وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا
﴿۲۱﴾
انصاریان: و آنان که به دیدار [قیامت و محاسبه اعمال به وسیله] ما امید ندارند، گفتند: چرا بر ما فرشتگانی نازل نشد، یا [چرا] پروردگارمان را نمی بینیم؟ به راستی که خودشان را در درون خود بزرگ شمردند و دچار سرکشی بزرگی شدند.
خرمشاهی: و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گويند چرا فرشتگان بر ما نازل نمىشوند، يا چرا پروردگارمان را نمىبينيم؟ در دلشان استكبارىورزيدند و سركشى بزرگى كردند فولادوند: و كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا پروردگارمان را نمى بينيم قطعا در مورد خود تكبر ورزيدند و سخت سركشى كردند قمشهای: و آنان که امید لقای ما را ندارند (و به قیامت معتقد نیستند) گویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند؟ یا چرا ما خدا را به چشم نمیبینیم (تا در ایمان، به رسول محتاج نباشیم)؟ همانا آنان در حق خویش راه تکبر و نخوت پیش گرفتند و به سرکشی و طغیانی شدید شتافتند. مکارم شیرازی: و آنها كه اميدي به لقاي ما ندارند (و رستاخيز را انكار ميكنند) ميگويند: چرا فرشتگان بر ما نازل نميشوند؟ و يا پروردگارمان را با چشم خود نميبينيم ؟ آنها درباره خود تكبر ورزيدند و طغيان بزرگي كردند.
يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا
﴿۲۲﴾
انصاریان: روزی که آنان فرشتگان را می بینند، آن روز برای مجرمان بشارتی نیست؛ و آنان [به فرشتگان] می گویند: [از شما درخواست داریم که ما را] امان دهید [و آسیب وگزند عذاب را از ما] مانع شوید.
خرمشاهی: روزى كه فرشتگان را ببينند، آن روز بشارتى براى گناهكاران نيست، و گويند حرمان نصيب شماست فولادوند: روزى كه فرشتگان را ببينند آن روز براى گناهكاران بشارتى نيست و مى گويند دور و ممنوع [آيد از رحمت خدا] قمشهای: روزی که فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتی (از فرشته) نیابند و به آنها گویند: محروم و ممنوع (از لقاء رحمت و جنّت خدا) باشید. مکارم شیرازی: (آنها به آرزوي خود ميرسند) اما روزي كه فرشتگان را ميبينند روز بشارت مجرمان نخواهد بود! (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است) و ميگويند ما را امان دهيد ما را معاف داريد.
وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا
﴿۲۳﴾
انصاریان: و ما به [بررسی و حسابرسی] هر عملی که [به عنوان عمل خیر] انجام داده اند، می پردازیم، پس همه آنها را غباری پراکنده می سازیم.
خرمشاهی: و به هرگونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را هيچ و پوچ مىگردانيم فولادوند: و به هر گونه كارى كه كرده اند مى پردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده مى سازيم قمشهای: و ما توجه به اعمال (فاسد بیخلوص و حقیقت) آنها کرده و همه را (باطل و نابود چون) غباری پراکنده میگردانیم. مکارم شیرازی: و ما به سراغ اعمالي كه آنها انجام دادند ميرويم و همه را همچون ذرات غبار پراكنده در هوا ميكنيم!
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا
﴿۲۴﴾
انصاریان: اهل بهشت در آن روز، قرارگاهشان بهتر و استراحت گاهشان نیکوتر است.
خرمشاهی: در آن روز بهشتيان خوش جايگاهتر و مرفهترند فولادوند: آن روز جايگاه اهل بهشت بهتر و استراحتگاهشان نيكوتر است قمشهای: اهل بهشت در آن روز مسکن و مقرّی بهتر و آرامش و خوابگاهی نیکوتر خواهند داشت. مکارم شیرازی: بهشتيان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحت گاهشان نيكوتر است!
وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا
﴿۲۵﴾
انصاریان: و [یاد کن] روزی را که آسمان به سبب ابری [که بر فراز آن است] می شکافد و فرشتگان به تدریج [به صورتی ویژه] فرستاده شوند.
خرمشاهی: و روزى كه آسمان با ابرها بشكافد و فرشتگان فرو فرستاده شوند فولادوند: و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مى شكافد و فرشتگان نزول يابند قمشهای: و (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند. مکارم شیرازی: و به خاطر آور روزي را كه آسمان با ابرها از هم شكافته ميشود، و فرشتگان نازل ميگردند.
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا
﴿۲۶﴾
انصاریان: در آن روز فرمانروایی مطلق برای [خدای] رحمان ثابت است، و بر کافران روزی بسیار دشوار است،
خرمشاهی: در چنين روزى فرمانروايى بر حق از آن خداوند رحمان است، و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است فولادوند: آن روز فرمانروايى بحق از آن [خداى] رحمان است و روزى است كه بر كافران بسى دشوار است قمشهای: پادشاهی به حق در آن روز خاص خدای رحمان است، و بر کافران روز بسیار سختی خواهد بود. مکارم شیرازی: حكومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آنروز روز سختي براي كافران خواهد بود.
وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا
﴿۲۷﴾
انصاریان: و روزی که ستمکار، دو دست خود را [از شدت اندوه و حسرت به دندان] می گزد [و] می گوید: ای کاش همراه این پیامبر راهی به سوی حق برمی گرفتم،
خرمشاهی: و روزى است كه ستمكار [مشرك] دست [حسرت] مىگزد و مىگويد كاش من راه [پيروى از] پيامبر را پيش مىگرفتم فولادوند: و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مى گزد [و] مى گويد اى كاش با پيامبر راهى برمى گرفتم قمشهای: و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش میگرفتم. مکارم شیرازی: و به خاطر بياور روزي را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان ميگزد و ميگويد: اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم.
يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
﴿۲۸﴾
انصاریان: ای وای، کاش من فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمی گرفتم،
خرمشاهی: واى بر من كاش من فلانى را دوست نمىگرفتم فولادوند: اى واى كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم قمشهای: وای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمیگرفتم. مکارم شیرازی: اي واي بر من! كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم!
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا
﴿۲۹﴾
انصاریان: بی تردید مرا از قرآن پس از آنکه برایم آمد گمراه کرد. و شیطان همواره انسان را [پس از گمراه کردنش تنها و غریب در وادی هلاکت] وامی گذارد؛
خرمشاهی: او مرا از پند [قرآن] پس از آنكه برايم آمده بود، دور و گمراه كرد، و شيطان تنها گذار انسان است فولادوند: او [بود كه] مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فروگذارنده انسان است قمشهای: رفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است. مکارم شیرازی: او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهي به سراغ من آمده بود، و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است.
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
﴿۳۰﴾
انصاریان: و پیامبر [درقیامت] می گوید: پروردگارا! همانا قوم من این قرآن را متروک گذاشتند!
خرمشاهی: و پيامبر گويد پروردگارا قوم من اين قرآن را وانهادند فولادوند: و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند قمشهای: در آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند. مکارم شیرازی: پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! اين قوم من از قرآن دوري جستند. |
||