بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه
﴿۱﴾
انصاریان: طه
خرمشاهی: طه [طا، ها] فولادوند: طه قمشهای: طه (ای مشتاق حق و هادی خلق). مکارم شیرازی: طه.
مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
﴿۲﴾
انصاریان: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی؛
خرمشاهی: قرآن را بر تو نازل نكردهايم كه در رنج افتى فولادوند: قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به رنج افتى قمشهای: ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی. مکارم شیرازی: ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكني.
إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى
﴿۳﴾
انصاریان: [بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد.
خرمشاهی: جز اين نيست كه يادآور كسى است كه خشوع و خشيت داشته باشد فولادوند: جز اينكه براى هر كه مى ترسد پندى باشد قمشهای: تنها غرض از نزول قرآن آن است که مردم خداترس را متذکر و بیدار سازی. مکارم شیرازی: فقط آنرا براي يادآوري كساني كه (از خدا) ميترسند نازل ساختيم.
تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
﴿۴﴾
انصاریان: در حالی که به تدریج از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمان های بلند را آفریده است.
خرمشاهی: فرو فرستادهاى است از سوى كسى كه زمين و آسمانهاى برافراشته را آفريده است فولادوند: [كتابى است] نازل شده از جانب كسى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است قمشهای: این کتاب بزرگ فرستاده آن کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید. مکارم شیرازی: اين قرآن از سوي كسي نازل شده كه خالق زمين و آسمانهاي بلند است.
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى
﴿۵﴾
انصاریان: [خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است.
خرمشاهی: خداوند رحمان بر عرش استيلاء يافت فولادوند: خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است قمشهای: آن خدای مهربانی که بر عرش (عالم وجود و کلیه جهان آفرینش به علم و قدرت) مستولی و محیط است. مکارم شیرازی: او خداوندي است رحمن كه بر عرش مسلط است.
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
﴿۶﴾
انصاریان: آنچه در آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست.
خرمشاهی: او راست هر آنچه در آسمانها و در زمين و بين آنها و در زير زمين است فولادوند: آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه زير خاك است از آن اوست قمشهای: هر چه در آسمانها و زمین و بین آنها و زیر کره خاک موجود است همه ملک اوست. مکارم شیرازی: از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين و ميان اين دو و در اعماق زمين وجود دارد.
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
﴿۷﴾
انصاریان: و اگر سخن خود را با صدای بلند آشکار کنی [یا پنهان بداری، برای خدا یکسان است]؛ زیرا او پنهان وپنهان تر را می داند.
خرمشاهی: و اگر سخنت را آشكار كنى [يا پوشيده بدارى] بدان كه او هر راز و هر نهفتهاى را مىداند فولادوند: و اگر سخن به آواز گويى او نهان و نهانتر را مى داند قمشهای: و اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفیترین امور جهان کاملا آگاه است. مکارم شیرازی: اگر سخن آشكارا بگوئي (يا مخفي كني) او پنهانيها و حتي پنهانتر از آنرا نيز ميداند!
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى
﴿۸﴾
انصاریان: خدای یکتاست که جز او هیچ معبودی نیست، نیکوترین نام ها فقط ویژه اوست.
خرمشاهی: خداوند است كه خدايى جز او نيست، او را نامهاى نيكوست فولادوند: خدايى كه جز او معبودى نيست [و] نامهاى نيكو به او اختصاص دارد قمشهای: به جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست خدایی نیست. مکارم شیرازی: او خداوندي است كه معبودي جز او نيست و براي او نامهاي نيك است.
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى
﴿۹﴾
انصاریان: و آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟
خرمشاهی: و آيا داستان موسى به تو رسيده است؟ فولادوند: و آيا خبر موسى به تو رسيد قمشهای: و آیا داستان موسی به تو رسیده است؟ مکارم شیرازی: و آيا خبر موسي به تو رسيده است ؟
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
﴿۱۰﴾
انصاریان: هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم.
خرمشاهی: چنين بود كه [از دور] آتشى ديد و به خانوادهاش گفت بايستيد كه من آتشى مىبينم، باشد كه اخگرى از آن براى شما بياورم، يا در پرتو آن راه را باز يابم فولادوند: هنگامى كه آتشى ديد پس به خانواده خود گفت درنگ كنيد زيرا من آتشى ديدم اميد كه پاره اى از آن براى شما بياورم يا در پرتو آتش راه [خود را باز] يابم قمشهای: آنگاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پارهای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم. مکارم شیرازی: هنگامي كه آتشي (از دور) مشاهده كرد و به خانواده خود گفت اندكي مكث كنيد كه من آتشي ديدم شايد شعله اي از آن را براي شما بياورم، يا به وسيله اين آتش راه را پيدا كنم. |
||