکه فرمان بردارشان کند] هیچ تسلطی نبود [جز وسوسه کردن و باز بودن راه وسوسه بر او، هیچ سببی نداشت] مگر اینکه می خواستیم کسانی را که به آخرت ایمان دارند از آنان که درباره آن در تردیدند مشخص کنیم؛ و پروردگارت بر هر چیزی نگهبان است.
خرمشاهی: و او [شيطان] را بر آنان سلطهاى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ايمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد، باز شناسانيم، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است فولادوند: و [شيطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنكه كسى را كه به آخرت ايمان دارد از كسى كه در باره آن در ترديد است باز شناسيم و پروردگار تو بر هر چيزى نگاهبان است قمشهای: در صورتی که شیطان بر مردمان تسلطی نداشت (بلکه از حرص دنیا پیرو او شدند. و شیطان را بر این نداشتیم) مگر برای آنکه (به امتحان) آن کس را که به عالم قیامت ایمان آورد از آن کس که شک دارد معلوم گردانیم. و خدای تو بر هر چیز نگهبان و آگاه است. مکارم شیرازی: او سلطه بر آنها نداشت (و آنها را بر پيروي خود مجبور نساخت) و هدف از آزادي شيطان در وسوسه هايش اين بود كه مومنان به آخرت از آنها كه در شك هستند شناخته شوند و پروردگار تو حافظ و نگاهبان همه چيز است.
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: بگو: کسانی را که به جای خدا [سزاوار پرستیدن] پنداشته اید، بخوانید [تا خواسته هایتان را اجابت کنند، ولی آنها هیچ خواسته ای را از شما اجابت نمی کنند؛ زیرا] در آسمان ها و زمین، هموزن ذره ای را مالک نیستند و آنها را در آن دو هیچ سهم و شرکتی نیست، و از میان آنها هیچ پشتیبانی برای خدا وجود ندارد.
خرمشاهی: بگو كسانى را كه در برابر خدا قائليد بخوانيد، [خواهيد ديد] كه هم سنگ ذرهاى در آسمان و زمين اختيار و دست ندارند، و در [اداره و آفرينش آنها] ايشان را شركتى نيست، و او [خداوند] را از ميان آنان پشتيبانى نيست فولادوند: بگو كسانى را كه جز خدا [معبود خود] پنداشته ايد بخوانيد هموزن ذره اى نه در آسمانها و نه در زمين مالك نيستند و در آن دو شركتى ندارند و براى وى از ميان آنان هيچ پشتيبانى نيست قمشهای: (ای رسول ما، مشرکان را) بگو: آنهایی را که به جز خدا شما مؤثر پنداشتید بخوانید (خواهید دانست که) هیچ یک مقدار ذرهای در آسمانها و زمین مالک نیستند و با خدا شرکتی در خلقت آسمان و زمین نداشته و به او در آفرینش یاری و کمکی نکردهاند. مکارم شیرازی: بگو كساني را كه غير از خدا (معبود خود) ميپنداريد، بخوانيد (آنها هرگز گرهي از كار شما نميگشايند، چرا كه) آنها به اندازه ذره اي در آسمانها و زمين مالك نيستند و نه در (خلقت و مالكيت) آنها شريكند، و نه ياور او (در آفرينش) بوده اند.
وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
﴿۲۳﴾
انصاریان: شفاعت در پیشگاه خدا جز برای کسانی که به آنان اذن دهد سودی ندارد، [آن روز شفیعان و امیدواران به شفاعت مضطربانه به انتظار اذن خدا برای شفاعت هستند] تا زمانی که با صدور اذن شفاعت دل هایشان آرام گیرد [در این هنگام مجرمان به شفیعان] گویند: پروردگارتان چه گفت؟ می گویند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.
خرمشاهی: و شفاعت نزد او سودى ندهد، مگر درباره كسى كه براى او اجازه دهد، تا چون هراس از دلهاى ايشان برطرف شود، گويند پروردگارتان چه گفت؟ گويند حق، و او بلندمرتبه بزرگ است فولادوند: و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى بخشد مگر براى آن كس كه به وى اجازه دهد تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود مى گويند پروردگارتان چه فرمود مى گويند حقيقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ قمشهای: و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دلهاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟ پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست). مکارم شیرازی: هيچ شفاعتي نزد او جز براي كساني كه اذن داده سودي ندارد، (در آن روز همه در اضطرابند) تا زماني كه اضطراب از دلهاي آنها زايل گردد (و فرمان از ناحيه او صادر شود، در اين هنگام مجرمان به شفيعان) ميگويند: پروردگارتان چه دستوري داده ؟ ميگويند: حق را (بيان كرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد) و او است بلند مقام و بزرگ مرتبه.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: [به مشرکان] بگو: چه کسی از آسمان ها و زمین به شما روزی می دهد؟ بگو: خدا. و بی تردید ما یا شما بر هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.
خرمشاهی: بگو چه كسى از آسمانها و زمين شما را روزى مىدهد؟ بگو خداوند و ما يا شما بر طريق هدايت، يا در گمراهى آشكاريم فولادوند: بگو كيست كه شما را از آسمانها و زمين روزى مى دهد بگو خدا و در حقيقت يا ما يا شما بر هدايت يا گمراهى آشكاريم قمشهای: بگو: آن که از (نعم) آسمانها و زمین به شما روزی میدهد کیست؟ بگو: آن خداست، و ما (که موحدیم) یا شما (که مشرکید) کدام در هدایت یا ضلالتیم (به زودی معلوم شما خواهد شد). مکارم شیرازی: بگو: چه كسي شما را از آسمانها و زمين روزي ميدهد؟ بگو الله، و ما يا شما بر (طريق) هدايت يا در ضلالت آشكاري هستيم.
قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ
﴿۲۵﴾
انصاریان: بگو: شما از گناه ما بازخواست نخواهید شد، و ما هم از آنچه شما انجام می دهید، بازخواست نخواهیم شد.
خرمشاهی: بگو نه از شما درباره گناهى كه ما كردهايم مىپرسند و نه از ما درباره آنچه شما مىكنيد خواهند پرسيد فولادوند: بگو [شما] از آنچه ما مرتكب شده ايم بازخواست نخواهيد شد و [ما نيز] از آنچه شما انجام مى دهيد بازخواست نخواهيم شد قمشهای: باز بگو: (خدا داور عدل است، پس) شما مسئول جرم ما نبوده و ما هم مسئول کردار زشت شما هرگز نخواهیم بود. مکارم شیرازی: بگو شما از گناهي كه ما كرده ايم سئوال نخواهيد شد (همانگونه كه) ما در برابر اعمال شما مسئول نيستيم.
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ
﴿۲۶﴾
انصاریان: بگو: پروردگارمان میان ما و شما را [روز قیامت] جمع می کند، سپس میان ما و شما به حق داوری خواهد کرد، و او داور دانایی است.
خرمشاهی: بگو پروردگار ما، ما و شما را گرد مىآورد، سپس در ميان ما به حق داورى مىكند و اوست داور دانا فولادوند: بگو پروردگارمان ما و شما را جمع خواهد كرد سپس ميان ما به حق داورى مى كند و اوست داور دانا قمشهای: باز بگو که خدا بین همه ما جمع کند آن گاه میان ما به حق، فتح و داوری خواهد فرمود و اوست که عقده گشا (ی مشکلات) و دانا (ی اسرار عالم) است. مکارم شیرازی: بگو: پروردگار ما همه ما را جمع ميكند سپس در ميان ما به حق داوري مينمايد (و صفوف مجرمان را از نيكوكاران جدا ميسازد) و او است داور (و جدا كننده) آگاه.
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكَاءَ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
﴿۲۷﴾
انصاریان: بگو: کسانی را که به عنوان شریکان به او ملحق کرده اید به من نشان دهید [تا بنگرم آیا صفاتی که واجب است در یک معبود باشد در آنها هست؟ یقیناً] این چنین [صفاتی در آنها] نیست، بلکه فقط خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
خرمشاهی: بگو به من بنمايانيد كسانى را كه در مقام شريك به او نسبت مىدهيد چنين نيست، بلكه او خداوند پيروزمند فرزانه است فولادوند: بگو كسانى را كه [به عنوان] شريك به او ملحق گردانيده ايد به من نشان دهيد چنين نيست بلكه اوست خداى عزيز حكيم قمشهای: باز بگو: شما به من آنان را که به عنوان شریک به خدا بستید نشان دهید (چه قدرت و اثری در عالم دارند؟) هیچ و هرگز، بلکه خداست آن که مقتدر (بر جهان) و با علم و حکمت (در ایجاد) است. مکارم شیرازی: بگو: كساني را كه به عنوان شريك به او ملحق ساخته ايد به من نشان دهيد، هرگز چنين نيست، (او شريك و شبيهي ندارد) بلكه او خداوند عزيز و حكيم است.
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: و ما تو را برای همه مردم جز مژده رسان و بیم دهنده نفرستادیم، ولی بیشتر مردم [به این واقعیت] معرفت و آگاهی ندارند.
خرمشاهی: و تو را جز مژدهآور و هشداردهنده براى همگى مردم نفرستادهايم، ولى بيشترينه مردم نمىدانند فولادوند: و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمى دانند قمشهای: و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند. مکارم شیرازی: ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاي الهي) بشارت دهي و (از عذاب او) بترساني، ولي اكثر مردم نميدانند.
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: و [از روی مسخره] می گویند: اگر راستگویید این وعده [قیامت و عذاب] کی خواهد بود؟
خرمشاهی: و گويند اگر راست مىگوييد اين وعده كى فرا مىرسد فولادوند: و مى گويند اگر راست مى گوييد اين وعده چه وقت است قمشهای: و (کافران) میگویند: پس این وعده قیامتی که شما پیغمبران میدهید اگر راست میگویید که خواهد بود؟ مکارم شیرازی: مي گويند: اگر راست ميگوئيد اين وعده (رستاخيز) كي خواهد بود.
قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: بگو: وعده گاه شما روزی است که نه ساعتی از آن تأخیر می کنید و نه بر آن پیشی می گیرید.
خرمشاهی: بگو براى شما موعد روزى مقرر است كه نه از آن ساعتى پس افتيد و نه پيش افتيد فولادوند: بگو ميعاد شما روزى است كه نه ساعتى از آن پس توانيد رفت و نه پيشى توانيد جست قمشهای: بگو: وعده گاه شما روزی است که ساعتی از آن تقدیم و تأخیر نخواهید داشت. مکارم شیرازی: بگو: وعده شما روزي خواهد بود كه نه ساعتي از آن تاخير ميكنيد و نه (بر آن) پيشي خواهيد گرفت.
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و کافران گفتند: ما به این قرآن و کتاب هایی که پیش از آن بوده است، هرگز ایمان نمی آوریم. و اگر ستمکاران را زمانی که در پیشگاه پروردگارشان [برای محاکمه] بازداشت شده اند، ببینی در حالی که هر کدام گناه و بدبختی خود را بر عهده دیگری می اندازد [امر عجیبی می بینی] مستضعفان به مستکبران می گویند: اگر شما سر راه ما نبودید یقیناً ما مؤمن بودیم.
خرمشاهی: و كافران گويند هرگز به اين قرآن، و به آنچه پيش از آن بود، ايمان نمىآوريم، و اگر ستمكاران [مشرك] را بنگرى كه نزد پروردگارشان بازداشته شوند، بعضى با بعضى ديگر بگو مگو كنند مستضعفان به مستكبران گويند اگر شما نبوديد بىشك، ما مؤمن بوديم فولادوند: و كسانى كه كافر شدند گفتند نه به اين قرآن و نه به آن [توراتى] كه پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد و اى كاش بيدادگران را هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان ازداشت شده اند مى ديدى [كه چگونه] برخى از آنان با برخى [ديگر جدل و] گفتگو مى كنند كسانى كه زيردست بودند به كسانى كه [رياست و] برترى داشتند مى گويند اگر شما نبوديد قطعا ما مؤمن بوديم قمشهای: و کافران مشرک گفتند: ما هرگز به این قرآن و به کتابهایی که پیش از این فرستادهاند (از تورات و انجیل و زبور و غیره) ایمان نخواهیم آورد. (وای بر آنها) و اگر روزی که آن ستمکاران را در پیشگاه خدا باز داشتهاند مشاهده کنی در حالی که با یکدیگر به خصومت و گفتگو برخاسته و ضعیفان تابع به رؤسای گردنکش خطاب کنند که اگر اغوای شما نبود ما البته ایمان میآوردیم! مکارم شیرازی: كافران گفتند: ما هرگز به اين قرآن و كتب ديگر كه قبل از آن بوده ايمان نخواهيم آورد، اگر ببيني هنگامي كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براي حساب و جزا) بازداشت شده اند (از وضع آنها تعجب ميكني) در حالي كه هر كدام گناه خود را به گردن ديگري مياندازد، مستضعفان به مستكبران ميگويند: اگر شما نبوديد ما مومن بوديم!
قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: مستکبران به مستضعفان می گویند: آیا ما شما را از هدایت الهی بعد از آنکه به شما رسید باز داشتیم؟ [نه، باور نداریم] بلکه شما خودتان مجرم بودید.
خرمشاهی: مستكبران به مستضعفان گويند آيا ما شما را از هدايتى كه به سراغ شما آمد بازداشتيم؟ چنين نيست، بلكه خودتان گناهكار بوديد فولادوند: كسانى كه [رياست و] برترى داشتند به كسانى كه زيردست بودند مى گويند مگر ما بوديم كه شما را از هدايت پس از آنكه به سوى شما آمد بازداشتيم [نه] بلكه خودتان گناهكار بوديد قمشهای: باز رؤسای متکبّر با پیروان ضعیف خویش گویند: آیا با آنکه (از جانب خدا) راه هدایت را به شما نمودند باز ما (به اجبار) شما را از هدایت منع کردیم؟ (هرگز چنین نیست) بلکه شما خود مردم بدکاری بودید. مکارم شیرازی: (اما) مستكبران به مستضعفان پاسخ ميدهند: آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آن كه به سراغ شما آمد (و آنرا به خوبي در يافتيد) بلكه شما خود مجرم بوديد!
وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: مستضعفان به مستکبران می گویند: بلکه نیرنگ های [پی گیر شما در] شب و روز که به ما فرمان می دادید به خدا کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم [ما را گمراه کرد]. و هنگامی که عذاب را ببینند، اظهار پشیمانی کنند [شاید نجات یابند]. و ما در گردن کافران غل و زنجیر می نهیم؛ آیا جز آنچه را انجام می دادند جزا داده می شوند.
خرمشاهی: و مستضعفان به مستكبران گويند چنين نيست، بلكه مكر [شما در] شب و روز بود، آنگاه كه به ما فرمان مىداديد كه به خداوند كفر بورزيم و براى او شريك قائل شويم، و چون عذاب را ببينند پشيمانى خود را پنهان دارند، و غلها را در گردنهاى كافران بگذاريم، آيا جز در برابر آنچه كردهاند، جزا مىيابند؟ فولادوند: و كسانى كه زيردست بودند به كسانى كه [رياست و] برترى داشتند مى گويند [نه] بلكه نيرنگ شب و روز [شما بود] آنگاه كه ما را وادار میکرديد كه به خدا كافر شويم و براى او همتايانى قرار دهيم و هنگامى كه عذاب را ببينند پشيمانى خود را آشكار كنند و در گردنهاى كسانى كه كافر شده اند غلها مى نهيم آيا جز به سزاى آنچه انجام مى دادند مى رسند قمشهای: باز آنان که ضعیف و تابع بودند به رؤسای متکبر جواب دهند: بلکه مکر و فریب شب و روز شما بود که پیوسته ما را وا میداشتید که به خدای یکتا کافر شویم و بر او شریکانی قرار دهیم. و چون عذاب قیامت را به چشم مشاهده کنند سخت اظهار پشیمانی کنند، و ما زنجیرهای عقاب به گردن (همه فرماندهان و فرمانبران) اهل کفر نهیم، آیا این رنج و شکنجه جز کیفر کردار زشت آنهاست؟ مکارم شیرازی: مستضعفان به مستكبران ميگويند وسوسه هاي فريبكارانه شما در شب و روز (مايه گمراهي ما شد) هنگامي كه به ما دستور ميداديد كه به خداوند كافر شويم و شريكهائي براي او قرار دهيم آنها هنگامي كه عذاب (الهي) را ميبينند ندامت خود را كتمان ميكنند (مبادا بيشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجير در گردن كافران مينهيم آيا جز آنچه عمل ميكردند به آنها جزا داده ميشود؟!
وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: در هیچ شهری هیچ بیم دهنده ای نفرستادیم مگر آنکه خوش گذرانانِ مغرور و سرمستِ آنان گفتند: ما به آنچه شما را به آن فرستاده اند، کافریم!
خرمشاهی: و هيچ هشداردهندهاى به هيچ شهرى نفرستاديم مگر آنكه نازپروردگان آن گفتند ما رسالت شما را منكريم فولادوند: و [ما] در هيچ شهرى هشداردهنده اى نفرستاديم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده ايد كافريم قمشهای: و ما هیچ رسول بیم دهندهای در دیاری نفرستادیم جز آنکه ثروتمندان عیّاش آن دیار (به رسولان) گفتند: ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستادهاند کافریم. مکارم شیرازی: ما در هيچ شهر و دياري پيامبري انذار كننده نفرستاديم مگر اينكه مترفين آنها (همانها كه مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده ايد.
وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: و گفتند: اموال و فرزندان ما از شما بیشتر است و [این دلیل توجه ویژه خدا به ماست؛ بنابراین اگر عذابی هم باشد] ما را عذاب نخواهند کرد.
خرمشاهی: گفتند ما پرمال و منالتر و پرزاد و رودتر هستيم، و ما عذابديده نخواهيم بود فولادوند: و گفتند ما دارايى و فرزندانمان از همه بيشتر است و ما عذاب نخواهيم شد قمشهای: و باز گفتند که ما بیش از شما مال و فرزند داریم و (چون نعمت دنیای ما افزونتر است در آخرت هم) هرگز رنج و عذابی نخواهیم داشت. مکارم شیرازی: و گفتند: اموال و اولاد ما (از همه) بيشتر است (و اين نشانه علاقه خدا به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهيم شد!
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می دهد یا تنگ می گیرد، ولی بیشتر مردم [نسبت به مصلحت خدا] معرفت و آگاهی ندارند.
خرمشاهی: بگو بىگمان پروردگار من روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا تنگ مىدارد، ولى بيشترينه مردم نمىدانند فولادوند: بگو پروردگار من است كه روزى را براى هر كس كه بخواهد گشاده يا تنگ مى گرداند ليكن بيشتر مردم نمى دانند قمشهای: بگو: خدای من هر که را بخواهد روزی وسیع دهد و (هر که را بخواهد) تنگ روزی گرداند و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند. مکارم شیرازی: بگو: پروردگار من روزي را براي هر كس بخواهد وسيع يا تنگ ميكند (اين ارتباطي به قرب در درگاه او ندارد) ولي اكثر مردم نميدانند.
وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و اموال و فرزندانتان چیزهایی نیستند که شما را نزد ما مقرب کنند مگر آنان که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند [که به سبب ایمان و کار شایسته، مقرب ما هستند]؛ پس اینانند که برای آنان در برابر آنچه انجام داده اند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفه ها [ی بهشتی از هر گزند و آسیبی] آسوده خاطرند.
خرمشاهی: و اموال و اولاد شما چيزى نيست كه شما را چنانكه بايد و شايد به ما نزديك گرداند، مگر [در مورد] كسى كه ايمان آورده و كار شايسته كند، اينانند كه به خاطر كار و كردارشان پاداش دوچندانى دارند، و هم ايشان در غرفهها[ى بهشتى] در امن و امانند فولادوند: و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند پس براى آنان دو برابر آنچه انجام داده اند پاداش است و آنها در غرفه ها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود قمشهای: و هرگز اموال و اولاد شما چیزی که شما را به درگاه ما مقرّب گرداند نیست مگر آنکه با ایمان و عمل صالح کسی مقرّب شود که آنان پاداش اعمال صالحشان مضاعف و افزون است و در غرفههای بهشت ابدی (از هر غم و رنج) ایمن و آسوده خاطرند. مکارم شیرازی: اموال و فرزندان شما هرگز شما را نزد ما مقرب نميسازد، جز كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند كه براي آنها پاداش مضاعف در برابر اعمالي است كه انجام داده اند، و آنها در غرفه هاي (بهشتي) در (نهايت) امنيت خواهند بود.
وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ
﴿۳۸﴾
انصاریان: و کسانی که همواره در [انکار و ابطال] آیات ما می کوشند، به گمان اینکه می توانند ما را عاجز کنند [تا از دسترس قدرت ما بیرون روند]، اینان احضار شدگان در عذاب خواهند بود.
خرمشاهی: و آنان كه در [رد و انكار] آيات ما مقابله كنان [و بىحاصل] مىكوشند، اينان براى عذاب احضار شوند فولادوند: و كسانى كه در [ابطال] آيات ما مى كوشند كه [ما را به خيال خود] درمانده كنند آنانند كه در عذاب احضار مى شوند قمشهای: و آنان که در (محو و نابودی) آیات (و رسل) ما میکوشند تا (رسولان) ما را زبون و مغلوب خود کنند آنها را البته برای عذاب و انتقام حاضر خواهند کرد و به کیفر سخت میرسانند. مکارم شیرازی: و آنها كه براي انكار و ابطال آيات ما تلاش ميكنند و ميپندارند از چنگال قدرت ما فرار خواهند كرد در عذاب (الهي) احضار ميشوند.
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: بگو: یقیناً پروردگارم روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد وسعت می دهد و یا تنگ می گیرد، و هرچه را انفاق می کنید [چه کم و چه زیاد] خدا عوضی را جایگزین آن می کند؛ و او بهترین روزی دهندگان است.
خرمشاهی: بگو بىگمان پروردگار من روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مىدارد، و هر آنچه انفاق كنيد او [خداوند] عوض آن را مىدهد، و او بهترين روزىدهندگان است فولادوند: بگو در حقيقت پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مى گرداند و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مى دهد و او بهترين روزى دهندگان است قمشهای: بگو: خدای من هر که از بندگان خود را خواهد وسیع روزی یا تنگ روزی میگرداند، و شما هر چه (در راه رضای حق) انفاق کنید به شما عوض میبخشد و او بهترین روزی دهندگان است. مکارم شیرازی: بگو: پروردگارم روزي را براي هر كس بخواهد توسعه ميدهد و براي هر كس بخواهد تنگ (و محدود) ميسازد، و هر چيزي را (در راه او) انفاق كنيد جاي آن را پر ميكند و او بهترين روزي دهندگان است.
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ
﴿۴۰﴾
انصاریان: و [یاد کن] روزی را که [خدا] همه آنان را محشور می کند، آن گاه به فرشتگان می گوید: آیا اینان شما را می پرستیدند؟
خرمشاهی: و روزى كه همگى آنان را محشور گرداند، سپس به فرشتگان گويد آيا اينان شما را مىپرستيدند؟ فولادوند: و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را محشور مى كند آنگاه به فرشتگان مى فرمايد آيا اينها بودند كه شما را مى پرستيدند قمشهای: (و یاد آر از آن) روزی که خدا همه مردم را به عرصه محشر جمع آورد آن گاه به فرشتگان گوید: آیا این گروه شما را معبود خود میگرفتند؟ مکارم شیرازی: به خاطر بياور روزي را كه خداوند همه آنها را محشور ميكند، سپس به فرشتگان ميگويد: آيا اينها شما را پرستش ميكردند؟!
قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ
﴿۴۱﴾
انصاریان: می گویند: تو منزهی [از اینکه در پرستیده شدن شریک و همتا داشته باشی]، تو سرپرست و یار مایی نه آنان، [آنان ما را نمی پرستیدند] بلکه جنّیان را می پرستیدند [و] بیشترشان به آنها ایمان داشتند.
خرمشاهی: گويند پاكا كه تويى، تو سرور ما هستى نه آنان، خير، ايشان جنيان را مىپرستيدند [و] بيشترينهشان به آنان مؤمن بودند فولادوند: مى گويند منزهى تو سرپرست ما تويى نه آنها بلكه جنيان را مى پرستيدند بيشترشان به آنها اعتقاد داشتند قمشهای: فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را میپرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آنها بودند. مکارم شیرازی: آنها ميگويند: منزهي (از اين نسبتهاي ناروا) تنها تو ولي ما هستي نه آنها، (آنان ما را نميپرستيدند) بلكه جن را پرستش ميكردند، و اكثرشان به آنها ايمان داشتند!
فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ
﴿۴۲﴾
انصاریان: امروز برای یکدیگر مالک سود و زیانی نیستید، و به آنان که ستم کردند می گوییم: عذاب آتشی را که انکار می کردید، بچشید.
خرمشاهی: و امروز هيچيك از آنان در حق ديگرى اختيار سود و زيانى ندارد، و به كسانى كه ستم [/شرك]ورزيدهاند گوييم عذاب آتش [دوزخ] را كه آن را تكذيب مىكرديد، بچشيد فولادوند: اكنون براى يكديگر سود و زيانى نداريد و به كسانى كه ستم كرده اند مى گوييم بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى شمرديد قمشهای: (و به مشرکان خطاب شود) پس امروز شما هیچ مالک نفع و ضرر یکدیگر نیستند. و ما آنان را که ظلم و ستم کردند گوییم: اینک بچشید عذاب آتشی را که تکذیب آن میکردید. مکارم شیرازی: امروز هيچيك از شما نسبت به ديگري مالك سود و زياني نيست و به ظالمان ميگوئيم بچشيد عذاب آتشي را كه تكذيب ميكرديد!
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
﴿۴۳﴾
انصاریان: و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، می گویند: این نیست مگر مردی که می خواهد شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند، باز دارد. و می گویند: این قرآن جز دروغی ساختگی نیست. و کافران درباره حق، هنگامی که به سویشان آمد گفتند: این جز جادویی آشکار نیست!!
خرمشاهی: و چون آيات روشنگر ما بر آنان خوانده شود، گويند اين جز مردى نيست كه مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان مىپرستيدند بازدارد، و گويند اين جز بهتانى برساخته نيست، و كافران درباره حق -چون فراز آيدشانگويند اين جز جادويى آشكار نيست فولادوند: و چون آيات تابناك ما بر آنان خوانده مى شود مى گويند اين جز مردى نيست كه مى خواهد شما را از آنچه پدرانتان مى پرستيدند باز دارد و [نيز] مى گويند اين جز دروغى بربافته نيست و كسانى كه به حق چون به سويشان آمد كافر شدند مى گويند اين جز افسونى آشكار نيست قمشهای: و چون (توسط رسول) بر کافران آیات روشن ما تلاوت شود گویند: این شخص جز آنکه مردی است که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند برگرداند هیچ مزیّت دیگری ندارد. و نیز گفتند: این قرآنش هم جز آنکه خود فرابافته (و به دروغ به خدا نسبت میدهد) چیز دیگری نباشد. و کافران چون آیات حقّ بر (هدایت) آنها آمد گفتند که این کتاب جز آنکه سحری آشکار است چیز دیگری نیست. مکارم شیرازی: هنگامي كه آيات روشنگر ما بر آنها خوانده شود ميگويند او فقط مردي است كه ميخواهد شما را از آنچه پدرانتان پرستش ميكردند باز دارد، و ميگويند: اين جز دروغ بزرگي كه (به خدا) بسته شده چيز ديگري نيست، و كافران هنگامي كه حق به سراغشان آمد گفتند: اين فقط يك سحر آشكار است!
وَمَا آتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: و [این در حالی است که] هیچ کتابی به آنان نداده ایم که آن را بخوانند [تا به تکیه بر آن قرآن را دروغی ساختگی بدانند]، و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم تا [با اعتماد به گفتار او] نبوّت تو را انکار کنند،
خرمشاهی: و به آنان كتابهايى [آسمانى] نداده بوديم، كه آنها را بخوانند و بياموزند، و پيش از تو به سوى آنان [پيامبر] هشداردهندهاى نفرستادهايم فولادوند: و ما كتابهايى به آنان نداده بوديم كه آن را بخوانند و پيش از تو هشداردهنده اى به سويشان نفرستاده بوديم قمشهای: در صورتی که ما هیچ کتاب و سندی که آن را بخوانند (و به آن سند تکذیب تو کنند) و یا رسولی پیش از تو (که به قول او بر ردّ تو دلیل آرند) بر این مشرکان نفرستادیم. مکارم شیرازی: ما (قبلا) چيزي از كتب آسماني را به آنها نداده ايم كه آن را بخوانند (و به اتكاي آن سخنان تو را تكذيب كنند) و قبل از تو هيچ پيامبري (نيز) براي آنها نفرست.
وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ
﴿۴۵﴾
انصاریان: و کسانی که پیش از اینان بودند [آیات ما و پیامبران را] تکذیب کردند، و اینان به یک دهم قدرت و ثروتی که به آنان داده بودیم، نرسیده اند، پس پیامبرانم را تکذیب کردند [در نتیجه هلاکشان کردیم]؛ پس [بنگر] عذاب من چگونه بود؟
خرمشاهی: و كسانى كه پيش از آنان بودند، تكذيب پيشه كردند، و به يك دهم آنچه [از مكنت و نعمت به پيشينيان] آنان داده بوديم، نايل نشدند، آنگاه پيامبران مرا دروغزن شمردند، [بنگر] تا عقوبت من چگونه بود فولادوند: و كسانى كه پيش از اينان بودند [نيز] تكذيب كردند در حالى كه اينان به دهيك آنچه بديشان داده بوديم نرسيده اند [آرى] فرستادگان مرا دروغ شمردند پس چگونه بود كيفر من قمشهای: و کفار پیش از اینان هم پیغمبرانشان را تکذیب کردند و این کافران امت تو به عشر آنچه به آن گذشتگان دادیم (از ثروت و جاه) نرسیدند، پس آنها که رسولان مرا تکذیب کردند چگونه به عذاب من گرفتار شدند (اینان هم مانند آنان به کیفر میرسند). مکارم شیرازی: كساني كه پيش از آنها بودند (نيز آيات الهي را) تكذيب كردند در حالي كه اينها به يكدهم (از قدرت و نيروي آنان) نميرسند، (آري) آنها رسولان مرا تكذيب كردند و ببين مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود؟!
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
﴿۴۶﴾
انصاریان: بگو: من شما را فقط به یک حقیقت اندرز می دهم [و آن] اینکه دو دو و یک یک برای خدا قیام کنید، سپس درباره رفیقتان [محمّد که عمری با پاکی، امانت، صدق و درستی در میان شما زندگی کرده است] بیندیشید که هیچ گونه جنونی ندارد، او برای شما از عذاب سختی که پیش روست، جز بیم دهنده ای نیست.
خرمشاهی: بگو شما را فقط به كلمهاى يگانه پند مىدهيم، و آن اين است كه دوگان دوگان، و يكان يكان به كار خداوند برخيزيد و سپس انديشه كنيد، همسخن شما جنونى ندارد، او جز هشداردهندهاى براى شما در پيشاپيش عذابى شديد نيست فولادوند: بگو من فقط به شما يك اندرز مى دهم كه دو دو و به تنهايى براى خدا به پا خيزيد سپس بينديشيد كه رفيق شما هيچ گونه ديوانگى ندارد او شما را از عذاب سختى كه در پيش است جز هشداردهنده اى [بيش] نيست قمشهای: بگو که من به یک سخن شما را پند میدهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و (درباره من) عقل و فکرت کار بندید تا به خوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست، او جز این نیست که رسول خداست و از عذاب سخت روز قیامت که شما را در پیش است میترساند. مکارم شیرازی: بگو: تنها شما را به يك چيز اندرز ميدهم و آن اينكه دو نفر دو نفر، يا يكنفر يكنفر براي خدا قيام كنيد، سپس فكر خود را به كار گيريد، اين دوست و همنشين شما (محمد) هيچگونه جنون ندارد، او فقط بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد (الهي) است.
قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
﴿۴۷﴾
انصاریان: بگو: هر گونه پاداشی که از شما خواستم، آن پاداش برای خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست، و او بر همه چیز گواه است.
خرمشاهی: بگو هر مزدى كه از شما طلبيده باشم متعلق به خودتان، مزد من جز با خداوند نيست، و او بر هر چيزى گواه است فولادوند: بگو هر مزدى كه از شما خواستم آن از خودتان مزد من جز بر خدا نيست و او بر هر چيزى گواه است قمشهای: باز بگو: آنچه من از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای شما باشد (یعنی هرگز مزدی از شما نخواسته و نمیخواهم. و شاید معنی این باشد که مودّت و حبّ ذوی القربی که از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای ثواب و سعادت خود شماست) تنها پاداش (رسالت) من بر خداست و بس، و او بر هر چیز دانا و گواه است. مکارم شیرازی: بگو هر اجر و پاداشي از شما خواسته ام براي خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او گواه بر هر چيزي است.
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
﴿۴۸﴾
انصاریان: بگو: همانا پروردگارم که دانای غیب است، حق را [بر قلوب پیامبرانش] القا می کند.
خرمشاهی: بگو بىگمان پروردگار من حق را به ميان مىآورد و او داناى رازهاى نهانى است فولادوند: بگو بى گمان پروردگارم حقيقت را القا مى كند [اوست] داناى نهانها قمشهای: باز بگو: خدای من حق را (به وحی بر من) القا میفرماید و او به اسرار عوالم غیب آگاه است. مکارم شیرازی: بگو: پروردگار من حق را (بر دل پيامبران خود) ميافكند كه او علام الغيوب (و از تمام اسرار نهان آگاه) است.
قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ
﴿۴۹﴾
انصاریان: بگو: حق آمد و باطل [که آن را به جای خدا می پرستید] نه می تواند چیزی را به وجود آورد، و نه می تواند [چیزی که از بین رفته] برگرداند.
خرمشاهی: بگو حق به ميان آمد [معبود] باطل نه [آفرينش چيزى را] آغاز كند و نه بازگرداند فولادوند: بگو حق آمد و [ديگر] باطل از سر نمى گيرد و برنمى گردد قمشهای: باز بگو: (کتاب و رسول و یا شمشیر) حق آمد و دیگر باطل در اول و آخر (در دنیا و آخرت) محو و نابود است. مکارم شیرازی: بگو: حق آمد و باطل (كاري از آن ساخته نيست) نميتواند آغازگر چيزي باشد و نه تجديد كننده آن.
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ
﴿۵۰﴾
انصاریان: بگو: اگر من گمراه شده باشم، فقط به زیان خود گمراه شده ام، و اگر هدایت شده باشم به سبب آن است که پروردگارم به من وحی می کند؛ زیرا او شنوا و نزدیک است.
خرمشاهی: بگو اگر گمراه باشم، فقط به زيان خويش گمراه بودهام، و اگر رهيافته باشم، آن به بركت وحى است كه پروردگار من به من فرستاده است، چرا كه او شنواى نزديك است فولادوند: بگو اگر گمراه شوم فقط به زيان خود گمراه شده ام و اگر هدايت يابم [اين از بركت] چيزى است كه پروردگارم به سويم وحى مى كند كه اوست شنواى نزديك قمشهای: باز بگو: اگر من (به عقیده شما) گمراه شدهام زیانش بر من است (نه بر شما)، و اگر هدایت یافتهام آن به وحی خدای من به من است (نه به هوش و تدبیر من) که خدا البته (دعای بندگان را) شنوا و (به قلوب خلق) نزدیک است. مکارم شیرازی: بگو: اگر من گمراه شوم از ناحيه خود گمراه ميشوم، و اگر هدايت يابم به وسيله آنچه پروردگارم به من وحي ميكند هدايت مييابم، او شنوا و نزديك است.
وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
﴿۵۱﴾
انصاریان: و اگر ببینی [مشرکان] زمانی که [با ظهور قیامت] ترسان و وحشت زده می شوند [امر عجیبی می بینی] و [آن اینکه برای آنان] توانایی [گریز از عذاب] نیست، و از جایی نزدیک [که موقف قیامت است] بازداشت می شوند.
خرمشاهی: و چون بنگرى آنگاه كه هراسان شوند گريزى در كار نيست، و از جايى نزديك فرو گرفته شوند فولادوند: و اى كاش مى ديدى هنگامى را كه [كافران] وحشتزده اند [آنجا كه راه] گريزى نمانده است و از جايى نزديك گرفتار آمده اند قمشهای: و اگر تو سختی حال مجرمان را مشاهده کنی هنگامی که ترسان و هراسانند، در آن حال هیچ (از عذاب و قهر الهی) فوت نشوند و از مکان نزدیکی دستگیر شوند. مکارم شیرازی: اگر ببيني هنگامي كه فريادشان بلند ميشود، اما نميتوانند (از چنگال عذاب الهي) بگريزند، و آنها را از مكان نزديكي (از آنجا كه حتي انتظارش را ندارند) ميگيرند (از درماندگي آنها تعجب خواهي كرد).
وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
﴿۵۲﴾
انصاریان: و [در آن موقعیت بسیار سخت] می گویند: به حق ایمان آوردیم. کجا و چگونه می توانند از فاصله بسیار دور [که فاصله قیامت تا دنیاست] به آن ایمان دسترسی پیدا کنند! [زیرا آخرت جای تکلیف نیست و دنیایی که جای تکلیف است برای همیشه از دستشان رفته است.]
خرمشاهی: و گويند [اكنون] به آن [قرآن/ قيامت/ پيامبر] ايمان آورديم، و چگونه از جايى [چنين] دور، دسترس [به آن] براى آنان ميسر باشد؟ فولادوند: و مى گويند به او ايمان آورديم و چگونه از جايى [چنين] دور دست يافتن [به ايمان] براى آنان ميسر است قمشهای: و کافران (در آن حال که عذاب دوزخ را به چشم ببینند پشیمان شده و) گویند: ما به حق ایمان آوردیم. و با این همه دوری (از مقام ایمان) کجا بدان مقام در قیامت نائل توانند شد؟ مکارم شیرازی: و (در آن حال) ميگويند ايمان آورديم، ولي چگونه ميتوانند از فاصله دور به آن دسترسي پيدا كنند؟!
وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
﴿۵۳﴾
انصاریان: [اینان] پیش از این [که در دنیا می زیستند] به حق کافر شدند، و ناآگاهانه و دور از معرفت و علم [درباره حق به عنوان اینکه شعر، جادو، افسانه خرافی و دورغ ساختگی است] سخن پراکنی می کردند.
خرمشاهی: و پيشتر هم به آن انكار ورزيده بودند، و از دور دستها، تيرى در تاريكى مىاندازند فولادوند: و حال آنكه پيش از اين منكر او شدند و از جايى دور به ناديده [تير تهمت] مى افكندند قمشهای: در صورتی که آنها پیش از این به حق کافر بودند و از جایی دور (از مقام علم و یقین) نسبت ناروا (ی جنون و سحر و کذب به رسول حق) میدادند. مکارم شیرازی: آنها پيش از اين (كه در نهايت آزادي بودند) به آن كافر شدند (و نسبتهاي ناروا به آن ميدادند) و از مكان دور دستي به جهان غيب پرتاب ميشدند (بي مطالعه در باره آن قضاوت ميكردند).
وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ
﴿۵۴﴾
انصاریان: و [در نتیجه] میان آنان و همه خواسته هایشان [به وسیله مرگ] جدایی انداخته شد، همان گونه که پیش از این با هم کیشانشان رفتار شد؛ زیرا آنان همواره [نسبت به حق] در تردیدی سخت بودند.
خرمشاهی: و بين آنان و آنچه خوش دارند، فاصله افتد، چنانكه پيشترها در حق همانندانشان هم چنين شده بود كه آنان سخت در شك بودند فولادوند: و ميان آنان و ميان آنچه [به آرزو] مى خواستند حايلى قرار مى گيرد همان گونه كه از ديرباز با امثال ايشان چنين رفت زيرا آنها [نيز] در دودلى سختى بودند قمشهای: و (امروز) میان آنها و آرزوهایشان (که به دنیا بر گردند یا توبه و ایمانشان را بپذیرند تا از عذاب رهایی یابند) به کلی دوری و مباینت افکندند چنان که به امثال آنها از امم گذشته که آنها هم در شک و ریب بودند نیز چنین کردند. مکارم شیرازی: (سرانجام) ميان آنها و آنچه مورد علاقه شان بود جدائي افكنده شد، همانگونه كه به پيروان (و هم مسلكان) آنها از قبل عمل گرديد چرا كه آنها در شك و ترديد بودند. |
||