ParsQuran
سوره 21: الأنبياء - جزء 17

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾
انصاریان: و آنان را جسدهایی که غذا نخورند قرار ندادیم، و جاویدان هم نبودند [که از دنیا نروند.]
خرمشاهی: و ما آنان را به صورت پيكرى نساخته بوديم كه خوراك نخورند و آنان هم جاودانه نبودند
فولادوند: و ايشان را جسدى كه غذا نخورند قرار نداديم و جاويدان [هم] نبودند
قمشه‌ای: و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند.
مکارم شیرازی: ما آنها را پيكرهائي كه غذا نخوردند قرار نداريم، آنها عمر جاويدان هم نداشتند.
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ ﴿۹﴾
انصاریان: سپس به وعده ای که به آنان داده بودیم [که شکست برای دشمنان لجوج و پیروزی برای آنان است] وفا کردیم، و آنان و هر که را می خواستیم، نجات دادیم و متجاوزان [از حدود حق] را هلاک کردیم.
خرمشاهی: سپس وعده خويش را درباره آنان تحقق بخشيديم و آنان و كسانى را كه مى‏خواستيم نجات داديم و اسرافكاران را نابود ساختيم‏
فولادوند: سپس وعده [خود] به آنان را راست گردانيديم و آنها و هر كه را خواستيم نجات داديم و افراطكاران را به هلاكت رسانيديم
قمشه‌ای: آن‌گاه ما به وعده‌ای که به آنها دادیم وفا کردیم و آنان را با هر که خواستیم (از شر دشمنان) نجات دادیم و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم.
مکارم شیرازی: سپس وعدهاي را كه به آنها داده بوديم وفا كرديم، آنها و هر كس را ميخواستيم (از چنگال دشمنانشان) نجات داديم، و مسرفان را هلاك نموديم.
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: بی تردید کتابی به سوی شما نازل کردیم که مایه [شرف، بزرگواری، رشد و سعادت] شما در آن است؛ آیا نمی اندیشید.
خرمشاهی: به راستى كه به سوى شما كتابى فرو فرستاده‏ايم كه در آن ياد [و سخن‏] شما هست، آيا تعقل نمى‏كنيد؟
فولادوند: در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است آيا نمى‏ انديشيد
قمشه‌ای: همانا ما به سوی شما امت کتابی که مایه شرافت و عزت شماست فرستادیم، آیا نباید در این کتاب بزرگ تعقل کرده و حقایق آن را فهم کنید؟
مکارم شیرازی: ما بر شما كتابي نازل كرديم كه وسيله تذكر (و بيداري) شما در آنست، آيا انديشه نمي‏كنيد؟
وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: و چه بسیار از شهرهایی که [اهلش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنان قومی دیگرپدید آوردیم.
خرمشاهی: و چه بسيار شهرهايى را كه [اهالى آن‏] ستمگر بودند، درهم شكستيم، و بعد از آنان قومى ديگر پديد آورديم‏
فولادوند: و چه بسيار شهرها را كه [مردمش] ستمكار بودند در هم شكستيم و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم
قمشه‌ای: و چه بسیار مردم ستمگری در شهر و دیارها بودند که ما آنها را درهم شکسته و هلاک ساختیم و قومی دیگر به جای آنها بیافریدیم.
مکارم شیرازی: چه بسيار مناطق آباد ستمگري را كه ما درهم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگري روي كار آورديم.
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿۱۲﴾
انصاریان: پس هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان از آن می گریختند.
خرمشاهی: و چون عذاب ما را احساس كردند، آنگاه بود كه از آن گريختند
فولادوند: پس چون عذاب ما را احساس كردند بناگاه از آن مى‏ گريختند
قمشه‌ای: پس هنگامی که آن ستمکاران عذاب ما را به چشم مشاهده کردند از آن دیار رو به فرار نهادند.
مکارم شیرازی: آنها هنگامي كه احساس عذاب ما را كردند ناگهان پا به فرار گذاشتند!
لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: [از روی استهزا و تحقیر به آنان گفتند:] فرار نکنید، و به سوی زندگی مرفّهی که در آن نازپرورده [و مغرور] بودید و خانه هایتان بازگردید تا [بار دیگر به وسیله تهیدستان و مستمندان] از شما درخواست کمک شود [و شما آنان را با کبر و نخوت برانید.]
خرمشاهی: نگريزيد و به مهد ناز و نعمت و خانه و كاشانه‏تان باز گرديد، باشد كه از شما بازخواست شود
فولادوند: [هان] مگريزيد و به سوى آنچه در آن متنعم بوديد و [به سوى] سراهايتان بازگرديد باشد كه شما مورد پرسش قرار گيريد
قمشه‌ای: (در آن حال به آنها خطاب شد که) مگریزید و رو به کامرانیها و خانه‌های خود آرید (و به اصلاح فسادکاری خویش بپردازید) که روزی ممکن است از آن بازخواست شوید.
مکارم شیرازی: فرار نكنيد و بازگرديد به زندگي پرناز و نعمتتان، و به مسكنهاي پر زرق و برقتان! تا سائلان بيايند و از شما تقاضا كنند (شما هم آنها را محروم بازگردانيد)!
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: [با دیدن عذاب فریاد برداشتند و] گفتند: ای وای بر ما که ما قطعاً ستمکار بودیم!
خرمشاهی: گويند واى بر ما، ما ستمگر [و مشرك‏] بوديم‏
فولادوند: گفتند اى واى بر ما كه ما واقعا ستمگر بوديم
قمشه‌ای: ظالمان به حسرت و ندامت گفتند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم.
مکارم شیرازی: گفتند: اي واي بر ما كه ظالم و ستمگر بوديم.
فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: پس همواره سخنشان همین بود تا آنکه آنان را ریشه کن و خاموش ساختیم.
خرمشاهی: و همچنان سخنشان اين است تا آنكه آنان را همچون [گياه‏] درو شده پژمرده گردانيم‏
فولادوند: سخنشان پيوسته همين بود تا آنان را دروشده بى‏ جان گردانيديم
قمشه‌ای: و پیوسته همین گفتار (حسرت بار) بر زبانشان بود تا آنکه ما همه را طعمه شمشیر مرگ و خاموش هلاکت ساختیم.
مکارم شیرازی: و همچنان اين سخن را تكرار مي‏كردند تا ريشه آنها را قطع كرديم و آنها را خاموش ساختيم!
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو قرار دارد به بازی نیافریده ایم.
خرمشاهی: و ما آسمانها و زمين و ما بين آنها را به بازيچه نيافريده‏ايم‏
فولادوند: و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است به بازيچه نيافريديم
قمشه‌ای: و ما آسمان و زمین و آنچه را که بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم.
مکارم شیرازی: ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست براي بازي نيافريديم.
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: اگر می خواستیم بازیچه و سرگرمی انتخاب کنیم، چنان چه، [بر فرض محال] کننده [این کار] بودیم، آن را از نزدِ ذاتِ خود [برابر با شأنمان] انتخاب می کردیم [نه از آسمان و زمین که مملوکِ ما هستند.]
خرمشاهی: اگر مى‏خواستيم كه بازيچه بگيريم، به اختيار خويش مى‏گرفتيم كه ما كاردانيم‏
فولادوند: اگر مى‏ خواستيم بازيچه‏ اى بگيريم قطعا آن را از پيش خود اختيار میکرديم
قمشه‌ای: اگر می‌خواستیم جهان را به بازی گرفته و کاری بیهوده انجام دهیم می‌کردیم.
مکارم شیرازی: به فرض محال اگر مي‏خواستيم سرگرمي انتخاب كنيم چيزي متناسب خود انتخاب مي‏كرديم.