ParsQuran
سوره 32: السجدة - جزء 21

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿۱﴾
انصاریان: الم
خرمشاهی: الم [الف لام ميم‏]
فولادوند: الف لام ميم
قمشه‌ای: الم (از اسرار یا متشابهات یا اشاره به اسماء الهی یا نام این سوره قرآن است).
مکارم شیرازی: الم
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
انصاریان: نازل کردن این کتاب که هیچ تردیدی در [وحی بودن] آن نیست، از سوی پروردگار جهانیان است.
خرمشاهی: كتابى است فرو فرستاده و شك در آن نيست [كه‏] از سوى پروردگار جهان است‏
فولادوند: نازل شدن اين كتاب كه هيچ [جاى] شك در آن نيست از طرف پروردگار جهانهاست
قمشه‌ای: تنزیل این کتاب بزرگ (قرآن) بی هیچ شک از جانب پروردگار عالمیان است.
مکارم شیرازی: اين كتابي است كه از سوي پروردگار جهانيان نازل شده و شك و ترديدي در آن نيست.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: آیا [مشرکان لجوج] می گویند: [پیامبر] آن را از نزد خود ساخته و پرداخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنین نیست] بلکه آن [کتابی] حق و درست است [که] از سوی پروردگارت [نازل شده است]، تا به مردمی که پیش از تو هیچ بیم دهنده ای برای آنان نیامده است بیم دهی تا هدایت یابند.
خرمشاهی: يا گويند كه آن را برساخته است، نه بلكه حق است و از سوى پروردگار توست تا قومى را كه [پيامبرى‏] هشداردهنده پيش از تو به سراغشان نيامده بود، بيم‏دهى، باشد كه به راه آيند
فولادوند: آيا مى‏ گويند آن را بربافته است [نه چنين است] بلكه آن حق و از جانب پروردگار توست تا مردمى را كه پيش از تو بيم‏ دهنده‏ اى براى آنان نيامده است هشدار دهى اميد كه راه يابند
قمشه‌ای: بلکه کافران می‌گویند قرآن را او از پیش خود (بی‌مدد وحی خدا) فرابافته. (چنین نیست) بلکه آن به حقّ و راستی از جانب خدا فرستاده شده تا تو قومی را که رسولی پیش از تو به سوی آنان نیامده (از معصیت خدا) بترسانی، باشد که راه هدایت پیش گیرند.
مکارم شیرازی: ولي آنها مي‏گويند (محمد) آن را به دروغ به خدا بسته است، اما (بايد بدانند) اين سخن حقي است از سوي پروردگارت تا گروهي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده‏ اي براي آنها نيامده است، شايد (پند گيرند و) هدايت شوند.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: خداست که آسمان ها و زمین را و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد. برای شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست، [با این حال] آیا متذکّر و هوشیار نمی شوید؟
خرمشاهی: خداوند كسى است كه آسمان و زمين و مابين آنها را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، شما را جز او سرور و شفيعى نيست، آيا پند نمى‏گيريد
فولادوند: خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمى‏ گيريد
قمشه‌ای: خدا آن کسی است که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در مقدار شش روز بیافرید، آن گاه بر عرش (فرمانروایی) قرار گرفت، شما را غیر او هیچ (در عالم) یار و یاور و شفیع و مددکاری نیست، آیا تذکر نمی‌یابید؟
مکارم شیرازی: خداوند كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است در شش روز (دوران) آفريده سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت، هيچ ولي و شفاعت كننده‏ اي براي شما جز او نيست، آيا متذكر نمي‏شويد؟
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ﴿۵﴾
انصاریان: [همه] امور را [همواره] از آسمان تا زمین تدبیر و تنظیم می کند، سپس در روزی که اندازه آن به شمارش شما هزار سال است به سوی او بالا می رود.
خرمشاهی: از آسمان كار و بار زمين را تدبير مى‏كند، سپس [اعمال مردمان‏] در روزى كه اندازه‏اش هزار سال است از آنچه شما مى‏شماريد، به سوى او بالا مى‏رود
فولادوند: كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين اداره مى ‏كند آنگاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش آن چنان كه شما [آدميان] برمى ‏شماريد هزار سال است به سوى او بالا مى ‏رود
قمشه‌ای: اوست که امر عالم را (به نظام احسن و اکمل) از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس در روزی که مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز (حقایق و ارواح) به سوی او بالا می‌رود.
مکارم شیرازی: امور اين جهان را از آسمان به سوي زمين تدبير مي‏كند سپس در روزي كه مقدار آن هزار سال از سالهائي است كه شما مي‏شمريد به سوي او باز مي‏گردد (و دنيا پايان مي‏يابد).
ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶﴾
انصاریان: این است [پروردگار] دانای نهان و آشکار که توانای شکست ناپذیر و مهربان است،
خرمشاهی: اوست كه داناى نهان و آشكارا [و] پيروزمند مهربان است‏
فولادوند: اوست داناى نهان و آشكار كه شكوهمند مهربان است
قمشه‌ای: این است همان خدایی که بر غیب و شهود عالم دانا و (بر جهانیان) مقتدر و مهربان است.
مکارم شیرازی: او خداوندي است كه از پنهان و آشكار با خبر است، و شكست ناپذير و مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ ﴿۷﴾
انصاریان: همان کسی که آنچه را آفرید نیکو ساخت، و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد،
خرمشاهی: و [همان‏] كسى كه هرچيز را كه آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان [/آدم‏] را از گل آغاز كرد
فولادوند: همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد
قمشه‌ای: آن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد و آدمی را نخست از خاک (پست بدین حسن و کمال) بیافرید.
مکارم شیرازی: او همان كسي است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد، و آغاز آفرينش انسان را از گل قرار داد.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ﴿۸﴾
انصاریان: سپس نسل او را از چکیده ای از آب پست و بی مقدار قرار داد،
خرمشاهی: سپس نسل او را از چكيده آب بى‏مقدار پديد آورد
فولادوند: سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرر فرمود
قمشه‌ای: آن‌گاه خلقت نژاد نوع او را از چکیده‌ای از آب بی‌قدر (و نطفه بی‌حس) مقرر گردانید.
مکارم شیرازی: سپس نسل او را از عصارهاي از آب ناچيز و بيقدر خلق كرد.
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۹﴾
انصاریان: آن گاه او را [از جهت اندام] درست و نیکو نمود، و از روح خود در وی دمید و برای شما گوش و چشم و قلب آفرید در حالی که اندک سپاس گزاری می کنید.
خرمشاهی: سپس او را استوار كرد و در او از روح خويش دميد و براى شما گوش [ها] و چشمان و دلها آفريد، چه اندك سپاس مى‏گزاريد
فولادوند: آنگاه او را درست‏اندام كرد و از روح خويش در او دميد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد چه اندك سپاس مى‏ گزاريد
قمشه‌ای: سپس آن (نطفه بی‌جان) را نیکو بیاراست و از روح (قدسی الهی) خود در آن بدمید، و شما را دارای گوش و چشمها و قلبها (با حسّ و هوش) گردانید، باز بسیار اندک شکر و سپاسگزاری نعمتهای حق می‌کنید.
مکارم شیرازی: بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خويش در وي دميد و براي شما گوشها و چشمها و دلها قرار داد، اما كمتر شكر نعمتهاي او را بجاي مي‏آوريد!
وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و [منکران لجوج] گفتند: آیا زمانی که [پس از مردنمان بدن ما ریز ریز شد و پوسید و] در زمین گم شدیم، آیا به راستی ما در آفرینشی جدید خواهیم آمد؟ [نه اینکه این لجوجان متکبر فقط منکر قدرت حق باشند] بلکه آنان منکر دیدار [قیامت و محاسبه اعمال به وسیله] پروردگارشان هستند،
خرمشاهی: و گويند آيا چون در [خاك‏] زمين ناپديد شديم، آيا آفرينش تازه‏اى خواهيم يافت؟ بلكه ايشان لقاى پروردگارشان را منكرند
فولادوند: و گفتند آيا وقتى در [دل] زمين گم شديم آيا [باز] ما در خلقت جديدى خواهيم بود [نه] بلكه آنها به لقاى پروردگارشان [و حضور او] كافرند
قمشه‌ای: کافران (از روی تعجب و انکار) گویند که آیا پس از آنکه ما در زمین (خاک و در خاک) نابود و گم شدیم باز از نو زنده خواهیم شد؟! (بلی البتّه زنده خواهید شد) بلکه آنها به شهود و لقاء خدایشان کافرند.
مکارم شیرازی: آنها گفتند: آيا هنگامي كه ما مرديم و در زمين گم شديم آفرينش ‍ تازه‏ اي خواهيم يافت؟! ولي آنها لقاي پروردگارشان را انكار مي‏كنند (و مي‏خواهند با انكار معاد آزاد باشند و به هوسراني خويش ادامه دهند).