ParsQuran
سوره 21: الأنبياء - جزء 17

لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: اگر کافران به آن وقتی که نمی توانند آتش را از چهره ها و پشتشان باز دارند و یاری هم نمی شوند، آگاهی داشتند [عجولانه عذاب را نمی خواستند.]
خرمشاهی: اگر كافران بدانند كه هنگامى كه نتوانند آتش را از چهره‏هايشان و از پشتهايشان باز دارند، و يارى نيابند [به صدق آن وعده پى برند]
فولادوند: كاش آنان كه كافر شده‏ اند مى‏ دانستند آنگاه كه آتش را نه از چهره ‏هاى خود و نه از پشتشان بازنمى‏ توانند داشت و خود مورد حمايت قرار نمى‏ گيرند [چه حالى خواهند داشت]
قمشه‌ای: اگر کافران بدانند وقتی که آتش دوزخ هر طرف از پیش روی و پشت سر به آنها احاطه می‌کند که نه خود دفع آن توانند و نه از سوی کسی یاری شوند (آن وقت از قیامت آگاه می‌شوند و دیگر درخواست عذاب نکنند).
مکارم شیرازی: ولي اگر كافران مي‏دانستند زماني را كه نمي‏توانند شعله‏ هاي آتش ‍ را از صورت و از پشتهاي خود دور كنند و هيچكس آنها را ياري نمي‏كند (اينقدر در باره قيامت شتاب نمي‏كردند).
بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: بلکه ناگهان به آنان می رسد، پس چنان مبهوتشان می کند که نه قدرت دارند آن را بازگردانند، و نه [برای به تأخیر افتادنش] مهلت می یابند.
خرمشاهی: آرى [آن وعده و قيامت‏] ناگهانشان فرا مى‏رسد، و حيرانشان مى‏سازد، و نمى‏توانند بازش گردانند، و به آنان مهلتى هم ندهند
فولادوند: بلكه [آتش] به طور ناگهانى به آنان مى ‏رسد و ايشان را بهت‏زده مى ‏كند [به گونه‏ اى] كه نه مى‏ توانند آن را برگردانند و نه به آنان مهلت داده مى ‏شود
قمشه‌ای: بلکه واقعه مرگ و قیامت ناگهانی فرا رسد و آنها را مبهوت و حیران کند که نه قدرت بر رد آن داشته و نه بر تأخیر آن مهلتی توانند یافت.
مکارم شیرازی: آري اين مجازات الهي بصورت ناگهاني به سراغشان مي‏آيد و مبهوتشان مي‏كند آنچنانكه توانائي بر دفع آن ندارند و به آنها مهلت داده نمي‏شود.
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و به راستی پیش از تو پیامبرانی مورد استهزا قرار گرفتند، پس عذابی را که همواره مسخره می کردند، استهزا کنندگان را فرا گرفت.
خرمشاهی: و پيامبرانى هم كه پيش از تو بودند، ريشخند ديدند، و بر سر ريشخندكنندگانشان كيفر استهزايشان فرود آمد
فولادوند: و مسلما پيامبران پيش از تو [نيز] مورد ريشخند قرار گرفتند پس كسانى كه آنان را مسخره میکردند [سزاى] آنچه كه آن را به ريشخند مى‏ گرفتند گريبانگيرشان شد
قمشه‌ای: و همانا به رسولان پیش از تو نیز بسیار تمسخر و استهزاء شد تا آنکه کیفر آن استهزاء به آن استهزا کنندگان احاطه کرد.
مکارم شیرازی: (اگر تو را استهزا كنند نگران نباش) پيامبران پيش از تو را نيز استهزا كردند، اما سرانجام آنچه را (از عذابهاي الهي) مسخره مي‏كردند دامان استهزا كنندگان را گرفت
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: بگو: چه کسی شما را در شب و روز از [عذاب خدای] رحمان محافظت می کند؟ بلکه [حقیقت این است که] آنان از یاد پروردگارشان روی گردانند.
خرمشاهی: بگو چه كسى شما را در شب و روز از [عذاب‏] خداى رحمان باز مى‏دارد، آرى آنان از ياد پروردگارشان دل مى‏گردانند
فولادوند: بگو چه كسى شما را شب و روز از [عذاب] رحمان حفظ مى ‏كند [نه] بلكه آنان از ياد پروردگارشان رويگردانند
قمشه‌ای: بگو: کیست که شما را در شب و روز از (قهر) خدای مهربان محافظت می‌کند؟ بلکه این مردم از یاد خدای خود اعراض می‌کنند.
مکارم شیرازی: بگو چه كسي شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند رحمان نگاه مي‏دارد؟ ولي آنها از ياد پروردگارشان روي گردانند.
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: آیا برای آنان به جای ما معبودانی هست که آنان را [از عذاب ما] باز دارند در حالی که [آن معبودان] نمی توانند خود را یاری دهند و از سوی ما هم پناه داده نمی شوند؟
خرمشاهی: يا براى آنان خدايانى هست كه آنان را در برابر ما حفظ مى‏كند، [حال آنكه‏] نمى‏توانند به خودشان يارى برسانند، و از ما هم يارى نبينند
فولادوند: []آيا براى آنان خدايانى غير از ماست كه از ايشان حمايت كنند [آن خدايان] نه مى‏ توانند خود را يارى كنند و نه از جانب ما يارى شوند
قمشه‌ای: آیا برای این مشرکان غیر ما خدایانی هست که بتوانند عذاب ما را از اینان منع کنند در صورتی که نه آن خدایان قدرت بر دفاع از خود دارند و نه آنها از سوی ما همراهی و حمایت شوند؟
مکارم شیرازی: آيا آنها خداياني دارند كه مي‏توانند از آنان در برابر ما دفاع كنند؟ (اين خدايان ساختگي حتي) نمي‏توانند خودشان را ياري دهند (تا چه رسد به ديگران) و نه از ناحيه ما بوسيله نيروئي ياري مي‏شوند.
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: بلکه اینان و پدرانشان را [از انواع نعمت ها] بهره مند ساختیم تا جایی که عمرشان طولانی شد [و گمان کردند که نعمت ها و عمرشان پایان نمی پذیرد]. آیا ندانسته اند که ما همواره به زمین می پردازیم و از اطراف [و جوانب] آن [که ملت ها، اقوام، تمدن ها و دانشمندانش هستند] می کاهیم؟ پس آیا باز هم آنان پیروزند؟
خرمشاهی: حق اين است كه اينان و پدرانشان را [از ناز و نعمت‏] بهره‏مند ساخته‏ايم، تا آنكه روزگارى دراز يافتند، پس آيا نينديشيده‏اند كه ما دامنه‏هاى سرزمين [كفر] را مى‏كاهيم [و بر گستره اسلام مى‏افزاييم‏]، آيا ايشان پيروز خواهند شد؟
فولادوند: [نه] بلكه اينها و پدرانشان را برخوردار كرديم تا عمرشان به درازا كشيد آيا نمى ‏بينند كه ما مى ‏آييم و زمين را از جوانب آن فرو مى ‏كاهيم آيا باز هم آنان پيروزند
قمشه‌ای: بلکه تنها ماییم که این مردم و پدران پیشینشان را متمتّع (به نعمتهای دنیا) کردیم تا آنکه عمر دراز کردند، آیا مردم نمی‌بینند که ماییم که اراده کنیم و زمین (و اهلش) را از هر طرف (به مرگ و فنا) می‌کاهیم، آیا این خلق (عاجز بر ما) غلبه توانند کرد؟
مکارم شیرازی: ما آنها و پدرانشان را از نعمتها بهره مند ساختيم تا آنجا كه عمر طولاني پيدا كردند (و مايه غرور و طغيانشان شد) آيا نمي‏بينند كه ما مرتبا از زمين (و اهل آن) مي‏كاهيم آيا آنها غالبند (يا ما)؟!
قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: بگو: من فقط شما را به وسیله وحی بیم می دهم، ولی کران، بانگ دعوت را هنگامی که بیمشان دهند، نمی شنوند.
خرمشاهی: بگو همانا شما را از طريق وحى هشدار مى‏دهم، و البته كران-چون هشدار يابندندايى نمى‏شنوند
فولادوند: بگو من شما را فقط به وسيله وحى هشدار مى‏ دهم و[لى] چون كران بيم داده شوند دعوت را نمى ‏شنوند
قمشه‌ای: بگو که من شما را به وحی خدا (از عذابش) می‌ترسانم ولی گوش کر هنگام وعظ و اندرز، سخن و دعوت حق را نمی‌شنود.
مکارم شیرازی: بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار مي‏كنم ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه انذار مي‏شوند سخنان را نمي‏شنوند!
وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و اگر اندکی از عذاب پروردگارت به آنان برسد، خواهند گفت: ای وای بر ما که قطعاً ستمکار بودیم!
خرمشاهی: و چون شمه‏اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد خواهند گفت واى بر ما كه ستمكار [/مشرك‏] بوديم‏
فولادوند: و اگر شمه‏ اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد خواهند گفت اى واى بر ما كه ستمكار بوديم
قمشه‌ای: و اگر از جانب خدای تو بر این کافران شمّه‌ای از عذاب فرا رسد در آن حال (به حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: ای وای بر ما که مردم ستمکاری بودیم.
مکارم شیرازی: اگر كمترين عذاب پروردگارت آنها را لمس كند فريادشان بلند مي‏شود اي واي ما همگي ستمگر بوديم.
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و ترازوهای عدالت را در روز قیامت می نهیم و به هیچ کس هیچ ستمی نمی شود؛ و اگر [عمل خوب یا بد] هم وزن دانه خردلی باشد آن را [برای وزن کردن] می آوریم، و کافی است که ما حسابگر باشیم.
خرمشاهی: و ترازوهاى راست و درست را در روز قيامت در ميان نهيم، و بر هيچ كس هيچ ستمى نرود، و اگر [عملى‏] هم سنگ دانه خردلى باشد، آن را به حساب آوريم، و ما خود حسابرسى را كفايت كنيم‏
فولادوند: و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى ‏نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى ‏آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم
قمشه‌ای: و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد.
مکارم شیرازی: ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت نصب مي‏كنيم، لذا به هيچكس ‍كمترين ستمي نمي‏شود، و اگر به مقدار سنگيني يكدانه خردل (كار نيك و بدي باشد) ما آنرا حاضر مي‏كنيم، و كافي است كه ما حساب كننده باشيم.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: یقیناً به موسی و هارون [کتابی که] جداکننده [حق از باطل] و نور و مایه یادآوری برای پرهیزکاران [است] عطا کردیم.
خرمشاهی: و به راستى كه به موسى و هارون فرقان [تورات‏] و روشنى بخش و پندآموزى براى پرهيزگاران بخشيديم‏
فولادوند: و در حقيقت به موسى و هارون فرقان داديم و [كتابشان] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است
قمشه‌ای: و همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جدا سازنده میان حق و باطل و روشنی‌بخش (دلها) و یادآور متقیان است.
مکارم شیرازی: ما به موسي و هارون فرقان (وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور و آنچه مايه يادآوري پرهيزكاران است داديم.