قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
﴿۸۲﴾
انصاریان: گفتند: [که] آیا زمانی که بمیریم و خاک و استخوان شویم حتماً برانگیخته می شویم؟
خرمشاهی: گويند آيا چون مرديم، و خاك و استخوان [پوسيده] شديم، از نو برانگيخته مىشويم؟ فولادوند: گفتند آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم آيا واقعا باز ما زنده خواهيم شد قمشهای: که گفتند: از کجا که چون ما مردیم و استخوانی پوسیده و خاک شدیم باز مبعوث و زنده شویم؟! مکارم شیرازی: آنها گفتند آيا هنگامي كه مرديم و خاك و استخوان (پوسيده) شديم آيا بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
﴿۸۳﴾
انصاریان: همانا این [برانگیخته شدن] را پیش از این به ما و پدرانمان وعده دادند [ولی] این جز افسانه خرافی پیشینیان نیست؛
خرمشاهی: به راستى كه به ما و پدرانمان پيشترها چنين وعدهاى دادهاند، اين جز افسانههاى پيشينيان نيست فولادوند: درست همين را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند اين جز افسانه هاى پيشينيان [چيزى] نيست قمشهای: از این وعدهها بسیار به ما و پیش از این به پدران ما داده شد ولی اینها جز افسانههای پیشینیان نیست. مکارم شیرازی: اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده، اين فقط افسانه هاي پيشينيان است.
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
﴿۸۴﴾
انصاریان: بگو: اگر معرفت و شناخت دارید، بگویید: زمین و هر که در آن است از کیست؟
خرمشاهی: بگو اگر مىدانيد، زمين و هر كس كه در آن است، از آن كيست؟ فولادوند: بگو اگر میدانید [بگوييد] زمين و هر كه در آن است به چه كسى تعلق دارد قمشهای: بگو که زمین و هر کس که در او موجود است از کیست اگر شما فهم و دانش دارید؟ مکارم شیرازی: بگو زمين و كساني كه در زمين هستند از آن كيست، اگر شما ميدانيد؟!
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
﴿۸۵﴾
انصاریان: خواهند گفت: از خداست. بگو: با این حال آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: زودا كه مىگويند از آن خداست، بگو آيا پند نمىگيريد؟ فولادوند: خواهند گفت به خدا بگو آيا عبرت نمى گيريد قمشهای: البته جواب خواهند داد که از خداست، بگو: پس چرا متذکر (قدرت خدا) نمیشوید (تا به عالم آخرت ایمان آرید). مکارم شیرازی: (در پاسخ تو) ميگويند: همه از آن خدا است، بگو آيا متذكر نميشويد؟!
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
﴿۸۶﴾
انصاریان: بگو: مالک آسمان های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟
خرمشاهی: بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش عظيم كيست؟ فولادوند: بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست قمشهای: باز به آنها بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و خداوند عرش بزرگ کیست؟ مکارم شیرازی: بگو: چه كسي پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار عرش عظيم است.
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ
﴿۸۷﴾
انصاریان: خواهند گفت: [آنها هم] در سیطره مالکیّت خداست. بگو: آیا [از پرستش بتان] نمی پرهیزید؟
خرمشاهی: زودا كه مىگويند اينها از آن خداست، بگو پروا نمىكنيد؟ فولادوند: خواهند گفت خدا بگو آيا پرهيزگارى نمى كنيد قمشهای: البته باز جواب دهند که آنها از خداست، بگو: پس چرا متقی و خداترس نمیشوید؟ مکارم شیرازی: مي گويند: همه اينها از آن خدا است، بگو آيا تقوي پيشه نميكنيد (و از خدا نميترسيد)؟!
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
﴿۸۸﴾
انصاریان: بگو: اگر معرفت و شناخت دارید [بگویید:] کیست که [حاکمیّت مطلق و] فرمانروایی همه چیز به دست اوست و او پناه دهد و برخلاف خواسته اش به کسی [از عذاب] پناه داده نمی شود.
خرمشاهی: بگو اگر مىدانيد ملكوت همه چيز به دست كيست، و كيست كه امان مىدهد و در برابر او نتوان به كسى امان داد؟ فولادوند: بگو فرمانروايى هر چيزى به دست كيست و اگر میدانید [كيست آنكه] او پناه مى دهد و در پناه كسى نمى رود قمشهای: باز بگو: آن کیست که (ملک و) ملکوت همه عالم به دست اوست و او به همه پناه دهد و از همه حمایت کند ولی از (عذاب) او کسی پناه نتواند داد؟ اگر میدانید (کیست باز گویید). مکارم شیرازی: بگو اگر راست ميگوئيد چه كسي حكومت همه موجودات را در دست دارد؟ و به بيپناهان پناه ميدهد و نياز به پناه دادن ندارد؟!
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ
﴿۸۹﴾
انصاریان: خواهند گفت: [این ویژگی ها] فقط برای خداست. بگو: پس چگونه [بازیچه] نیرنگ و افسون می شوید [و از راه خدا منحرفتان می کنند؟!]
خرمشاهی: زودا كه مىگويند اينها از آن خداست، بگو پس چگونه فريب داده مىشويد؟ فولادوند: خواهند گفت خدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شده ايد قمشهای: محققا خواهند گفت که اینها همه از خداست. بگو: پس چرا به فریب و فسون مفتون میشوید؟ (و از خدا غافل میگردید؟) مکارم شیرازی: مي گويند: (همه اينها) از آن خدا است. بگو با اين حال چگونه ميگوئيد شما را سحر كرده اند؟
بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
﴿۹۰﴾
انصاریان: چنین نیست [که آنان می گویند] بلکه ما حق را برای آنان آورده ایم، و بی تردید آنان دروغگویند.
خرمشاهی: بلكه حق را برايشان آوردهايم، و آنان دروغگو هستند فولادوند: [نه] بلكه حقيقت را بر ايشان آورديم و قطعا آنان دروغگويند قمشهای: بلکه ما حق را به ایشان فرستادیم و آنها دروغ میگویند. مکارم شیرازی: واقع اين است كه ما حق را براي آنها آورديم و آنان دروغ ميگويند!
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
﴿۹۱﴾
انصاریان: خدا هیچ فرزندی برای خود نگرفته است، و هیچ معبودی با او نیست؛ [اگر جز خدا معبودی بود] در این صورت هر معبودی [برای آنکه به تنهایی و مستقل تدبیر امور کند] آفریده های خود را با خود می برد [و از مدار تصرف دیگر معبودان خارج می کرد] و بر یکدیگر برتری می جستند. منزّه و پاک است خدا از آنچه [او را به آن] وصف می کنند.
خرمشاهی: خداوند فرزندى برنگزيده است، و خدايى در جنب او نيست، چرا كه [در آن صورت] هر خدايى آفريده خود را پيش مىآورد، و بعضى از آنان بر بعضى ديگر غلبه مىجست، منزه است خداوند از آنچه مىگويند فولادوند: خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست و اگر جز اين بودقطعا هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى برد و حتما بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوق مى جستند منزه است خدا از آنچه وصف مى كنند قمشهای: خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده و هرگز خدایی با او شریک نبوده، که اگر شریکی بود در این صورت هر خدایی مخلوق خود را به سویی بردی (و نظم وحدانی عالم از هم گسیختی) و بعضی از خدایان بر بعضی دیگر علو و برتری جستی! خدا از آنچه مشرکان گویند پاک و منزه است. مکارم شیرازی: خدا هرگز فرزندي براي خود برنگزيده، و معبود ديگري با او نيست كه اگر چنين ميشد هر يك از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره ميكردند و بعضي بر بعضي ديگر تفوق ميجستند (و جهان هستي به تباهي كشيده ميشد) منزه است خدا از توصيفي كه آنها ميكنند. |
||