فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ
﴿۴۷﴾
انصاریان: و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم در حالی که قوم [و قبیله] آن دو بردگان ما هستند؟
خرمشاهی: پس گفتند آيا به دو بشر همانند خودمان ايمان بياوريم؟ و حال آنكه قوم آنان پرستندگان ما هستند فولادوند: پس گفتند آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مى باشند ايمان بياوريم قمشهای: از این رو گفتند: چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آریم در صورتی که طایفه این دو مرد ما را اطاعت و بندگی میکنند؟ مکارم شیرازی: آنها گفتند: آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالي كه قوم آنها (بني اسرائيل) ما را پرستش ميكنند (و بردگان ما هستند).
فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ
﴿۴۸﴾
انصاریان: در نتیجه هر دو را تکذیب کردند و از هلاک شدگان شدند.
خرمشاهی: سپس آن دو را دروغگو انگاشتند و جزو نابود شدگان گرديدند فولادوند: در نتيجه آن دو را دروغزن خواندند پس از زمره هلاكشدگان گشتند قمشهای: پس موسی و هارون را تکذیب کرده و بدین سبب همه هلاک شدند. مکارم شیرازی: (آري) آنها اين دو را تكذيب كردند و سرانجام همگي هلاك شدند.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: همانا ما به موسی کتاب دادیم، تا آنان هدایت شوند.
خرمشاهی: و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم، باشد كه هدايت يابند فولادوند: و به يقين ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم باشد كه آنان به راه راست روند قمشهای: و همانا ما به موسی کتاب تورات را فرستادیم، باشد که آنها هدایت شوند. مکارم شیرازی: ما به موسي كتاب آسماني داديم، شايد آنها (بني اسرائيل) هدايت شوند.
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ
﴿۵۰﴾
انصاریان: و پسر مریم و مادرش را نشانه [قدرت و رحمت خود] قرار دادیم و آن دو را در سرزمینی بلند که [دارای] جایگاهی مستقر [و امن] و آبی روان بود، جای دادیم.
خرمشاهی: و پسر مريم و مادرش را پديده [معجزهآساى] شگرفى قرار داديم و آن دو را بر زمينى بلند كه آرام جاى بود، و آبى روان داشت، جاى داديم فولادوند: و پسر مريم و مادرش را نشانه اى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى] آب زلال بود جاى داديم قمشهای: و ما پسر مریم و مادرش را آیت و معجزه بزرگ گردانیدیم و هر دو را به سرزمین بلندی که آنجا مکانی هموار و چشمهسار بود (شام و بیت المقدس) منزل دادیم. مکارم شیرازی: ما فرزند مريم (عيسي) و مادرش (مريم) را نشانه خود قرار داديم و آنها را در سر زمين بلندي كه آرامش و امنيت و آب جاري داشت جاي داديم.
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
﴿۵۱﴾
انصاریان: ای پیامبران! از خوردنی های پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید؛ مسلماً من به آنچه انجام می دهید، دانایم.
خرمشاهی: اى پيامبران از پاكيزهها بخوريد و كارهاى شايسته كنيد كه من از آنچه مىكنيد آگاهم فولادوند: اى پيامبران از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد كه من به آنچه انجام مى دهيد دانايم قمشهای: ای رسولان، از غذاهای پاکیزه (حلال) تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه میکنید آگاهم. مکارم شیرازی: اي پيامبران از غذاهاي پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام ميدهيد آگاهم.
وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ
﴿۵۲﴾
انصاریان: و بی تردید این [اسلام] آیینِ [حقیقی] شماست در حالی که آیینی یگانه است، و من پروردگار شمایم؛ بنابراین از من پروا کنید.
خرمشاهی: و همانا اين امت شماست، امتى يگانه، و من پروردگار شما هستم، از من پروا كنيد فولادوند: و در حقيقت اين امت شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم پساز من پروا داريد قمشهای: و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه یک امت شمایند و من یگانه خدای شما هستم، پس از من بترسید. مکارم شیرازی: همه شما امت واحدي هستيد و من پروردگار شمايم از مخالفت فرمان من بپرهيزيد.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: پس کار [آیین] خود را میان خویش قطعه قطعه کردند [و گروه گروه شدند]، در حالی که هر گروهی به آن [آیینی] که نزد آنان است خوشحال و شادمانند [که آیینشان بر حق است.]
خرمشاهی: ولى آنان در كارشان، در ميان خود اختلاف و تفرقه يافتند، هر گروهى به آنچه در دست دارد، شادمان است فولادوند: تا كار [دين]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند هر دسته اى به آنچه نزدشان بود دل خوش كردند قمشهای: آنگاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر (دین) خود را پاره پاره کردند (و در آیین، فرقه فرقه شدند) و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند. مکارم شیرازی: اما آنها كارهاي خود را به پراكندگي كشاندند و هر گروهي به راهي رفتند (و عجب اينكه) هر گروه، به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ
﴿۵۴﴾
انصاریان: پس آنان را در غرقاب گمراهی و جهالتشان تا هنگامی [که مرگشان فرا رسد] واگذار.
خرمشاهی: پس ايشان را يك چند در غفلتشان واگذار فولادوند: پس آنها را در ورطه گمراهيشان تا چندى واگذار قمشهای: پس بگذار که این بیخبران در جهل و غفلت خود به سر برند تا هنگامی معین (که روز مرگ و قیامت باشد). مکارم شیرازی: آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زماني كه مرگشان فرا رسد. (يا گرفتار عذاب الهي شوند).
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ
﴿۵۵﴾
انصاریان: آیا گمان می کنند افزونی و گسترشی که به سبب مال و اولاد به آنان می دهیم،
خرمشاهی: آيا چنين مىانگارند كه آنچه از مال و فرزندان كه بدان مددشان مىكنيم؟ فولادوند: آيا مى پندارند كه آنچه از مال و پسران كه بديشان مدد مى دهيم قمشهای: آیا این مردم کافر میپندارند این که ما آنها را مدد به مال و فرزندان میکنیم، مکارم شیرازی: آنها گمان ميكنند اموال و فرزنداني كه به آنان داده ايم …
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ
﴿۵۶﴾
انصاریان: در حقیقت می خواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمی کنند [که ما می خواهیم با افزونی مال و اولاد، در تفرقه، طغیان، گمراهی و تیره بختی بیشتری فرو روند.]
خرمشاهی: در خير و خوبى به نفع ايشان مىكوشيم؟ [چنين نيست] بلكه [حقيقت را] در نمىيابند فولادوند: [از آن روى است كه] مى خواهيم به سودشان در خيرات شتاب ورزيم [نه] بلكه نمى فهمند قمشهای: برای آن است که میخواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم؟ (نه چنین است) بلکه (برای امتحان است و) آنها نمیفهمند. مکارم شیرازی: براي اين است كه درهاي خيرات را به روي آنها بگشائيم؟! (چنين نيست) بلكه آنها نميفهمند! |
||