ParsQuran
سوره 20: طه - جزء 16

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿۹۳﴾
انصاریان: از اینکه مرا [در برخورد شدید با گمراهان] پیروی کنی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟
خرمشاهی: چه چيزى تو را از متابعت من بازداشت؟ آيا از دستور من سرپيچى كردى؟
فولادوند: كه از من پيروى كنى آيا از فرمانم سر باز زدى
قمشه‌ای: از پی من نیامدی؟ آیا نافرمانی امر من کردی؟!
مکارم شیرازی: از من پيروي نكردي؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودي؟!
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿۹۴﴾
انصاریان: گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه سرم را، من ترسیدم که بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه و جدایی انداختی و سفارش مرا [در حفظ وحدت بنی اسرائیل] رعایت نکردی.
خرمشاهی: [هارون‏] گفت اى پسر مادرم ريش مرا و سرم را مگير [و با من درشتى مكن‏] من ترسيدم كه بگويى بين بنى‏اسرائيل تفرقه انداختى و سخن مرا پاس نداشتى‏
فولادوند: گفت اى پسر مادرم نه ريش مرا بگير و نه [موى] سرم را من ترسيدم بگويى ميان بنى‏ اسرائيل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نكردى
قمشه‌ای: هارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.
مکارم شیرازی: گفت: اي فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير!، من ترسيدم بگوئي تو ميان بني - اسرائيل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي.
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿۹۵﴾
انصاریان: [موسی] گفت: ای سامری! سبب کار [بسیار خطرناک] تو چه بود؟
خرمشاهی: [سپس رو به سامرى كرد و] گفت اى سامرى كار و بار تو چيست؟
فولادوند: [موسى] گفت اى سامرى منظور تو چه بود
قمشه‌ای: آن‌گاه موسی گفت: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی؟
مکارم شیرازی: (موسي رو به سامري كرد و) گفت، تو چرا اين كار كردي، اي سامري؟!
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾
انصاریان: گفت: من به حقایق و اسراری آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکی از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستی] آن را دور انداختم [و به گوساله سازی پرداختم]؛ و این گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را برای گمراه کردن بنی اسرائیل] در نظرم آراست.
خرمشاهی: [سامرى‏] گفت من چيزى را ديدم كه ديگران نديده بودند، و مشتى از خاك پاى جبرئيل برگرفتم، و آن را [در خمير مايه گوساله‏] انداختم، و بدين‏سان بود كه نفسم بدى را به من آراسته جلوه داد
فولادوند: گفت به چيزى كه [ديگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده [خدا جبرئيل] برداشتم و آن را در پيكر [گوساله] انداختم و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد
قمشه‌ای: سامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.
مکارم شیرازی: گفت: من چيزي ديدم كه آنها نديدند، من قسمتي از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آنرا افكندم، و اين چنين نفس من مطلب را در نظرم جلوه داد!
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾
انصاریان: [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که [دچار بیماری مُسری ویژه ای شوی تا هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید؛ و تو را وعده گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا می پاشیم.
خرمشاهی: گفت پس برو و بدان كه جزاى تو اين است كه در زندگى بگويى به من نزديك مشويد، و براى تو موعدى است كه در آن با تو خلاف نشود، و به "خدايت" كه در خدمتش معتكف بودى بنگر كه مى‏سوزانيمش، سپس آن را بر دريا مى‏افشانيم‏
فولادوند: گفت پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه [به هر كه نزديك تو آمد] بگويى [به من] دست مزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهى كرد و [اينك] به آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر آن را قطعا مى‏ سوزانيم و خاكسترش مى ‏كنيم [و] در دريا فرو مى ‏پاشيم
قمشه‌ای: موسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعده‌گاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش می‌سوزانیم و خاکسترش را به آب دریا می‌دهیم.
مکارم شیرازی: (موسي) گفت: برو كه بهره تو در زندگي دنيا اين است كه (هر كس ‍ با تو نزديك شود) خواهي گفت با من تماس نگير! و تو ميعادي (از عذاب خدا) داري كه هرگز از آن تخلف نخواهي كرد، (اكنون) بنگر به معبودت كه پيوسته آن را پرستش مي‏كردي و ببين ما آنرا نخست مي‏سوزانيم، سپس ذرات آن را به دريا مي‏پاشيم!
إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾
انصاریان: معبود شما فقط خدای یکتاست که جز او معبودی نیست، دانش او همه چیز را فرا گرفته است.
خرمشاهی: همانا خداى شما خداوند است كه خدايى جز او نيست، كه علمش بر همه چيز احاطه دارد
فولادوند: معبود شما تنها آن خدايى است كه جز او معبودى نيست و دانش او همه چيز را در بر گرفته است
قمشه‌ای: تنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.
مکارم شیرازی: معبود شما تنها خداوندي است كه جز او معبودي نمي‏باشد، و علم او همه چيز را فرا گرفته.
كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا ﴿۹۹﴾
انصاریان: این گونه بخشی از اخبار گذشته را برای تو بیان می کنیم و بی تردید ذکری [چون قرآن] از نزد خود به تو عطا کردیم.
خرمشاهی: بدين‏سان بر تو از اخبار گذشته مى‏خوانيم و به راستى از سوى خويش به تو پندآموزى بخشيده‏ايم‏
فولادوند: اين گونه از اخبار پيشين بر تو حكايت مى ‏رانيم و مسلما به تو از جانب خود قرآنى داده‏ ايم
قمشه‌ای: و ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم.
مکارم شیرازی: اينچنين اخبار گذشته را براي تو بازگو مي‏كنيم، و ما از ناحيه خود ذكر (و قرآني) به تو داديم.
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾
انصاریان: کسانی که از آن روی برگردانند، مسلماً روز قیامت وزر و وبال سنگینی بر دوش خواهند کشید.
خرمشاهی: هركس از آن روى برتابد، روز قيامت بار گناهى بر دوش كشد
فولادوند: هر كس از [پيروى] آن روى برتابد روز قيامت بار گناهى بر دوش مى‏ گيرد
قمشه‌ای: هر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.
مکارم شیرازی: هر كس از آن روي گردان شود روز قيامت بار سنگيني (از گناه و مسئوليت) بر دوش خواهد داشت!
خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾
انصاریان: در آن [وزر و وبال،] جاودانه اند و چه بد باری روز قیامت برای آنان خواهد بود.
خرمشاهی: جاودانه در آن [عذاب‏] مى‏مانند و در روز قيامت سربار بدى براى آنهاست‏
فولادوند: پيوسته در آن [حال] مى‏ ماند و چه بد بارى روز قيامت‏ خواهند داشت
قمشه‌ای: اینان در عذاب آن اعمال زشت مخلدند و سخت است بسی در قیامت بار اعمال زشتی که به دوش گرفته‌اند.
مکارم شیرازی: جاودانه در آن خواهند ماند، و بد باري است براي آنها در روز قيامت!
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾
انصاریان: [آن] روزی که در صور دمیده می شود و گنهکاران را در آن روز، کبودچشم و نابینا محشور می کنیم.
خرمشاهی: همان روزى كه در صور دميده شود، و ما گناهكاران را در آن روز سبز چشم محشور گردانيم‏
فولادوند: [همان] روزى كه در صور دميده مى ‏شود و در آن روز مجرمان را كبودچشم برمى‏ انگيزيم
قمشه‌ای: روزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).
مکارم شیرازی: همان روز كه در صور دميده مي‏شود و مجرمان را با بدنهاي كبود در آن روز جمع مي‏كنيم.