ParsQuran
سوره 26: الشعراء - جزء 19

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: پس هنگامی که جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم، حتماً برای ما پاداشی شایسته خواهد بود؟
خرمشاهی: چون جادوگران [گرد] آمدند به فرعون گفتند آيا اگر ما پيروز شويم، پاداشى داريم؟
فولادوند: و چون ساحران پيش فرعون آمدند گفتند آيا اگر ما غالب آييم واقعا براى ما مزدى خواهد بود
قمشه‌ای: و چون ساحران حضور فرعون آمدند با وی گفتند: آیا اگر (بر موسی) غالب آییم اجری خواهیم داشت؟
مکارم شیرازی: هنگامي كه ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آيا اگر پيروز شويم پاداش مهمي خواهيم داشت ؟
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: گفت: آری، و در آن صورت مسلماً از مقربان [درگاه] خواهید شد.
خرمشاهی: [فرعون‏] گفت آرى و شما در آن صورت از نزديكان [من‏] خواهيد بود
فولادوند: گفت آرى و در آن صورت شما حتما از [زمره] مقربان خواهيد شد
قمشه‌ای: فرعون گفت: آری البته علاوه بر اجر خدمت از مقربان (درگاهم) نیز خواهید شد.
مکارم شیرازی: گفت آري، و شما در اين صورت از مقربان خواهيد بود!
قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: موسی به جادوگران گفت: بیفکنید آنچه را قصد دارید، بیفکنید.
خرمشاهی: موسى به آنان گفت چيزى را كه اندازنده‏اش هستيد، بيندازيد
فولادوند: موسى به آنان گفت آنچه را شما مى‏ اندازيد بيندازيد
قمشه‌ای: (چون ساحران به معارضه حاضر شدند) موسی به آنها گفت: اینک شما بساط سحر خود هر چه می‌خواهید به کار اندازید.
مکارم شیرازی: (روز موعود فرا رسيد و همگي جمع شدند، موسي رو به ساحران كرد و) گفت: آنچه را مي‏خواهيد بيفكنيد، بيفكنيد!
فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: پس ریسمان ها و عصاهایشان را افکندند، و گفتند: به عزت فرعون سوگند که به راستی ما به طور مسلّم پیروزیم.
خرمشاهی: آنگاه ريسمانها و چوبدستى‏هايشان را در انداختند و گفتند به جاه و جلال فرعون كه ما پيروز خواهيم شد
فولادوند: پس ريسمانها و چوبدستى‏ هايشان را انداختند و گفتند به عزت فرعون كه ما حتما پيروزيم
قمشه‌ای: ساحران هم رسن و طنابها و چوبهای سحر خود را بیفکندند و به عزت فرعون قسم یاد کردند که (بر موسی) البته غالب خواهیم شد.
مکارم شیرازی: آنها طنابها و عصاهاي خود را افكندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پيروزيم!
فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: پس موسی عصایش را افکند، ناگاه آنچه را جادوگران با نیرنگ [و به صورت غیر واقعی] ساخته بودند، بلعید.
خرمشاهی: سپس موسى عصايش را درانداخت [كه اژدها شد] و ناگهان برساخته‏هايشان را فرو بلعيد
فولادوند: پس موسى عصايش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعيد
قمشه‌ای: در آن حال موسی عصای خود را بیفکند که ناگاه (اژدهایی عظیم شد و) همه وسایل سحر انگیزی ساحران را به کام فرو می‌برد.
مکارم شیرازی: سپس موسي عصايش را افكند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد!
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: پس جادوگران [از هیبت و عظمت این معجزه که یافتند کاری خدایی است نه جادویی] به سجده افتادند.
خرمشاهی: و جادوگران به سجده افتادند
فولادوند: در نتيجه ساحران به حالت‏ سجده درافتادند
قمشه‌ای: ساحران که این معجزه بدیدند (و قطعا دانستند سحر نیست، پیش موسی) به سجده افتادند.
مکارم شیرازی: ساحران همگي فورا به سجده افتادند.
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم،
خرمشاهی: گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم‏
فولادوند: گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
قمشه‌ای: گفتند: ما به خدای عالمیان ایمان آوردیم.
مکارم شیرازی: گفتند ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم.
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: پروردگار موسی و هارون.
خرمشاهی: پروردگار موسى و هارون‏
فولادوند: پروردگار موسى و هارون
قمشه‌ای: پروردگار موسی و هارون.
مکارم شیرازی: پروردگار موسي و هارون.
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: فرعون گفت: پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید، حتماً او بزرگ شماست که جادوگری را به شما آموخته است، پس به زودی خواهید دانست که مسلماً دست ها و پاهای شما را یکی از راست و یکی از چپ قطع خواهم کرد، و یقیناً همه شما را به دار خواهم آویخت.
خرمشاهی: [فرعون‏] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، بى‏شك او بزرگتر [و آموزگار] شماست كه به شما جادوگرى آموخته است به زودى خواهيد دانست، دستان و پاهايتان را در خلاف جهت همديگر خواهم بريد، سپس همگى‏تان را به دار خواهم زد
فولادوند: گفت [آيا] پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد قطعا او همان بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است به زودى خواهيد دانست‏ حتما دستها و پاهاى شما را از چپ و راست‏ خواهم بريد و همه‏ تان را به دار خواهم آويخت
قمشه‌ای: فرعون به ساحران گفت: چرا بی‌اجازه من ایمان به موسی آوردید؟ همانا معلوم است که این استاد بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته! پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع می‌کنم آن گاه همه را به دار می‌کشم.
مکارم شیرازی: (فرعون) گفت: آيا به او ايمان آورديد پيش از آن كه به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است كه به شما سحر آموخته، اما به زودي خواهيد دانست كه دستها و پاهاي شما را به طور مختلف قطع مي‏كنم، و همه شما را به دار مي‏آويزم.
قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: گفتند: [در این شکنجه و عذاب] هیچ زیان و باکی [بر ما] نیست، یقیناً ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم،
خرمشاهی: [جادوگران‏] گفتند باكى نيست، ما به پروردگارمان روى آورده‏ايم‏
فولادوند: گفتند باكى نيست ما روى به سوى پروردگار خود مى ‏آوريم
قمشه‌ای: ساحران گفتند: (از این دار و قتل به ما) هیچ زیانی نخواهد رسید چون (بعد از مرگ) به سوی خدای خود باز می‌گردیم.
مکارم شیرازی: گفتند: مهم نيست (هر كار از دستت ساخته است بكن) ما به سوي پروردگارمان باز مي‏گرديم.