فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
﴿۴۱﴾
انصاریان: پس فریاد مرگبار [عذاب] آنان را بر [پایه وعده به] حقِّ [ما] فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روی سیل قرار دادیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت خدا] دور باد.
خرمشاهی: آنگاه بانگ مرگبار آنان را به حق فرو گرفت، و آنگاه آنان را همچون خاشاك گردانديم، نفرين بر ستمپيشگان [مشرك] فولادوند: پس فرياد [مرگبار] آنان را به حق فرو گرفت و آنها را [چون] خاشاكى كه بر آب افتد گردانيديم دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران قمشهای: تا آنگاه که صیحه و بانگ آسمانی (عذاب) آنها را بگرفت و ما آنان را خار و خاشاک بیابان ساختیم، که ستمکاران را (از رحمت الهی) دوری باد. مکارم شیرازی: سرانجام صيحه آسماني آنها را به حق فرو گرفت و ما آنها را همچون خاشاك بر سيلاب قرار داديم دور باد از رحمت خدا قوم ستمگر!
ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ
﴿۴۲﴾
انصاریان: سپس بعد از آنان قومی دیگر را به وجود آوردیم.
خرمشاهی: سپس، بعد از آنان نسلهاى ديگر پديد آورديم فولادوند: آنگاه پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم قمشهای: پس از هلاک اینان باز اقوامی دیگر پدید آوردیم. مکارم شیرازی: سپس اقوام ديگري را بعد از آنها به وجود آورديم.
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ
﴿۴۳﴾
انصاریان: هیچ امتی از اجلِ [معینِ] خود نه پیش می افتد و نه پس می ماند.
خرمشاهی: هيچ امتى از اجل خويش پيش نمىافتند و پس نمىمانند فولادوند: هيچ امتى نه از اجل خود پيشى مى گيرد و نه باز پس مى ماند قمشهای: هیچ قومی از اجل خود پس و پیش نخواهند افتاد. مکارم شیرازی: هيچ امتي بر اصل و سر رسيد حتميش پيشي نميگيرد و از آن نيز تاءخير نميكند.
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۴۴﴾
انصاریان: آن گاه پیامبران را پی در پی فرستادیم؛ هر زمان برای امتی پیامبرش می آمد او را تکذیب می کردند، و ما این [امت] ها را به دنبال یکدیگر هلاک می کردیم و آنان را [به صورت] سرگذشت ها [برای عبرت دیگران] قرار دادیم؛ پس ملتی که ایمان نمی آورند از رحمت خدا دور باد.
خرمشاهی: سپس پيامبرانمان را پياپى فرستاديم، هربار كه پيامبرى به سراغ امتش مىآمد او را دروغگو مىانگاشتند، آنگاه آنان را به دنبال همديگر آورديم [و از ميان برديم] و افسانهشان گردانديم، آرى واى بر قوم بىايمان فولادوند: باز فرستادگان خود را پياپى روانه كرديم هر بار براى [هدايت] امتى پيامبرش آمد او را تكذيب كردند پس [ما امتهاى سركش را] يكى پس از ديگرى آورديم و آنها را مايه عبرت [و زبانزد مردم] گردانيديم دور باد [از رحمت خدا] مردمى كه ايمان نمى آورند قمشهای: سپس پیغمبران خود را پی در پی فرستادیم و هر قومی که رسول بر آنها آمد آن رسول را تکذیب و انکار کردند، ما هم آنها را از پی یکدیگر همه را هلاک کردیم و داستانهای هلاک آن اقوام را عبرت دیگران ساختیم، که قوم بیایمان را (از رحمت خدا) دوری باد. مکارم شیرازی: سپس رسولان خود را يكي بعد از ديگري فرستاديم، هر زمان رسولي براي (هدايت) قومي ميآمد او را تكذيب ميكردند ولي ما اين امتهاي سركش را يكي پس از ديگري هلاك نموديم و آنها را احاديثي قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگوئي از آنها باقي ماند) دور باد از رحمت خدا قومي كه ايمان نميآورند!
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ
﴿۴۵﴾
انصاریان: سپس موسی و برادرش هارون را با معجزات و آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم،
خرمشاهی: سپس موسى و برادرش هارون را همراه با معجزات خويش و برهان آشكار فرستاديم فولادوند: سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم قمشهای: آنگاه موسی و برادرش هارون را فرستادیم با آیات و معجزات خود و حجّت روشن. مکارم شیرازی: سپس موسي و برادرش هارون را با آيات خود و دليل روشن فرستاديم.
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ
﴿۴۶﴾
انصاریان: به سوی فرعون و سران و اشراف قومش، پس تکبّر ورزیدند؛ و آنان قومی برتری جو بودند.
خرمشاهی: به سوى فرعون و بزرگان قومش، آنگاه گردنكشى كردند و قومى بزرگى طلب بودند فولادوند: به سوى فرعون و سران [قوم] او ولى تكبر نمودند و مردمى گردنكش بودند قمشهای: به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنان مردمی متکبّر و سرکش بودند. مکارم شیرازی: به سوي فرعون و اطرافيان اشرافي او، اما آنها استكبار كردند و اصولا مردمي برتري جو بودند.
فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ
﴿۴۷﴾
انصاریان: و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم در حالی که قوم [و قبیله] آن دو بردگان ما هستند؟
خرمشاهی: پس گفتند آيا به دو بشر همانند خودمان ايمان بياوريم؟ و حال آنكه قوم آنان پرستندگان ما هستند فولادوند: پس گفتند آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مى باشند ايمان بياوريم قمشهای: از این رو گفتند: چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آریم در صورتی که طایفه این دو مرد ما را اطاعت و بندگی میکنند؟ مکارم شیرازی: آنها گفتند: آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالي كه قوم آنها (بني اسرائيل) ما را پرستش ميكنند (و بردگان ما هستند).
فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ
﴿۴۸﴾
انصاریان: در نتیجه هر دو را تکذیب کردند و از هلاک شدگان شدند.
خرمشاهی: سپس آن دو را دروغگو انگاشتند و جزو نابود شدگان گرديدند فولادوند: در نتيجه آن دو را دروغزن خواندند پس از زمره هلاكشدگان گشتند قمشهای: پس موسی و هارون را تکذیب کرده و بدین سبب همه هلاک شدند. مکارم شیرازی: (آري) آنها اين دو را تكذيب كردند و سرانجام همگي هلاك شدند.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: همانا ما به موسی کتاب دادیم، تا آنان هدایت شوند.
خرمشاهی: و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم، باشد كه هدايت يابند فولادوند: و به يقين ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم باشد كه آنان به راه راست روند قمشهای: و همانا ما به موسی کتاب تورات را فرستادیم، باشد که آنها هدایت شوند. مکارم شیرازی: ما به موسي كتاب آسماني داديم، شايد آنها (بني اسرائيل) هدايت شوند.
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ
﴿۵۰﴾
انصاریان: و پسر مریم و مادرش را نشانه [قدرت و رحمت خود] قرار دادیم و آن دو را در سرزمینی بلند که [دارای] جایگاهی مستقر [و امن] و آبی روان بود، جای دادیم.
خرمشاهی: و پسر مريم و مادرش را پديده [معجزهآساى] شگرفى قرار داديم و آن دو را بر زمينى بلند كه آرام جاى بود، و آبى روان داشت، جاى داديم فولادوند: و پسر مريم و مادرش را نشانه اى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى] آب زلال بود جاى داديم قمشهای: و ما پسر مریم و مادرش را آیت و معجزه بزرگ گردانیدیم و هر دو را به سرزمین بلندی که آنجا مکانی هموار و چشمهسار بود (شام و بیت المقدس) منزل دادیم. مکارم شیرازی: ما فرزند مريم (عيسي) و مادرش (مريم) را نشانه خود قرار داديم و آنها را در سر زمين بلندي كه آرامش و امنيت و آب جاري داشت جاي داديم. |
||