ParsQuran
سوره 20: طه - جزء 16

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا ﴿۱۱۳﴾
انصاریان: و این گونه آن را قرآنی به زبان عربی [فصیح و گویا] نازل کردیم، و در آن هشدارها و تهدیدهای گوناگون آوردیم، امید است [از عقاید و آرای بی پایه و گناه و طغیان] بپرهیزند، یا برای آنان بیداری و هشیاری پدید آورد.
خرمشاهی: و بدين‏سان آن را به صورت قرآنى عربى نازل كرديم و در آن گونه‏گونه هشدار آورديم، باشد كه پروا پيشه كنند، يا پندى براى آنان پديد آورد
فولادوند: و اين گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل كرديم و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند يا [اين كتاب] پندى تازه براى آنان بياورد
قمشه‌ای: و ما این‌گونه این (قرآن عظیم) را قرآنی با فصاحت کامل عربی بر تو فرستادیم و در آن وعده‌ها و اهوال قیامت را به انواع گوناگون تذکر دادیم، باشد که مردم پرهیزکار شوند یا پندی از نو بر ایشان آورد.
مکارم شیرازی: و اينگونه آنرا قرآني عربي (فصيح و گويا) نازل كرديم، و انواع وعيدها (و انذار) را در آن بازگو نموديم، شايد آنها تقوا پيشه كنند، يا براي آنان تذكري ايجاد نمايد!
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾
انصاریان: برتر و بلند مرتبه است خدا [یِ یگانه] که فرمانروای هستی و حقّ محض است؛ و پیش از آنکه وحی کردن قرآن بر تو پایان گیرد در خواندنش شتاب مکن، و بگو: پروردگارا! دانش مرا بیفزای.
خرمشاهی: بزرگا خداوندى كه پادشاه بر حق است، و در [باز خوانى‏] قرآن پيش از به پايان رسيدن وحى آن شتاب مكن، و بگو پروردگارا مرا دانش‏افزاى‏
فولادوند: پس بلندمرتبه است‏ خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو پروردگارا بر دانشم بيفزاى
قمشه‌ای: پس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.
مکارم شیرازی: پس بلند مرتبه است خداوندي كه سلطان حق است، و نسبت به قرآن عجله مكن پيش از آن كه وحي آن بر تو تمام شود، و بگو پروردگارا علم مرا افزون كن!
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾
انصاریان: یقیناً پیش از این به آدم سفارش کردیم [که از میوه آن درخت نخورد] پس فراموش کرد و عزمی استوار برای او نیافتیم.
خرمشاهی: و از پيش به آدم سفارش كرديم، ولى فراموش كرد، و در او عزمى استوار نيافتيم‏
فولادوند: و به يقين پيش از اين با آدم پيمان بستيم و[لى آن را] فراموش كرد و براى او عزمى [استوار] نيافتيم
قمشه‌ای: و همانا ما پیش از این با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و او فراموش کرد و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.
مکارم شیرازی: ما از آدم از قبل پيمان گرفته بوديم، اما او فراموش كرد، عزم استواري براي او نيافتيم!
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. همه سجده کردند مگر ابلیس که روی برتافت.
خرمشاهی: و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم به آدم سجده بريد، همه سجده بردند مگر ابليس كه سر باززد
فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس جز ابليس كه سر باز زد [همه] سجده كردند
قمشه‌ای: و (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.
مکارم شیرازی: آن هنگام كه به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده كنيد، همگي سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد (و سجده نكرد).
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾
انصاریان: پس گفتیم: ای آدم! مسلماً این [ابلیس] دشمنی است برای تو و همسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در مشقت و رنج افتی.
خرمشاهی: آنگاه گفتيم اى آدم اين [ابليس‏] دشمن تو و [دشمن‏] همسرت است، مبادا شما را از بهشت آواره كند كه در رنج افتى‏
فولادوند: پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏ بخت گردى
قمشه‌ای: آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.
مکارم شیرازی: گفتيم: اي آدم اين دشمن تو و همسر تو است، مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهي افتاد.
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
انصاریان: قطعاً برای تو [در این مکان موقعیتی است که] است که نه گرسنه شوی و نه برهنه گردی.
خرمشاهی: براى تو مقرر است كه در آنجا [بهشت‏] گرسنه و برهنه نمايى‏
فولادوند: در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى ‏شوى و نه برهنه مى‏ مانى
قمشه‌ای: همانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.
مکارم شیرازی: (اما تو در بهشت راحت هستي) در آن گرسنه نمي‏شوي، و برهنه نخواهي شد.
وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
انصاریان: و نه در آن تشنه شوی و نه دچار آفتاب زدگی گردی.
خرمشاهی: و همچنين آنجا تشنه و آفتاب‏زده نشوى‏
فولادوند: و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مى‏ گردى و نه آفتاب‏زده
قمشه‌ای: و نه هرگز در آنجا به تشنگی و به گرمای آفتاب آزار بینی.
مکارم شیرازی: و در آن تشنه نمي‏شوي و حرارت آفتاب آزارت نمي‏دهد!
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
انصاریان: پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت جاودان و سلطنتی که کهنه نمی شود، راهنمایی کنم؟
خرمشاهی: سپس شيطان او را وسوسه كرد، گفت اى آدم آيا مى‏خواهى درخت جاودانگى و سلطنت بى‏انقراض را نشانت دهم؟
فولادوند: پس شيطان او را وسوسه كرد گفت اى آدم آيا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه زايل نمى ‏شود راه نمايم
قمشه‌ای: باز شیطان در او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا (میل داری) تو را بر درخت ابدیت و ملک جاودانی دلالت کنم؟
مکارم شیرازی: ولي شيطان او را وسوسه كرد و گفت اي آدم! آيا مي‏خواهي تو را به درخت عمر جاويدان و ملك فناناپذير راهنمائي كنم؟!
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾
انصاریان: پس هر دو [به سبب وسوسه شیطان] از میوه آن [درخت] خوردند، در نتیجه شرمگاهشان بر آنان پدیدار شد و شروع به چسباندن برگ های درختان بهشت بر [شرمگاه] خود کردند. و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و [از رسیدن به آنچه شیطان به او القا کرده بود] ناکام ماند.
خرمشاهی: آنگاه از آن [ميوه ممنوعه‏] خوردند و عورتهايشان بر آنان آشكار شد و بر آنها از برگ [درختان‏] بهشتى مى‏چسباندند [تا پوشيده شود] و بدين‏سان آدم از امر پروردگارش سرپيچى كرد و گمراه شد
فولادوند: آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود و [اين گونه] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت
قمشه‌ای: پس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدین جهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن. و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد.
مکارم شیرازی: سرانجام هر دو از آن خوردند (و لباس بهشتيشان فرو ريخت) و عورتشان آشكار گشت و از برگهاي (درختان) بهشتي براي پوشاندن خود جامه دوختند، (بالاخره) آدم نافرماني پروردگارش را كرد و از پاداش او محروم شد!
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾
انصاریان: آن گاه پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را راهنمایی کرد.
خرمشاهی: سپس پروردگارش باز او را برگزيد و از او درگذشت و هدايتش كرد
فولادوند: سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد
قمشه‌ای: سپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.
مکارم شیرازی: سپس پروردگارش او را برگزيد و توبه‏ اش را پذيرفت، و هدايتش ‍ كرد.